کنگره ملی شهدای استان فارس

دوشنبه 10 آذر 1404
04:08
عزت اله اسفندياري بیات

عزت اله اسفندياري بیات

فرزند افراسیاب

تاریخ تولد
۱۳۳۳/۰۵/۰۵
تاریخ شهادت
۱۳۶۵/۱۰/۲۹
محل شهادت
شلمچه
تحصیلات
دیپلم
محل تولد
فارس - شیراز - باجگاه
وضعیت تأهل
متاهل
مسئولیت
رزمنده
نحوه شهادت
ترکش
نوع خدمت
بسیج
محل دفن
گلزار شهدای باجگاه شیراز
عضویت
بسیجی
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد عزت الله اسفندياري . ان الذين آمنوا و الذين هاجروا و جاهدوا في سبيل الله اولئک يرجعون رحمت الله و الله غفور رحيم . بقره _ 217 .آنانکه بدين اسلام گرويدند و از وطن هجرت نموده و در راه خدا جهاد کردند . اينان اميدوار و منتظر رحمت خدا باشند که خدا بخاشينده و مهربان است . خط سرخ شهادت خط آل محمد (ص) و علي عليه السلام است و اين افتخار از خاندان نبوت و ولايت به ذريه طيبه آن بزرگواران و پيروان خط آنان به ارث رسيده است . اينان پيروان سيد شهدانند که در راه اسلام و قرآن کريم از طفل شش ماهه تا پيرمرد هشتاد ساله را قربان کرد و اسلام عزيز را با خون پاک خود آبياري و زنده نمود . امام خميني . مرور مختصري داريم بر زندگينامه اين اسوه تقوي که آب دريا را اگر نتوان کشيد هم بقدر تشنگي بايد چشيد . در پنج مرداد ماه سال 1333 در يک خانواده روستايي چشم به جهان گشود . پدرش کارگر اداره کشاورزي بود که بعد از غارت اموالشان توسط خوانين مزدور در روستاي باجگاه ساکن شده بودند . دوران ابتدايي را در مدرسه روستا سپري نمود و بعلت نبودن دبيرستان در روستا براي مدتي به کارگري پرداخت . و بعد از مدتي براي ادامه تحصيل به دبيرستاني در زرقان رفت و موفق به اخذ ديپلم گرديد . از زماني که خود را شناخت مشتاقانه به مسائل مذهبي رو آورد و با شرکت پي گيرد در مجالس قرآن اين کتاب آسماني را بخوبي فرا گرفت و فعاليتهاي مذهبي را آغاز نمود . چون در روستا مسجد وجود نداشت عزت الله با تني چند از ديگر دوستان بناي مسجد صاحب الزمان را گذاشته و در ايجاد اين مسجد با جان و دل کار کرد . او که بنايي را خوب ياد گرفته بود در اولين تجربه در بناي مسجد قدم برداشت و وقتي کار مسجد به پايان رسيد کتابخانه اي هر چند کوچک را با کمک ديگر دوستان ايجاد نمود . از همان ابتدا تماس با محافل روحاني را آغاز و با حوزه علميه قم مکاتبه مي نمود و جزوات عقيدتي را دريافت و پس از فراگيري آن سعي در آموزش ديگران مي نمود ، تا اينکه در سال 56 به سربازي رفت . به فرمان حضرت امام مبني بر ترک پادگانها ، از سربازي فرار نموده و به روستا آمده سعي در ارشاد ديگر جوانان در قدم نهادن در مسير انقلاب و پخش اعلاميه هاي امام نمود . در سالهاي قبل از انقلاب عزت الله روحانيوني را که براي تبليغ در ماه محرم به روستا مي آمدند . به منزل خودشان مي برد و باعث و باني هر مجلس مذهبي در محل بود . عزت الله عاشق امام زمان بود و از همان اوائل جواني در چشنهاي نيمه شعبان شرکت فعال داشت . عشق و علاقه عجيبي به کار و فعاليت در خدمت مستضعفين را داشت . بهمين دليل ابتدا خدمت خود را در کميته امداد امام خميني شيراز شروع کرد و بعد از فرمان تاريخي حضرت امام مبني بر تشکيل ارتش بيست ميليوني وارد بسيج شده و در تشکيل