بسم الله الرحمن الرحيم
او در روستاي راه نويه خفرک اولياء در زماني که محروميت مردم ساده و صادق روستا را پرکرده بود .وي در يک خانواده مذهبي ديده به جهان گشود و طفوليت را در دامان پر مهر مادري مهربان و با عطوفت طي کرد و دوران کودکي را صادقانه در کنار روستائيان مخلص و صادقان خستگي ناپذير که ذره اي از تلاش و زحمت خسته نمي شدند و در دل روستاي غريب و ويرانه همواره به ياد خدا مشغول بودند گذارند و دوران جوامي را با دوستان محروم و ستمديده لب از جور خان طي کرد و به علت فقر مالي نتوانست دوران مدرسه را طي کند به همين دليل چون ديگر کبوتران مهاجر به شهر هجرت و در مغازه جبازي مشغول کار و زحمت و تلاش براي ادامه زندگي شد و چون محيط شهر در دوران رژيم منحوس پهلوي کثيف و آلوده از شرک و کفر و نفاق و تباهي بود دوباره راهي اين ديار شد معصوميت و بي گناهي خود را حفظ کند و از دوران کودکي يک مسلمان واقعي بوده و شاهد اين مدعا سنج هايي بود که در عزداري سرور شهيدان حسين ابن علي (ع) در همين روستا مي نواخت و نوحه هاي دل انگيز عاشقانه او هنوز به يادمان است و صداي دلکش حسين حسين او در شبستان مسجد الزاهرا پيچيده که هنوز به گوش مي رسيد . در دوران جواني به سنت رسول خدا عمل کرد و ازدواج نمود که ثمره ازدواج وي دو پرستوي عاشق و معصوم و منتظر است . و داستان زندگيش ناتمام است . چگونه مي توان از دادن روح با عظمت و از آن همه احساس و ايثار سخن گفت اين همه پاکي و بزرگواري را در کلمات جا داد که او مثل يک کوه مقاوم و در همه عمرش در جستجوي لحظه اي ايثار بود . همان بس که درباره اش سخن پر بار محمد (ص) را بياوريم . چون آخرت الزمان فرا رسد خداوند خوابان امت مرا گلچين مي کند . روحش شاد و يادش گرامي باد .
