بسم رب الشهدا و الصديقين
انالله و انا اليه راجعون
گذري بر زندگي نامه کوتاه برادر شهيد جهانپور مزارعي عضو بسيج پاسداران انقلاب اسلامي ايران و قاتوا في سبيل الله الذين يقاتلونکم و لا تعتدو ان الله لا يحب الصعتدين. در راه خدا با آنکه به جنگ و دشمني شما برخيزند جهاد کنيد ولي ستمکار نباشيد که خدا ستمگر را دوست ندارد . بقره آيه 189.
ما ؟ را به او بر مي گردانيم و اين امانت با پاکي و سرافرازي به سوي خداي تبارک و تعالي شتافتند و موجب سرافرازي هست و مظلومين جهان واقع شدند . امام خميني
ما زنده از آنيم که آرام نگيريم موجيم که آسودگي ما عدم ماست
برادر شهيد جهانپور مزارعي به سال1346 در روستاي شهيد مزارعي دخانيک سابق در 24 کيلومتري فراشبند در خانوده اي با تقوي و مذهبي و مستضعف ديده به جهان گشود دوران کورکي مي گذراند که در سن 5 سالگي با علاقه زيادي که به تحصيل داشت به طور آزاد وارد مدرسه شد و با هوش و ذکاوت خاصش توانست با نمرات ارزنده اي دوران تحصيلات ابتدائي را تا کلاس پنجم ابتدائي بخوبي در زادگاهش بگذراند . در اين زمان جهانپور به اسلام عزيز آشناتر مي شد و بيشتر اوقات به رعايت احکام اسلامي بود و اصول اسلامي مد نظرش قرار مي گرفت و طوري در اين زمينه قدم بر مي داشت که دوستان و همکلاسهايش او را سرمشق خود قرار داده بودند . جهانپور در مجالس سوگواري و عزداري سالار شهيدان حضرت امام حسين عليه السلام و ائمه اطهار عليه السلام شرکت مستمر داشت و نقش بسزايي را ايفا مي نمود. جهانپور در سن 7 سالگي به درستي نماز مي خواند و از همين سنين روزه مي گرفت و هيچ گاه قصور و يا سستي نمي کرد جهانپور روحيه اسلامي داشت و پيرو احکام الهي و بدين صورت خليفه خدا در زمين بود و طوري عمل مي کرد که مورد علاقه و زبانزد شده بود . همزمان با تمام تحصيل ابتدائي جهانپور انقلاب شکوهمند اسلامي ايران به رهبري زعيم عاليقدر و مجاهد کبير و نائب امام زمان (عج) خميني بت شکن آغاز شد و او نيز با وجودي که در زندگي مشکلات فراواني داشت همگام با انقلاب اسلامي و در راه پيشبرد آن را آغاز با علاقه همکاري مي کرد که با علاقه زياد رهنمودهاي امام را مد نظر مي گرفت و آنها را پياده مي کرد و در رساندن آنها به ديگران کمک زيادي مي نمود . و در تبليغ و پخش اعلاميه هاي امام خميني مردم را به سوي اسلام و دست آوردهاي انقلاب اسلامي دعوت مي کرد و با فعاليت انقلاب مبارزه چشمگير و سرسختانه داشت دوره تحصيلات راهنمائي را در سال 56 در مدرسه راهنمايي 15 خرداد فراشبند شروع کرد و در طول تحصيل سعي کرد و ديگران را نيز به اسلام راستين هدايت کند و خود کتابهاي شهيد مرتضي مطهري را مطالعه مي کرد و به ديگران نيز توصيه مي نمود جهانپور علاقه خاصي به خواندن دعاي کميل و دعاي توسل داشت جهانپور بدرستي شناخت مکتب را مي خواست که آن را به ديگران بشناساند با شروع جنگ تحميلي عراق بر ضد ايران عزيز او نيز مي خواست به ميدان نبرد حق بر باطل براي سرکوبي کفار برود که چندين بار با عزيمت به جبهه به بسيج سپاه پاسداران انقلاب اسلامي فراشبند مراجعه مي کرد و هر بار به دليل کمي سن موفق نمي شد تا اينکه قبل از ماه مبارک رمضان سال61 از طرف بسيج سپاه فراشبند به جهرم جهت ديدن دوره آموزشي در پادگان شهيد آيت الله دستغيب وقت که باز مرتب ؟ به خاطر کمي سنش مسئله اي پيش مي آمد و جهانپور به شدت به خاطر اين مسئله ناراحت مي شد و مي گفت بارالها توفيقي به من عطا بفرما تا بتوانم به جبهه بروم و دين خود را به انقلاب اسلامي و ميهن خود که مورد تجاوز مشتي کافر از خداي بي خبر گرفته ادا کنم . آري . اين طور مخلصانند که انقلاب اسلامي ما تا بدين جا رسيده است .از خصوصيات اخلاقي جهانپور اين است که هميشه با مردم مهربان و خوش رفتار بوده و با خرسندي و بشاشي خاصي به مردم برخورد مي کرد و براي اين پيرو ولايت فقيه اين ياور خميني عزيز تنها آرزويش شهادت در راه الله بود. اسوه رهروان در دوازدهم ماه مبارک رمضان ؟ با بر طرف نمودن مشکلات دعوت حق را لبيک گفت و نداي هل من ناصر ينصرني حسين زمان را با عزيمت به ميدان نبرد حق بر باطل جواب داد جهانپور با اتفاق ؟ چند از دوستان و ياران خدا مشتاقانه از پادگان شهيد عبداله مسگر شيراز راهي ميدان نبرد شد و به خط مقدم جبهه جنوب رفت و در حملات مختلفي از جمله حمله رمضان شرکت مستمر نموده و در مدت دو ماه در جبهه از خود رشادتها و فداکاري هايي بسيار را به جا گذاشت و به قول هم سنگرانش به روستا آمد و در اين ديدار از خانواده و دوستان آنها را ترغيب مي کرد که در راه انقلاب اسلامي قدم بردارند و جوانان روستا را جهت فراگيري فنون آموزشي و رزم و عزيمت به ميدان نبرد ترغيب مي نمود به مادرش مي گفت : امام را دعا کنيد و دعا کنيد که من به شهادت برسم و وقتي در مورد ادامه تحصيل به جهانپور صحبت مي شد هميشه او مي گفت من انشاء الله به مکتب امام زمان (عج) که همان راه حق و حقيقت است بروم و در همانجا ادامه تحصيل مي دهم جبهه خود يک مدرسه الهي است که درس شهادت و رادمردي را که مظهر آن حسين عليه السلام است به انسان مي آموزد من انشاء الله به جبهه برمي گردم و به مبارزه خود عليه بعثيون متجاوزانه ادامه مي دهم و هيچ چيز نمي تواند مانع رفتن من به جبهه شود مي روم تا اگر قابل باشم به فيض شهادت نائل گردم . مسافر کربلا و عاشق شهادت هستم ببينيد چه رسا و قاطعانه مي گويد و ما هنوز در غفلتيم جهانپور مجددا عاشقانه به ميدان نبرد برگشت و به خط مقدم اعزام گشت و مدت يک ماه خدمت صادقانه نمود تا اينکه لحظات موعود فرا مي رسيد .آري جهانپور به آرزويش مي رسد در تاريخ 1/7/61 در جبهه کوشک نداي حق را هل من ناصر ينصرني امام را لبيک گفت و به ديدار به لقاء الله به ميهماني پروردگارش رفت .جهانپور توسط مزدوران آمريکائي صدام تکريتي به درجه شهادت نائل آمد و راه خويش را به ارمغان براي ما گذاشت تا اينکه ما با او بيعت که راهش را ادامه دهيم و پرچم انقلاب اسلامي ايران را که همانا پرچم سرخ لا اله الا الله است را بر سرتاسر عالم گيتي مستقر نمايم . انشاء الله شهيد مزارعي نواري داري که موقعي که در مرخصي آمده بود پر کرده است که از شهادت گفته است و نصيحت به پدر و مادر مهربانش و شما و شهيدم من شهيدم .