کنگره ملی شهدای استان فارس

دوشنبه 10 آذر 1404
15:24
عبدالکریم باقری

عبدالکریم باقری

فرزند محمد قاسم

تاریخ تولد
1349/05/01
تاریخ شهادت
1364/11/22
محل شهادت
اروند رود
محل تولد
فارس - فراشبند
وضعیت تأهل
مجرد
مسئولیت
تک تیر انداز
نحوه شهادت
اصابت ترکش به بدن
نوع خدمت
بسیج
عضویت
بسیجی
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد عبدالکريم باقري . هر قطره خون شهيد چهره انقلاب اسلاميمان را روشنتر مي کند . بار ديگر عاشقي از عاشقان امام زمان و امام امت و همچون مرغي از قفس تنگ دنيا پريد و پر بال زد و به ميعادگاه معشوق شتافت و با وجودي پر پا شور و حراست حسين وار به شهادت رسيد . شهيد عبدالکريم باقري در سال 1349 در فراشبند فارس در خانواده اي متقي و در دامان پاک مادري مومن و پدري با تقوا پرورش يافت او از گفتار و کردار پدر و مادر درس پاکي و خلوص و تقوا و ايثار و شهادت آموخت در سال 1355 همان روزها که بيداد و ظلم جلادان پهلوي به اوج رسيده بود او که در آن زمان 6 سال داشت روانه مدرس شد در اوج پيروزي شکوهمند انقلاب اسلامي او کلاس سوم ابتدايي بود و الحق که ياران با وفاي امام همين نوجوانها بودند او با آنکه کودکي خردسال بود با ساير همکلاسيانش در تظاهراتت شرکت مي کرد و تا اينکه انقلاب پيروز شد و درخت پر بار اسلام باليد و بزرگ شد . شهيد باقري در خانواده اي مذهبي پرورش يافته بود و مسجد را به فرموده امام سنگر مي دانست . با وجود سن کمي که داشت و در کلاس اول راهنمايي بود در سال 1363 با قيافه اي بظاهر کوچک اما با روحيه اي بلند روانه جبهه شد لباس زيبايي بسيجي را بر تن کرد و به جبهه جنوب شتافت در عمليات پيروز مند بدر شرکت کرد و اين سرباز بقيه الله در جبهه اعجاب همگان را بر انگيخت در اين سفر به سلامت به خانواده برگشت اما او ديگر کسي نبود که حوصله ماندن در خانه را داشته باشد زيرا که او يک نوجوان حزب الله بود و جايگاه حزب الله وعده گاه حزب الله صحن ابا عبدالله مي دانست . او دوباره عازم جبهه شد اين بار هم در تيپ المهدي رفت و در گردان الفتح همان گرداني که دلير مرداني چون شهيدان تيمور محمود و غلامرضا و فضل الله و ياسين در عمليات پيروز مند والفجر 8 در منطقه فاو به جاودانگان تاريخ پيوست . روحش شاد و راه خونينش پر رهرو باد .
بسم الله الرحمن الرحيم
وصيت نامه شهيد عبدالکريم باقري . ان الله يحب الذين يقاتلون في سبيل الله صفاً کانهم بنيان مرصوص . به خدا قسم راهي که انتخاب کرده ام بجز راه الله نيست . و از روي حرص به بهشت و يا ترس از دوزخ نيست . حمد خدا را که پس از ماهها دوري از جبهه توفيق يافتم در ميعادگاه عشق و ايثار حضور يابم . و همواره از خداوند بزرگ مي خواهم که آنچه را از مقدورات اوست و من لياقت آن را ندارم آن را به من عنايت فرمايد . بار خدايا مي دانم که من بنده تو هستم و تو ما را بيهوده نيافريدي گنهکار هستم و به رضا و امر تو تسليم هستم . ضمناً ، از مادرم که شبها پاي گهواره من بي خوابي کشيد و به من درس ايثار و از خود گذشتگي داد و براي من زحمت زياد کشيد و دردهاي زيادي را متحمل کرد . من چند کلمه نوشتم تا شما آن را بخوانيد و به ياد من بيفتيد . اگر خون حسين در قتلگاه نمي ريخت اگر فرق علي عليه السلام در مسجد شکافته نمي شد . ما الان از اسلام خبري نداشتيم .من براي اينکه انقلاب خود را ادامه بدهم درس خود را بر دوش همکلاسيان خود گذاشتم و به جبهه رفتم آنهايي که رفتند کار حسيني کردند و آنهايي که مانده اند و بايد کار زينبي کنند . کجاست آن آدمي که صداي لبيک گوي امام را بشنود و سکوت اختيار کند . اي مردم فريب منافقان را نخوريد . به جبهه ها بياييد که خدا اين ميدان جنگ را براي ما آشکار کرد و هر انسان کار و تلاش خود را بيازمايد . هر کس که بخواهد در خانه بنشيند . ننگ است ، بخدا ننگ است . ان ينصرالله ينصرکم و يثبت اقدامکم .... اگر خدا را ياري کني خدايا تو را ياري خواهد کرد .انشاء الله ما اين آمريکاي خونخوار و اين بعث دست نشانده اش را در زباله دان تاريخ مي اندازيم و تا براي هميشه در آن باقي بماند . برادران و خواهران از جبهه رفتن بچه هاي خود جلوگيري نکنيد . بگذاريد که به جبهه بروند . که اگر گناهي کرده کمي از گناهان او ريخته شود . اگر خون من در جبهه ريخته شود براي خداست و نه براي منافقين که حتي روي قبر شهداي شهرشان نمي آيند . مادر جان تو براي من خيلي زحمت کشيدي نتوانستم آن را جبران کنم اميدوارم ببخشيد . پدر جان اگر تو به من حرفي مي زدي من گوش به حرف نبودم من نادان بودم و حرف شما را درک نمي کردم . اميدوارم که برادرانم و خواهرانم راه مرا ادامه دهند و ميعادگاه نماز جمعه را فراموش نکنند . والسلام عليکم و رحمه الله و برکات . خدايا ، خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار .