بسم الله الرحمن الرحيم
در مهر ماه سال 1356 پا به دبستان شهيد عبدالله آزاد بخش گذاشت و پس از سه سال کلاس چهارم و پنجم ابتدايي را در قم نزد خواهرش و اول راهنمايي را در تهران ادامه داد اين دو شهر که منشاء و سرچشمه انقلاب بودند به حوزه او وسعت داد. در سال دوم راهنمايي ديگر تحمل زمان نداشت و سه بار خانه را ترک و به شهر فسا و کازورن و خوي سفر کرد و ناچار منزل خواهر را رها کرد و به مردشت آمد و در بسيج ثبت نام نمود تا به جبهه اعزام شود . در اواخر دوست صميمي و مشوق و هم دل او پسر عمه اش کريم رشيدي بود که به شهادت رسيد و يکي از دوستان تهراني اش به نام اکبر که اسير شده بود نيز يکي از عوامل حرکت او شد به هر حال در عاشوراي حسيني سال 1365 که چهارده سال بود طي مراسم با شکوه با اولين سپاهيان محمد (ص) عازم جبهه ها شد و پس از فراز و نشيب هاي زياد بالاخره جمعي گردان امام مهدي (عج) از لشکر 19 فجر گرديد و تا هنگام عمليات کربلاي 4 دوباره از مرخصي استفاده کرد و بار دوم به کلي عوض شده بود و از او جزء لبخندي توام با سرخ شدن چهره شرمگينش نديديم . کمتر صحبت مي کرد سر به زير بود . آخرين نامه اش در تاريخ 12/9/65 نوشته بود که پس از مفقود شدنش به دستم رسيد . روزي که فرمانده گردانش شهيد ناصر وراميني او را در حال گريه و زاري با خدايش ديده بود دستي به سرش کشيده بود گفته بود که گناه نداري چرا اين قدر ضجه مي زني . تا اين که با عزمي جزم در عمليات کربلاي 4 با همرزمانش به صف دشمن زدند و آخرين خبر از وي اين بود که پيشاپيش طوري مجروح بوده که نمي تواسته است ببيند در آن سرماي سخت و درياي خون و آتش محمد حسن فقود شد . او که نور چشم مادر و اميد پدر بود رفت و آتش بر جان ما افروخت و اين آتش ما را به شهرهاي دور کشاند تا از او اثري بيايم ولي هر بار با دست خالي و بدون يوسف گمگشته به کلبه احزان خود بر مي گشتيم و بالاخره در محرم سال 1368 يوسف گمگشته به بيت الاحزان به وطن برگشت . ولي بدون سر و ... پس از جستجو قرآن مطهر ،کتاب دعا و کارت شناسائي و پلاک رزمي وي در لباس شهادت يافت گرديد . و اين مرحمي بود بر قلب پدر و مادر و بالاخره در تاريخ پنج شنبه روز 2/6/1368 در گلزار شهداي مرودشت در کنار شهداي گلگون کفن انقلاب در خاک آرميد . روحش شاد و يادش گرامي باد .
بسم الله الرحمن الرحيم وصيت نامه شهيد محمد حسن عسکري
با سلام و درود فراوان به پشگاه مقدس حضرت ولي الله الاعظم حضرت حجة ابن الحسن المهدي ارواحنا و ارواح العالمين له الفداء و همچنين به نايب بر حقش مرجع شيعيان جهان و بنيان گذار جمهوري اسلامي ايران امام خميني . من هم اکنون به راهي مي روم که تمام انسان هاي واقعي پا به اين راه گذاشته اند و مي گذارند.امت حزب الله دنيا محل گذر است دنيا فاني است دنيا نگه دارنده جسم و جان ما نيست اين تن ما عاقبت به زير خروارها خاک،خاکي که خود از آن ساخته شده ايم مي رود مگر نه اين است که انا لله و انا اليه راجعون همه از او هستيم و بسوي او مي رويم پس چه بهتر که در راه خدا برويم اگر در راه خدا قطعه قطعه شويم صدها بار با ارزشمندتر است که در راه لذت هاي دنيوي اين جهان را ترک کنيم مگر يزيد نمرد چرا مرد و اکنون پس از 14 قرن هنوز وي را لعن مي کنند در همان زمان امام حسين عليه السلام هم به شهادت رسيد و هنوز هم که هنوز است نام وي را با افتخار بر زبان جاري مي کنند دنيا محل آزمايش است و انسان هاي مؤمن هستند که از بوته آزمايش سرفراز بيرون مي آيند پس بکوشيم با ايمان باشيم جهاد چه کلمه زيبائي است جهاد کنيد و در برابر ظلم سر فرو نياوريد تا انقلابتان هميشه پا بر جا بماند خداوند خود مي تواند در يک آن همه کافران را هلاک گرداند ولي اين جهاد يکي از آزمايش هاي الهي است که بر گردن ما گذاشته همان طور که در کتابش مي فرمايد (سوره محمد آيه 4) اگر خدا مي خواست خود از کافران انتقام مي کشيد و همه را بي زحمت جنگ شما هلاک مي کرد ولکن اين جنگ کفر و ايمان براي امتحان خلق است و همچنين در سوره حج آيه 78 مي فرمايد براي خدا و حريم اسلام جهاد کنيد بارالها حال که توفيق آمدن به جبهه را نصيبم کردي خدايا توفيق شهادت را نصيب اين بنده عاصي بنما.پروردگارا رهبر کبير انقلاب اسلامي را تا ظهور هرچه سريعتر امام زمان در پناه خودت حفظ بفرما. پدر و مادر عزيزم در اين برهه از زمان براي فرزندتان آرزوي پيوستن به علي اکبر امام حسين عليه السلام را داشته باشيد و بر خود بباليد که امانت خدا را به خداوند پس داديد.من به خاطر خون شهدايي همچون حسين عليه السلام و به خاطر پا برجا بودن انقلاب اسلامي به جبهه آمدم تا بلکه بتوانم با خون ناقابلم در راه پيشرفت انقلاب کاري کرده باشم.اشرف الموت قتل شهادة شرافتمندانه ترين مرگ ها شهادت است.پيامبر اکرم (ص)