کنگره ملی شهدای استان فارس

دوشنبه 10 آذر 1404
17:28
سیدقاسم نوری

سیدقاسم نوری

فرزند سیدکریم

تاریخ تولد
1346/02/11
تاریخ شهادت
1362/05/08
محل شهادت
حاج عمران
تحصیلات
سیکل
محل تولد
فارس - قیروکارزین - علی آباد
وضعیت تأهل
مجرد
مسئولیت
تیربارچی
نحوه شهادت
ترکش
نوع خدمت
بسیج
عضویت
بسیجی
بسم الله الرحمن الرحيم. زندگينامه شهيد بسيج سيدقاسم نوري. "شهادت آرزوي من است" از سخنان بسيجي شهيد سيدقاسم نوري. بسيجي شهيد سيدقاسم نوري در سال 1364 در يک خانواده ساده روستايي و مذهبي چشم به جهان گشود چون اولين فرزند خانواده و به اين دليل که پسر هم بود، پدرش از همان روزهاي نخست به او دلگرم شده بود چرا که معتقد بود که هر چه زودتر مي تواند در کارها به ياريش بشتابد و پاره اي از مشکلات آن زمان را از دوستش بر دارد. کمکم بزرگ شد و در سن 6 سالگي روانه مدرسه شد. دوران دبستان را در زادگاه خويش- علي آباد قير و کارزين با همه مشکلات و مصائبي که داشت با موفقيت گذراند. چون در راستاي خودشان مدرسه راهنمايي نبود جهت ادامه تحصيل به شهرک امام خميني ره ( در فاصله 5 کيلومتري روستا و در جهت مغرب روستاي علي آباد) رفت و در مدرسه راهنمايي سال تحصيلي که در کلاس سوم راهنمايي بود کم کم به کارهاي ديگري چون برق کشي ساختمان، تعمير وسايل نفت سوز و بار ديگر در کلاس سوم ثبت نام کرد و هنوز سال تحصيلي تمام نشده بود که به همراه دوست صميمي و نزديکش شهيد بزرگوار علي صفايي (فرزند امرالله و از روستاي علي آباد قير و کارزين) روانه جبهه هاي حق عليه باطل شد و در عمليات پيروزمندانه والفجر 2 و در جريان تصرف پادگان حاج عمران، به اتفاق همان دوست خوبش شهيد بسيجي "علي صفايي" در حاليکه 16 شانزده سال بيشتر نداشت شربت سرخ شهادت را نوشيد. شهيد بسيج سيد قاسم نوري در سالهايي که درس مي خواند عضو فعال بسيج منطقه قير و کارزين بوده است و هميشه در کليه جلسات بسيج و سپاه و مانورها و اردوهاي بسيج شرکت مي کرد. در ضمن همين روزهايي که شرکت دائم در بسيج داشت مادرش هميشه نگران به نظر مي رسيد، او که روحيه اي شاد داشت و از مرگ هرگز نمي هراسيد به مادرش با خونسردي تمام مي گفت: "مادر، امام حسين (ع)، امام علي (ع) و ديگر امامان که از دنيا رفتند و شهيد شدند مگر از ما برتر بوده اند ما که خاک پاک آنها هم نمي شويم. ما بايد خود را در راه آنها فدا کنيم. ناراحت نباش من که کار خلافي انجام نمي دهم." بعد از اين سخنان مادرش آرام مي گرفت و براي او و همه رزمندگان اسلام دعا مي کرد و مي گفت که شما را به خدا مي سپارم خدا بهتر از من مي تواند از شما و امثال شما مراقبت و محافظت نمايد. ايشان در فواصل سالهاي 60 تا 62 به مدت 2 سال که عضو فعال بسيج منطقه بودند، همه بسيجيان از او تعريف مي کردند و همه او را چه از نظر اخلاق و تقوا و چه از نظر معرفت مي پسنديدند. ايشان در طول زندگي هميشه برنامه کارش اين بود که ابتدا عبادات خويش را انجام دهد، سپس به پدر و مادرش کمک کند و بعد هم به ديگران و به کارهاي شخصي خود مي رسيد. "راهش بر رهرو باد" برادر شهيد سيدقاسم نوري: سيد مجتبي نوري