بسم الله الرحمن الرحيم
زندگينامه شهيد محمد اسماعيل کاظم پور، والا تحسبن الذين قتلوا في سبيل اله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون، تصور نکنيد آنان که در راه خدا کشته شدند مرده اند بلکه آنان زنده اند و نزد خدا روزي مي خورند.(قرآن کريم)، انالله و انا اليه راجعون:سلام و درود به رهبر مستضعفان جهان خميني کبير و سلام و درود به اميد امت و امام و فقيه عاليقدر حضرت آيت اله العظمي منتظري و سلام و درود به شهداي گلگون کفن از صدر اسلام تا کربلاي ايران و سلام و درود به تمام رزمندگان اسلام که در جبهه هاي نور بر عليه ظلمت مي جنگند و مشت محکمي به دهان متجاوزين شرق و غرب مي کوبند. برادر شهيد محمد اسماعيل کاظم پور در خانواده اي مذهبي در سال 1342 ديده به جهان گشود و در دامان پر عظمت پدر و مادر تربيت گرديد خانه اي که سرشار از عشق و ايمان بود و برادر شهيدمان از همان اول کودکي تحت تربيت صميمانه پدر و مادر در تقوي و ايثار پيشتاز بود تا اينکه در سن هفت سالگي پا به دبستان گذاشت و دوره ابتدائي را با موفقيت به اتمام رساند و پس از آن با توجه به اينکه از خانواده اي کم درآمد محسوب مي شد ناچار بود براي امرار معاش روزهاي تعطيل را به کار بپردازد و در کارهاي خانه کمک و از هيچ کوششي نسبت به پدر و مادر دريغ نمي کرد از خصوصيات اخلاقي و اجتماعي آن شهيد بزرگ علاقه وافري به مساجد و تکايا و طرز برخورد با مردم و اجتماع و در مراسمها فعاليت جدي داشت و علاقه اي فراوان به ورزش داشت با اين وجود و مشکلاتي که پيش آمد تا دوم نظري بيشتر نتوانست تحصيل نمايد تا اينکه خدمت مقدس سربازي پيش آمد و در تاريخ 18فروردين سال 62 به خدمت نظام رفت و پس از اتمام دوره آموزشي در تاريخ 09/06/62 وارد کردستان شد و در اين مدت با شهامت و دليري هر چه تمتام در مقابل ضد انقلاب و جيره خواران امپرياليسيم شرق و غرب و صداميان متجاوز ايستاد و چنانکه خود شهيد هم در نامه هايش نوشته بود من آنقدر در کردستان مي مانم که يا به پيروزي برسيم يار ريشه ظلم و فسادرا برکنيم و چنانکه قرآن کريم هم وعده داد به ياري کليه همرزمان ، مستضعفين را وارث زمين و پرچم توحيد را در سراسر جهان به اعتزاز در آورند و برادر شهيدمان با آن روحيه شهادت طلبي که داشت در مورخه 19/06/62 در کردستان با هم سنگر عزيزش شهيد کريم علي محمد زاده به درجه رفع شهادت نايل آمدند و پس از تشييع در تاريخ 30/06/62 در زادگاهش سيوند به خاک سپرده شد. راهش پررهروباد.
بسم الله الرحمن الرحيم،لا حول و لا قوة الا بااله علي العظيم وصيت نامه شهيد محمد اسماعيل کاظم پور
به نام الله پاسدار حرمت خون شهيدان و با درود و سلام بر مهدي موعود منجي عالم بشريت و با درود به تمامي شهيدان عزيزمان که با ريختن خونشان درخت اسلام و انقلاب را با رود و آبياري کردند وصيت خود را آغاز مي کنم. وصيت نامه خود را در حالي آغاز مي کنم که به ما آماده باش کامل براي عمليات بزرگي در منطقه ميان دو آب داده اند. خدايا تو خواهي گواهي و تساهدي که در اين راهي که تو به من آموخته اي کورکورانه قدم برنداشته ام و از آن لحظه اي که تو را به يگانگي شناختم دلباخته تو شدم و اين راه را انتخاب کردم و در سخترين شرايط به کردستان آمدم و به قول آيت اله دستغيب در زير آسمان کبود هيچ خدمتي بالاتر از خدمت در کردستان در اين شرايط خاص نيست و من راه خودم را انتخاب کردم پدرم و مادرم مي دانم که چه بسا سختي در طول اين ايام براي من کشيديد. شبها را بيدار مانديد و روزها را به سختي سپري کرديد تا اين که هيچ گونه گزندي و ناراحتي براي من بوجود نيايد و اميدوارم که مرا ببخشيد و حلال کنيد که نتوانستم آنچناني که شايسته بارزي تعالي باشد عمل نمايم و دل شما را شاد کنم. و الان که در کردستان هستيم و منتظر فرمان عمليات هستيم ممکن است که ديگر براي هيچ وقت مرا نبينيد و اين قدر در کردستان مي مانم که يا به پيروزي برسم و يا به شهادت که براي من هر دو افتخار است و اين افتخار را داشته باشيد. که چنين سربازي را تربيت کرده ايد. پدرم و مادرم ، خواهرم ، برادرم ،دوستان و آشنايان، قوم و خويشان و همسايگان و خلاصه همه و همه خصوصاً اهالي محترم سيوند مرا ببخشيد و حلال کنيد و از همه شما التماس دعا دارم به خداقسم اگر قد کنند سر و تنم،به اجانب ندهم ذره خاک وطنم . در ضمن من در تهران مبلغ 500 تومان از آقاي امير روشن قرض گرفته ام لطف نمايد پول او را بدهيد.
