بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد بزرگوارحميد فارسي
زنده شهيد حميد فارسي در تاريخ ششم خرداد 1339 به دنيا آمد.در روستائي دور افتاده بنام الله آباد که از توابع اقليد است.روستائي که زندگي نامه شهيد بزرگوار در آن سخت و طاقت فرساست.ايشان در 7 سالگي به مدرسه راه يافتند و به دليل هوش سرشاري که داشتند از کلاس اول به کلاس سوم رفتندو براي راه يافتن به مدرسه راهنمائي عبور بوده اند که به شهر بروند و با وجود مشکلات فراوان به دبيرستان و شهرمي روند و در همين سال بيماري پدر اندوهي سنگين در دل همين شهيد بزرگوار انداخت.و به دليل فعاليت هاي سياسي داشت از مدرسه اخراج شدند که اين موقع در اويل انقلاب بوده است که ايران هنوز در هرج و مرج و نا بهنجاري بوده است.شهيد حميد فارسي در سال 1362 به جبهه هاي جنگ اعزام شدند.بسيجي شهيد حميد فارسي در نقش امدادگري در جبهه ؟؟؟داشته اند.افتخار شهادت در تاريخ اسفند 63 نصيب ايشان شد و خيلي زود به لقاء الله پيوست و براي هميشه خانواده اش در آرزوي يک ديدار ديگر نداشت.از روي که ايشان شهيد شدند 13 سال خانواده در انتظار گذاشتندپدر و خواهر و برادر پدر و مهم تر از همه مادري چشم انتظار که درست 40 روز بعد از فوت مادرش جسد اين عزيز را آوردند مدرذ رفتار حميد آمد...12 سال انتظار و بعدهم فقط يک جسد و آن هم يک جسد بي مادر.شهيد حميد فارسي يک بسيجي متعهد و متدين بوده است ودر خاطرات هميشه جاوديش از خاطرات ملکوتي دوران جبهه با خواندن دعاي کميل و توسل و فرياد زدن براي ياري خواستن از امام زمان عجل الله و تعالي فرجه شريف ياد کرده اند.و همچنين در نمازهاي جمعه دزفول هميشه شرکت مي کرده اند.ايشان در خاطراتش عنوان کرده است که هنگامي که انسان به جبهه مي رود تمام خانواده و خانه تنها از ياد مي برد به خودي خود و تنها به فکر معبود خود خدا مي باشد و آرزو دارد که به؟؟؟چه مي خواهد برسد و از اين راه بتواند بار سنگيني که در برابر خداوند به عهده اش گذاشته شده کمي از آن بار را سبک نمايد.آيا آرزوي ايشان جز اين بوده که به مقام شهادت نائل شود؟همچنين ايشان در خاطره اش عنوان کرده است که قدر اين ملت و به ويژه مملکت را بدانيم و همچنين قصر اين همه نعمت که خداوند به ما ارزاني داشته را بدانيم خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگه دار والسلام عليکم و رحمه الله و برکاته.