بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد عطاء الله ابراهيمي
شهيد عطاء الله ابراهيمي فرزند اسماعيل در تاريخ 1349 به دنيا آمد و شماره شناسنامه او 282 و محل صدور آن تل افغان ( ممسني ) است . وي در هنگام شهادت مجرد بوده است . تاريخ شهادت او در 4/4/67 است و محل شهادت او در جزيره مجنون بوده است . نام ارگام اعزام کننده شهيد به جبهه بسيج سپاه پاسداران است . از خصوصيات اخلاقي اين شهيد آن است که او اخلاقي خوش داشت و با همه بخصوص خانواده مهربان بود با نماز و روزه و بيشتر وقتها بدون سحري خوردن روزه مي گرفت و هميشه قران مي خواند و شبها هميشه در مهديه با دوستان خود بود و در بسيج شرکت داشت با آن که محصل بود شبها تا صبح به نگهباني ميداد از طرف بسيج و آنقدر با مردم مهربان بود که الان 3 سال است که مفقود شده همه مردم شهرمان باري زنده برگشتن او هميشه دعا مي کنند . از لحاظ تعداد اعضاي خانواده داراي 6 دختر و 3 پسر با عطاء الله که يکي محمد 17 ساله دارد و ترک تحصيل کرده و پسر کوچکم هم 8 ساله است و عطاء الله هم که در سن 18 سالگي مفقود شده است و پدر 62 ساله و وضع مالي خوبي هم ندارد و الان پدرم توانايي کار ندارد و 4 بچه تحصيل مي کند . اين شهيد اوقات فراغت خود را بيشتر شبها در مهديه بود و شبها تا صبح بسيج شبگرد بود و قران مي خواند و به درسهاي خود مي رسيد و بيشتر با دوستان خود به سر قبرهاي شهدا مي رفت و گريه زيادي مي کرد و بيشتر فکر و فراغت او جبهه بود. او هميشه با خميني خوب بود و اگر کسي درباره مملکت و خميني حرف مي زد او با عصبانيت جلوي او مي گرفت و دعوا مي کرد و هميشه مي گفت که بايد تمام منافقين از بين بروند . اولين بار که در جبهه کردستان شهيد مشغول بوده است و بار دوم در عمليات کربلاي 4 شرکت و از ناحيه پا مجروح گرديد و بار سوم در جبهه جزيره مجنون مفقود گريده است و کردستان اعزام شده و از بس به جبهه علاقه داشت تا سن 18 سالگي 3 بار به جبهه رفت و در دفعه دوم به پايش ترکش خورد و با آن که با عصا راه مي رفت ولي هنوز شور و شوق جبهه را داشت و بار سوم مفقود گرديد . موقعي که دفعه آخر به جبهه مي رفت چون مادرم فشار خون داشت و ناراحت بود به او گفت که بايد ب جبهه نروي او گفت تا ما که بدون بچه هستيم نرويم چرا متاهل ها به جبهه بروند و شهيد بشوند من بايد تا آخرين قطره خون خود در راه کشور و امام امت خميني بت شکن فدا کنم . شهيد در هنرستان در رشته راه و ساختمان تحصيل نموده است . شهيد بعلت نا معلوم بودن و سر درگمي مراحل مفقودي ايشان تمام اهل منزل و دوستان و خويشاوندان در نگراني خاص بسر مي بردند شهيد از سن 12 سالگي علاقه زيادي به انقلاب و امام امت داشت و دل به دنيا و جواني نبسته بود و هميشه شور و شوق جبهه را داشت و هميشه به ما دستور پيروي از امام ره را مي داد . از شهيد وصيت نامه وجود ندارد . پيام خانواده شهيد به مردم اين است که مي گويند که کوچکتر از آن هستيم که پيامي داشته باشيم ولي از امت شهيد پرور مي خواهم که همواره راه امام و راه کليه عزيزان شهيد را ادامه دهند .