بسم رب الشهداء و الصديقين
زندگينامه ي شهيد سهراب چويلي : در تاريخ سي ام شهريور ماه سال هزار و سيصد و چهل و پنج در روستاي مهدي آبادي (عسکرآباد) از توابع شهرستان کازرون در خانواده اي مذهبي و متدين متولد شد . در سن شش سالگي پا به عرصه علم و دانشي گذاشت دوره ي ابتدائي را در مدرسه نظامي (عسکرآباد) در همان روستا گذراند و براي ادامه تحصيل وارد دوره ي راهنمايي شد و اين سه سال تحصيلي در مدرسه ي ولي عصر ؟؟؟ سپري کرد و دوره ي متوسطه خود را در رشته ي علوم انساني به پايان رسانيد . به علت فقر مالي روزها کار مي کردند و شب ها درس مي خواندند و پدرشان کشاورز بود و ساده زندگي مي کردند . بعد از پايان تحصيلات به خدمت مقدس سربازي رفت و به مدت دو ماه دوره آموزشي در شهر رضاي اصفهان گذراند . با توجه به خلاقيتش سرباز ارشد بود هنگامي که زمان تقسيم بندي رسيد اصرار فراوان مي کرد که او در مناطق جنگي باشد تا بتواند به کشور و هموطنانش خدمت کند . او به اصرار خودش مناطق جنگي را انتخاب کرد و با اين که مي دانست قرار است به شهادت برسد باز هم خود شهادت را انتخاب کرد او به دليل جسور و شجاعتي که در وجودش داشت به عنوان راننده فرمانده برگزيده شد . او پس از اين که فرمانده را به شهر مي رساند دوباره به جبهه باز مي گردد تا به رزمندگان کمک کند ، پس از اين که در راديو اعلام کردند که رژيم عراق به ايران حمله کرده و شهرهاي غربي و جنوب غربي بايد تخليه شوند در غير اين صورت بمباران مي شود و اجتناب راننده کاميون از بردن آذوقه و ناهار ظهر براي رزمندگان انسان هاي نيازمند ايشان بسيار ناراحت مي شوند و با غمي که به دليل اين اتفاقات سنگيني مي کرد با شجاعت و دليري کامل براي بردن ناهار داوطلب شد غذاها را که به رزمندگان مي رساند ماشين خود را پارک مي کند که ناهار بخورد که ناگهان هواپيماي دشمن شروع به بمباران شيميايي مي کند او به سرعت ماسک و لباس ضد شيميايي خود را مي پوشد ولي با ديدن رزمنده اي که زخمي است لباس و ماسک ضد شيميايي ندارد از خودگذشتگي مي کند و با دلسوزي لباس و ماسک خود را به او مي دهد . او حتي به رزمندگان ديگر کمک مي کند و آنان را سوار ماشين تدارکات مي کند و آنان را به بيمارستان صحرايي انتقال مي دهد . پس از اين وقايا خودش در بيمارستان امام خميني در تهران بستري مي شود و به مدت 10 روز در بيمارستان مداوا مي شود و در طول درمان در تاريخ 8/10/1365 به شهادت مي رساند و در گلزار شهداي روستاي زادگاهش به خاک سپرده مي شود . روحش شاد و راهش پر رهرو باد . والسلام .