بسم الله الرحمن الرحيم
زندگينامه شهيد محمد کريم آزادي .
ستاش خدايرا که پروردگار جهانيان است . پروردگارا تنها تو را مي پرستم و از تو ياري مي جويم و بس بار دگر يکي از مشتاقان راه حسين (ع9 جان عزيزش را فداي اسلام نمود و به جمع شهيدان پيوستت و به آرزوي ديرينه خود رسيد . شهيد محمدکريم آزادي در خانه اي مذهبي و کشاورز در شهر قدس ( خشت ) ديده به جهان گشود و پس از 6سالگي راهي دبستان برادران شهيد حسيني مشغول تحصيل شد شهيد آزادي در همان اوائل در چهره اش نور اسلام و مهرباني مشخص بود و بعد از دبستان راهي دبيرستان شهيد طالقاني شد مدت 3 سال هم با همان چهره مهربان و مظلوم و اسلام گونه اش را سپري کرد بطوري که در اين مدت تحصيل مسئولين دبستان و دبيرستان رضايت بسيار مطلوبي از ايشان داشتند شهيد در همان لحظات حساس که مبارزات ملت ايران عليه شاه به اوج خود رسيده بود ، علاقه اي بسيار چشمگير به رساله آيت ا... العظمي خميني داشت و اعلاميه هاي که از طرف رهبر عظيم الشأن ملت ايران صادر مي شد علاقه فراوان داشت و پخش کردن اعلاميه براي او وظيفه اسلامي و شرعي بود و هميشه در اين رابطه تلاش فراواني مي کرد شهيد آزادي علاقه اي بسيار به کتابهاي مذهبي داشت تا اينکه سرانجام انقلاب اسلامي ملت ايران برهبري آيت ا... العظمي الخميني به پيروزي رسيد و از همان موق شهيد محمد کريم آزادي ترک تحصيل کرد مدتي در بسيج سپاه پاسداران مشغول خدمت شد و در اين ايام سختترين ماموريت را به شهيد مظلوم محمدکريم آزادي واگذار مي کردند حتي مي شد که در اين مأموريت تا چهارشبانه روز در آن سرماي طاقت فرساي و حساس درکوه ماهور مي ماند و انجام وظيفه مي کرد . به قول خود شهيد مي گفت وظيفه شرعي من است و در ضمن علاقه عجيبي به دعاي کميل و توسل داشت امکان نداشت جاي دعاي کميل يا توسل باشد شهيد آزادي نباشد و هميشه عکس امام خميني را در جيب داشت و حتي روزي هم که شهيد شد عکس امام خميني را همراه داشت اين همه به امام و امت اين رهبر آگاه علاقه داشت تا اينکه بعد از مدتي امام امت فرمودند به جبهه رفتن تکليف است همان موقع بود که رفت و ثبت نام کرد و به رهبر بزرگ خود لبيک گفت و بسوي کربلاي حسين شتافت . با عده اي از برادران هم رزم خود که همگي در بسيج شهرک قدس بودند شهيد محمد کريم آزادي در اين مدت پنجاه و پنج روز که در جبهه بود به مرخصي نيامد با اينکه همه برادران او به مرخصي نيامدند آن : شهيد چون جنگ را مسئله اصلي تلقي مي کرد ارزشي هم براي زندگي قائل نمي شد چون علاقه اي به زندگي نداشت جز خدمت به اسلام و امام خود علاقه اي به هيچ کس نداشت و کسي چه مي دانست که خود را براي سفري که خداي او برايش تعيين فرموده است و اين افتخار نصيبش مي شود . تا اينکه سرانجام به مورخه 6/10/61 به آرزوي ديرينه اش که همانا شهادت بود رسيد و به لقاأ.... پيوست . روحش شاد و راهش را ادامه خواهيم داد . انشاأ... والسلام عليکم و الرحمه ا... خدايا ، خدايا ،تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار از عمر ما بکاه و به عمر او بيفزا .