بسم الله الرحمن الرحيم . برادر شهيد خورشيد قائديان در روز دوازدهم بهمن سال 1340 در خانواده اي مذهبي در دهستان بدور به دنيا آمد . نام پدر ايشان محمدحسين است و ميزان تحصيلات اين شهيد از دست رفته سيکل مي باشد . شهيد پس از گذراندن دوره طفوليت به تحصيل پرداخت . ايشان تحصيلات ابتدائي را در مدرسه راضي واقع در روستاي رونيز سفلي (نبوت) و راهنمائي را در مدرسه اقليدس واقع در رونيز عليان به اتمام رسانيد . پس از تعلميات دو مرحله وارد ارتش جمهوري اسلامي ايران شدند و در تيپ 55 هوابرد در شيراز مشغول به خدمت شدند . محل شهادت ايشان نيز همان منطقه سومار است . که تاريخ آن در وصيت نامه ذکر شده است . او به تمامي معنا ، درخشان و پاک شده بود و نور شهادت در او دميده شده بود .او خورشيد نورافشان بود که پرتويي از نورش جمال را جلا مي داد . شعار او هميشه خدايا خدايا ، تا انقلاب مهدي (عج) خميني را نگهدار بود و به راستي که مجاهد در راه خدا بود . از جان و مال و دلبستگي هاي خانه پاک شده بود . خورشيد از زمان کودکي بچه بسيار فعال و داراي جنب و جوش بود . عشق زياد به پيروزي انقلاب و امام خميني (ره) داشتند . ويژگي هاي اخلاقي او ، اينکه هر جا درمانده و محتاجي را مي يافت که احتياج به کمک دارد به ياري او مي شتافت و بيشتر اوقات را صرف کار و امور معنوي مي نمود . ديگر عشق به اسلام و شهادت بود . او مي دانست که شهادت است که در قيامت قيمت ندارد . فعاليتهاي اجتماعي شهيد : فعاليتهاي ايشان شامل فعاليت هاي مذهبي ، عبادي و ورزشي بود . فعاليتهاي مذهبي ايشان در حدي بود که نماز شب را هرگز ترک نمي کردند . ويژگي هاي بارز شهيد به اين ترتيب بود که نحوه برخورد با والدين و خانواده ، همسايگان ، مربيان و معلمان مدرسه ، دوستان و همکلاسي ها بسيار خوب و خوش خلق بودند . ميزان تقليد ايشان در انجام واجبات ، مستحبات و ترک مکروهات . هميشه در انجام کارهاي واجب سخت مي کوشيدند و نمازهاي خود را به موقع مي خواندند و هميشه سفارش مي کردند که نماز سر وقت خوانده شود و مي گفتند که : به نماز نگوئيد کار داريم به کار بگوئيد وقت نماز است . در کارهاي مستحب نيز مانند واجب عمل مي کردند و در ترک مکروهات نيز سعي و تلاش مي نمودند . مکاني که به آنجا اعزام شدند منطقه سومار عمليات مسلم بن عقيل بود . از اسامي دوستان شهيد مي توان شهيد عبدالرسول محمدي ، شهيد ناصر قائديان و مرحوم حسين شکري نام برد . از آثار شهيد مي توان عکس هاي ايشان را مورد بررسي قرار داد . تا اينکه راهي جبهه نبرد ، عليه صداميان آمريکايي شد و در جبهه سومار بر عليه کافران جنگيد . آري شهيد عزيز با قلبي آکنده از عشق ، با سينه اي خونين و سري سوخته و پايي شکسته به سوي معبودش شتافت . خدايا ، رسيدن به مقصود برايش چه آسان بود که خود مي دانست ، خداي گونه شدن چه لذتي دارد . خورشيد ، حسين گونه با خدا معامله کرد و سرافراز شد و در بزم حضور ، از دست ساقي ملکوت جام شهادت نوشيد و بر سفره عاشورا ميهمان اباعبداله شد . روحش شاد و راهش پررهرو باد .