بسم الله الرحمن الرحيم
شهيد شمع خان رحيمي در خانواده اي مذهبي در منطقه عشايري روستاي ميان قلعه از شهرستان مرودشت به دنيا آمد . او از کودکي با استعداد و با هوش بود و علاقه زيادي به ورزش داشت . بچه ها را دور خود جمع مي کرد و به آن ها ورزش ياد مي داد بعد از تحصيلات ابتدايي که در روستاي ميان قلعه گذارند به مرودشت آمد . ايشان با شروع مدرسه به مدرسه رفت اوقات فراغت را در مسجد و گروه مقاومت مي گذارند و در دعاهاي کميل و ندبه شرکت داشت و بيشتر اوقات خود را وقف در گروه مقاومت به سر مي نمود . با شروع جنگ تحميلي به جبهه اعزام شو و بلافاصله به منطقه شلمچه اعزام و مفقودالاثر شد و جنازه آن در کربلاي 5 پيدا شد که بعد از يک سال پيکر پاک و مطهر ايشان به وطن بازگشت و تشييع شد . روحش شاد و راهش پر رهرو باد .
بسم الله الرحمن الرحيم
وصيت نامه شهيد شمخان رحيمي . به نام الله پاسدار حرمت خون شهيدان و با درود فراوان بر خميني اين پير برخاسته از توده امت و با سلام بر قائم مقام رهبري آيت الله حق منتظري . اينجانب شمخاني رحيمي با وجودي اينکه درس و مدرسه دارم ولي چون عشق به امام و عشق به جبهه اين اجازه را به من نمي دهد که در خانه بنشينم و دست روي دست بگذارم تا اينکه بعثيان خاک و جان و مال ما تجاوز کنند من مي خواهم که بروم تا يگانه فرزند منجي انسانها را ياري نمايم نور چشم است حزب الله را ياري کنم تا منافقين نگوئند تنهاست من مي خواهم که وصيت کنم که امام تنها نيست امام يار دارد امام چشم دارد ما حاضريم خونمان را بدهيم ولي چشمان را هرگز ! هرگز ! آري من از جوانهاي دانش آموز خواهش مي کنم که اگر نمي توانند به جبهه بروند لا اقل اين پير خسته را ياري دهند و از حضرت مهدي مي خواهم که او را تا انقلاب خودش براي ما نگه دارد در آخر از پدر و مادرم مي خواهم که براي من گريه نکنند که بهشتي مظلوم گفت ما شهدا را از دست نداديم ما آنها را به دست آورديم چون آنها براي ما افتخارات هستند و ما بايد از اين افتخارات افتخار کنيم و از شما خواهش مي کنم که بجاي اينکه برايم گريه کنيد شاخه گلي بر مزارم هديه کنيد تا تنها نمانم . و از تمام دوستان و آشنايانم دعوت مي کنم که موقع تشيع جنازه دستم را از کفن بيرون بگذارند تا نگويند تابوت خالي است . اعتصموا بحبل الله جميعاً و لا تقرفوا به ريسمان الهي چنگ بزنيد و متفرق نشويد . در تاريخ 12/9/64 کاروان کربلا و مرودشت استان فارس .