گروه مقاومت روستاي خود با اخلاص و شوق وافر قدم گذاشت و پس از مدتي مسئوليت گروه مقاومت را بعهده گرفت و تا لحظه شهادت مسئوليت گروه را بر عهده داشت . او عاشق جبهه بود و در عمليات فتح المبين سرکوبي خوانين منطقه فارس و آزادي خرمشهر شرکت فعال داشت و در عمليات بيت المقدس از ناحيه دست و پا مجروح و مدتي در بيمارستاني در تهران بستري گرديد . پس از بهبودي مجدداً در سال 62 راهي جبهه ها گشت و بعد از بازگشت با شور و شوقي که به انقلاب داشت به جهاد سازندگي پيوست و در کميته کشاورزي جهاد سازندگي زرقان کار خود را آغاز کرد . از خصوصيات بارز ايشان دقت عمل زياد در کارها بود که سعي داشت وسائلي که براي توزيع در اختيار جهاد بود به دست نيازمندان واقعي آنها برساند . دلسوز مستضعفان بود و دشمن سرسخت مستکبران و همچون کوهي استوار در مقابل کسانيکه با استفاده از رابطه مي خواستند امکانات دولت را در اختيار خود بگيرند من ايستادم . همزمان با کار پر تلاش خود در جهاد اوقات فراغت خود را در گروه مقاومت مي گذرانند و به سازماندهي و بکارگيري بيشتر نيروهاي جوان روستا جهت پاسداري از دستاوردهاي انقلاب مي پرداخت و به حق مصداق واقعي سخن برادر رفسنجاني رئيس محترم مجلس شوراي اسلامي که فرمودند . سپاه و جهاد دو بال انقلابند . بود . يعني شير روز بود و زاهد شب . در سال 64 در حين خدمت در جهاد در دوره کارداني زراعت پذيرفته شد و با تلاش فراوان به فراگيري تحصيل در علوم کشاورزي پرداخت تا بتواند با داشتن سلاح ايمان و علم بيشتر به خدمت روستائيان بپردازد و پس رسيدن به خودکفايي را سرعت بخشيد . گرچه علاقه شاياني به علم داشت ولي نتوانست اين شوق و علاقه وافر او را از رفتن به جبهه مانع شده و براي چندمين بار راهي جبهه گشته و همگام با سپاهيان حضرت محمد (ص) عازم جبهه هاي نبرد حق عليه باطل شد و در يگان درياي لشکر 19 فجر به انجام وظيفه پرداخت . آخرين پيامش از جبهه براي خانواده اش اين بود که ماشينم را در اختيار بچه هاي گروه مقاومت بگذاريد و تا گروه بهتر بتواند وظايف خود را انجام دهند . اما براستي چگونه مي شود اعمال يک جواني را که اينچنين قبل و بعد از انقلاب مشتاقانه کار کرد . شبهاي سرد اسلحه در دست گرفت و ديگران را تشويق به اينکار کرد تا انقلاب را پاس دارند . آري مثل يک کارگر سنگ به دوش گذاشت . همچون يک بنا آجر روي هم چيد چون يک کشاورز در مزرعه کار کرد و همچون امداد امام به ياري محرومين پرداخت بعنوان يک جهادگر به خدمت روستائيان پرداخت از مصرف مال خود در هر کاري چيزي دريغ نداشت و همچون جانش که در حين انجام ماموريتي که در يگان دريايي لشکر 19 فجر به او محول گرديد مورد هدف بمباران وحشيانه رژيم سفاک بعثي قرار گرديد و در تاريخ بيست و نهم ديماه شصت و پنج در منطقه شلمچه به شهادت رسيد . تواضع شهيد عزت الله بر همه کس آشکار بود و همين بود که باعث شد که کمتر کسي باشد که در روز تشيع پيکر پاکش صميمانه اشک نريزد و ياد او را گرامي ندارد . از اين شهيد عزيز و بزرگوار سه فرزند ، دو دختر و يک پسر به يادگار مانده اند . خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار . رزمندگان اسلام نصرت عطا بفرما . روحش شاد و راهش مستدام باد .