بسم الله الرحمن الرحيم . زندگي نامه شهيد امام بخش فرهمند . ما گر چه عزيزان ارزشمندي را از دست داده ايم اما هدف به قوت خود باقي است . امام خميني . در سال 1339 در قريه قلعه نو ابرج به دنيا آمد و بر اثر ظلم و ستمهايي که در آن موقع از طرف خوانين و مالک ها بر روستائيان مي شد مانند ساير کودکان روستايي از رفتن به مدرسه محروم شد و دوران کودکي خود را مانند بقيه کودکان روستايي به چوپاني و گاهي هم به کمک پدرش در کار کشاورزي گذرانيد . و در همان سنين کودکي بود که پدرش را از دست داد . و از آن به بعد مي بايستي سرپرستي يک خانواده را به عهده گيرد و خرج آنان را تأمين کند . هم کار کشاورزي را انجام مي داد و هم تعداد دامي را که داشتند از آن محافظت مي کرد . تا بدين وسيله مخارج زندگاني خانواده شان را تأمين نمايد . و برادر کوچکش را به مدرسه فرستاد . هميشه اين جمله را تکرار مي کرد که برادر شما درس بخوانيد و مانند ما بي سواد بار نيائيد .و براي همين بود که تمام زحمات خانواده شان را بودش مي گرفت تا برادرش با سواد نشود اما با اوج گرفتن انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني علاقه بسيار شديدي به اين نهضت و انقلاب داشت . در سال 1359 براي انجام وظيفه سربازي که تقريبا مصادف بود با جنگ تحميلي عراق بر عليه ايران و با عشق و علاقه شديدي که داشت راهي جبهه هاي جنگ شد مدت 19 ماه خدمت کرد اما 16 ماه آن را در جبهه هاي نبرد حق عليه باطل گذرانيد . واقعا عاشق جبهه بود و هر وقت که به مرخصي مي آمد سعي مي کرد يک روز مانده به مرخصي اش به جبهه برگردد . مي گفت هر وقت از جبهه بر مي گردم ناراحتم چون که نمي دانم رفقايم چه مي کنند و در چه وضعي هستند بنابراين بايد هر چه زودتر به جبهه برگردم . و نيز هميشه مي گفت تا زماني که يک وجب از خاک ميهن عزيزمان دوست دشمن متجاوز است . جبهه را ما جوان ها نبايد خالي کنيم چون که اين روزها وظيفه سنگيني برعهده ماست و اگر به اين وظيفه مان عمل نکنيم . مديون خون اين شهيدان هستيم . مديون اين پيرمردها هستيم که در جبهه ها مي جنگند . بنابراين در کليه حمله ها از قبيل حمله فتح المبين و حمله بيت المقدس شجاعانه شرکت کرد و جنگيد و بالاخره در سحرگاه روز 26/2/61 پس از پيروزي هويزه و شلمچه به درجه رفيع شهادت نائل گرديد و بالاخره عاشق به معشوقش رسيد . و اين جمله را هميشه وقتي که به ديدني مي آمد مي گفت برادران عزيز اگر ما شهيد شديم و شهادت نصيبمان شد بايد راه ماها را شما ادامه دهيد و زير بار ذلت و ننگ زندگي کردن چه ارزشي دارد . مگر غير از اين است که انسان بايد بالاخره روزي بميرد ولي چه بهتر که در راه خدا باشد و براي خدا کشته شود تا اگر زنده بودن من براي اسلام خدمتي نکرد بلکه با ريختن خون ناچيزم بتوانم خدمتي به اسلام کرده باشم . خصوصيات اخلاقي اين جوان با همه مردم با مهرباني رفتار مي کرد و نسبت به دوستان و رفقا خيلي مهربان بود . و گاهي نمي شد از روي کينه و حسادت کسي را بنگرد و نسبت به اقوام و خويشان خود علاقه اي مخصوص داشت در کوچه هاي روستاي خودش که راه مي رفت از روي چشم بد به کسي نگاه نمي کرد و همه را مانند خواهر خود مي پنداشت و از بچه هايي که دنبال هوس راني و عياشي بودند متنفر بود و فقط دعا مي کرد که خدا اينها را به راه راست هدايت کن . والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته . روحش شاد و راهش مستدام باد .