بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد عليرضا عباسي : شهيد عليرضا عباسي در تاريخ 4/1/1347 در روستاي خواجه اي از منطقه کامفيروز ديده به جهان گشود از همان کودکي بسيار شيرين و دلنشين بود به طوري که حضورش در خانه به ما انرژي مي داد بسيار مؤدب و تيز هوش بود ، در همان سال پيش خودم در مکتب درس مذهبي را آموخت در سنين کودکي عشق به خدا و اهل بيت در وجود او ريشه دوانده بود . تا سن پانزده سالگي در مکتب کسب علم کرد به طوري که مقطع ابتدايي را طي نکرد و آموزگاران راهنمايي به خاطر هوش و ذکاوتي که داشت او را در مقطع راهنمايي ثبت نام کردند . هر چه بزرگتر مي شد ارادت و علاقه او هم به اسلام و مسائل ديني بيشتر مي شد چون خودم از استادان مکتب بودم و علاقه زيادي به قرآن و دعاهاي مذهبي داشتم فرزندم در تمام مجالس همراه من بود و با صوت زيبايي که داشت به مجلس ما صفاي مذهبي مي داد عليرضا علاقه زيادي به قرائت قرآن داشت و از قاريان قرآن بود وي در مسابقات شهرستان و کشوري کسب مقام کرد ، هميشه در مسجد کنارم بود و اقامه ي نماز مي گفت: در کلاس درس با آموزگاران و دوستانش رابطه ي بسيار خوبي داشت و هميشه از طرف آموزگاران مورد لطف قرار مي گرفت در سن هفده سالگي از طرف ستاد ناحيه بخش به جبهه اعزام شد دوران آموزشي را در جهرم گذراند و بعد به خط مقدم اعزام شد دوستان همسنگرش از رشادتهاي عليرضا براي ما صحبت مي کردند و مي گفتند: که او هر روز قرآن مي خواند و براي پيروزي انقلاب دست به دعا بر مي داشت و در بين سخنانش به آرامي مي گفت: الهي اگر مرا قابل مي داني شهادت را نصيبم کن تا اينکه در سال 64 در عمليات والفجر 8 شهد شيرين شهادت را نوشيد دوستانش مي گويند در هنگام شهادت عطش زيادي داشت و صدا مي زد آب . در همين حال بود که به درجه ي رفيع شهادت نائل آمد . روحش شاد و راهش پر رهرو باد . والسلام
بسم الله الرحمن الرحيم با سلام به رهبر كبير انقلاب امام خمينى بت شكن و با سلا م به شهيد ان گلگون كفن وصيت نامه را آغاز مى كنم اينجانب على رضا عباسى سرباز امالم زمان (عج) مى باشد برا ى خاطر حفظ ميهن و انقلاب اسلامى و برا ى زنده نگه داشتن قرآنمان به جبهه حق عليه باطل مى روم بر تمام برادران حتى خواهران واجب است كه درا ين جهاد بزرگ شركت نمايند و صيتم به تمام برادران مسلمان اين است كه امام عزيزمان المام خمينى را تنها نگذارند و تا جان در بدن دارند به انقلاب اسلامى خدمت كنند و نگذارند كه دشمن وارد كشور ما با شد ار تمام برادرا ن مى خواهم كه اين را ه مرا ادامه بدهند زيرا اين را ه همه مسلمانان جهان است اى برادرهاى مسلمان اين دنياى فانى به درد نمى خورد هر چه انسان دراين دنيا بماند گناهان آن زياد مى شود و بسيار در زندگى رنج مى كشد برادران اين دنيا جاى زندگى ما نيست زندگى ما در پيش خداوند متعال است كه هميشگى است و اى پدر و مادر مهربانم اگر خداوند شهادت را نصيبم كرد اين يك نعمتى است كه خداوند به شما عنايت كرده است و شما هم دراين دنيا با افتخار هستيد و هم در آن دنيا والسلا م زياده عرضى ندارد خدايا خدايا تا انقلا ب مهدى خمينى را نگهدار ( آمين )على رضا عباس خواجه 17/9/64