کنگره ملی شهدای استان فارس

دوشنبه 10 آذر 1404
10:38
حسین قاسمی

حسین قاسمی

فرزند اکبر

تاریخ تولد
1347/09/10
تاریخ شهادت
1362/01/09
محل شهادت
جفیر
محل تولد
فارس - فراشبند
وضعیت تأهل
مجرد
مسئولیت
تک تیرانداز
نحوه شهادت
اصابت ترکش به سر
نوع خدمت
بسیج
عضویت
بسیجی
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگينامه ي برادر شهيد حسين قاسمي . شهيد حسين قاسمي در سال 1347 در روستاي آويز در خانواده اي مؤمن و مذهبي ديده به جهان گشود . در سن هفت سالگي وارد دبستان شد و در تابستان ها به فراگيري قرآن مي پرداخت تا روح تشنه ي خويش را با استفاده از فرامين انسان ساز اسلام سيراب نمايد . از آنجا که شهيد از استعداد سرشار و زکاوت خاصي برخوردار بود پيش از انقلاب قرآن را خوب فرا گرفته بود و يکي از بچه هاي عابد مسجد بود . در نماز جماعت مرتب شرکت مي کرد و در شب هاي ماه مبارک رمضان که جلسه ي قرائت قرآن بود هميشه با صداي دلنشيني قرآن مي خواند . قاري دعاي کميل بود ، علاقه ي عجيبي به جلسات دعاي کميل داشت . در انقلاب سهم بسزايي داشت و فعالانه شرکت مي کرد . بعد از پيروزي انقلاب عضو گروه مقاومت بود . از آنجائي که از ايمان و صداقت کامل برخوردار بود و بر همگان صداقتش آشکار بود به عنوان مسئول گروه مقاومت ، شب ها پاسداري مي کرد زيرا خوب مي دانست که انقلاب نوپاي ايران اسلامي دشمنان زيادي دارد و بايد از آن حفظ و حراست نمود . بعد از مدتي که به عضويت بسيج درآمد ولي هنوز هم فعاليت خود در گروه مقاومت ادامه مي داد و علاوه بر اين در مدرسه ي راهنمايي آويز عضو انجمن اسلامي بود . اخلاق و رفتار نامبرده آن چنان شايسته و پسنديده بود که همه ي دبيران و دانش آموزان را امين خود مي خواندند بعد از اينکه دوران راهنمائي را با موفقيت تمام طي کرد وارد دبيرستان شهيد مطهري فراشبند شد و در کلاس اول نظري مشغول به تحصيل شد ولي از آنجائي که روح پر فتوح وي ديگر تاب تحمل زندان مادي و دنيوي را نداشت لذا در تاريخ 10/11/62 وارد بزرگترين دانشگاه انسان سازي يعني جبهه شد از طريق بسيج سپاه پاسداران به اميديه اعزام شدند . شب اعزام همزمان با شب رحمت الهي يعني شب جمعه بود که شهيد عزيز در اتوبوس شروع به خواندن دعاي کميل نمود و يک حالت معنوي خاص در اتوبوس حکمفرما گرديد . زماني که با به جبهه اعزام شد در تمامي کارهاي پيشقدم بود به خصوص در آر پي جي زن يا تير بار چي . در تمام اوقات به دوستان خود خدمت مي کرد . شب ها در بين نماز ، نماز غفيله مي خوانده و به نقل از دوستانش موقع نماز در جبهه زودتر از بقيه حاضر مي شده است تا اينکه ، بله شب وصال ، شب ديدار معبود فرا رسيد . شب حمله فرا رسيد . فرمانده ي گردان حسين و تعداد ديگري از برادران را مسئول حفظ و حراست جايگاه نمودند اما او قبول نکرد با اصرار و پافشاري همراه با ديگر سيل عاشقان الله راهي نابودي خصم گرديد . سرانجام به گرهان ضد زره الفتح پيوست و نوبت شب حنابندان رسيد که ايشان با برادران ديگر حناي آخر را بستند . بعضي از برادران که همراه او بودند نقل مي کنند که حسين دو مرتبه حنا بست وقتي علت را جويا شدند جواب داد يکي حناي عروسي و ديگري حناي شهادت . بله چنين مستضعفاني که قيام کرده و حرکتي دروني آغازيده اند و شايستگي مقام خليفه الهي را بدست آورده و قسط و عدالتند و مي خواهند در پهنه ي گسترده ي گيتي عدالت ، آزادي ، انسانيت و حيريت جايگزين کنند با اين مقدمه پيداست که شهادت در راه تحقق ارزشها و سنت ها و وعده هاي خداوندي مفهوم و ارزش مي يابد . آري حسين آخرين حناي خود را بست و با قلبي پاک و ايماني مستحکم و اراده اي راسخ با پروردگار خويش ملاقات نمود و بالاخره در تاريخ 3/12/62 به هدف والا و نهائي خويش رسيد.روحش شاد و راهش پر رهرو باد .
بسم اله الرحمن الرحيم .وصيت نامه ها اى كه اين عزيزان (شهدا)مى نويسند مطالعه كنيد پنجاه سال عبادت كرده ايد.(امام خمينى ).ونريد انمن الذين الستضهفو افى الارض و نجعاهم الوارثين .با سلام ودرود به رهبر كبير انقلاب‌وبنيانگذار جمهورى اسلامى و باسلام بى پايان به شهداى عا شوراى كربلا تا كربلاى ايران وبا سلام وتهنيت به پيغمبر (ص)به حق اسلام كه دين مبين اسلام را روشن ساخت من كوچكتر از آنم كه بخواهم قلم به سوى كاغذ ببرم و به عنوان وصيت چيزى بنويسم .برادران عزيز شما را بخون شهيدان قسم مى دهم كه جبهه را خالى نكنيد و امام را تنها نگذاريد تا مى توانيد اسلام را دربين تمام كشور صادر كنيد. وازكليه هم سنگران ودوستان مى خواهم كه راه مرا ادامه دهيدوازتمام همشهرى هايم مى خواهم كه خون شهيدان را نگذارند پايمال شود نگذاريد خون محمود ثابت پايمال شود نگذاريد خون قاسمها -حسينيها -رجاييها -باهنرها - بهشتيها از بين برود ياد تمام شهيدان را زنده نگهداريد و اجازه به منافقان ندهيد تا ابنكه اخلالى در كشور بكنند اجازه به مزدوران آمريكا ندهيد كه به ناموس و شرف و دين ما تجاوز بكنند هميشه اتحاد خود را حفظ كنيد و هيچگاه از يكديگر جدا نشويد تا هيچ ضربه اى نتواند شما را شكست بدهد و از پدر و مادرم مى خواهم كه در عزاى من ناله گريه نكنند زيرا دشمنان اسلام خوشحال مى شوند و شما مى توانيد در پشت جبهه خدمتى بزرگ به اسلام و انقلاب بكنيد .جبهه را فراموش نكنيد . دعاى كميل را ترك نكنيد و از جماعت دور نشويد .هميشه اهل جبهه باشيد و در كمك كردن به برادران خود كوشا باشيد .(والسلام .حسين قاسمى ) 19/11/62