کنگره ملی شهدای استان فارس

دوشنبه 10 آذر 1404
04:55
محمد عمادی

محمد عمادی

فرزند ناصر

تاریخ تولد
1346/05/09
تاریخ شهادت
1363/10/26
محل شهادت
شلمچه
محل تولد
فارس - شیراز - شیراز
وضعیت تأهل
مجرد
مسئولیت
رزمنده
نحوه شهادت
ترکش
نوع خدمت
بسیج
محل دفن
-
عضویت
بسیجی
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد محمد عمادي . شهيد محمد عمادي متولد شيراز در تاريخ 9/5/1346 که داراي 2 خواهر و 2 برادر مي باشد که خودش فرزند اول خانواده مي باشد و پدر و مادرش هر دو اهل استهبان و تا کلاس ششم قديم سواد دارند و شغل پدرش راننده کاميون و مادرش خانه دار مي باشد که دوره ابتدايي را در مدرسه اي که واقع در سه راه مدبر مي باشد و تحصيل کرده ولي راهنمايي را در مدرسه شهيد صمد صالحي تا کلاس دوم راهنمايي تحصيل کرد و بعلت جبهه و دوست داشتن دست تو شناسنامه بردند و دعا مي کردند که تا در امتحان قد سربلند بيرون آيد تا بتواند به جبهه برود و ترک تحصيل کردند و از اوايل بچگي وارد مسجد حجت بن الحسن عسکري و مسجد حاج عباس به همراه دوستش عباس شيعه مي رفتند و فعاليتهاي فرهنگي و مذهبي انجام مي دادند شبها به کشيک و پاسباني مي پرداختند و روزها به امر به معروف و نهي از منکر مي پرداختند و در واقع از سن 10 سالگي عضو بسيج بود و دوست داشت که بتواند قدمي براي کشورش بردارد تا اينکه مهرماه سال 1363 به مدت يکماه در کلاس سوم راهنمايي تحصيل کردند ولي با جعل کردن امضاء من و نامه دروغين که به پدرش گفته بود مربوط به مدرسه مي باشد توانست با امضاء پدرش مجوز اعزام به جبهه را براي خود بگيرد و از اول آبان ماه سال 1363 به پادگان احمد بن موسي جهت آموزش اعزام شود و تا 8 آذر ماه 63 در آنجا بود پس به منزل آمد براي مرخصي و در تاريخ 11 آذر 1363 به جبهه جنوب اهواز منطقه الوند رود اعزام شدند و که متاسفانه طولي نکشيد که و در تاريخ 26/10/63 در همان منطقه الوند رود با اصابت ترکش به سر و پا شهيد شدند و البته ايشان به مدت 6 روز مجروح و در بيمارستان بودند و در حدود 12 روز هم به شهادت رسيده بودند که بعداً به خانواده اش خبر مي دهند و مزار ايشان در دارالرحمه شيراز قطعه آخر مي باشد که مجرد مي باشند و ازدواج نکردند فردي مهربان و عاشق مرغ عشق و ساير پرنده ها بود و هميشه از آنها مراقبت مي کرد و در طي نامه هايي که براي ما مي نوشت هميشه خواهان حلاليت از همه افراد خانواده اقوام و همسايگان بود انگار خودش مي دانست که شهيد مي شود و خيلي دلسوز است و او هميشه اقلام کوپني را براي تمام همسايگان مي گرفت .
بسم الله الرحمن الرحيم ولا تحسبن الذين قتلو فى سبيل الله امواتا بل احيا ءعند ربهم يرزقون ومپنداريد كسانى كه درراه خدا كشته شده اند مرده اند بلكه زنده اند ونزد پروردگارشان روزى مى خورند اينك وصيتم را شروع مى كنم اگر چه بيانى ندارم كه به شما امت حزب الله وهميشه درصحنه كه خودتان ازهرچيز آگاه هستيد وزبانم ناچيز وناتوان است بشما بگويم اما برحسب وظيفه چون وظيفه مؤمن است كه وصيت نامه خودرا بنويسد من كوچكتر ازآن‌هستم كه پيامى به مردم حزب الله بدهم ولى امام امت را تنها نگذاريد وبه دستورات او عمل كنيد وهميشه مرگ برآمريكا را ازياد مبريد وبدانيم كه شرق وغرب دشمن اسلام وامام هستند ومى خواهند ما را زيرسلطه خودشان بيندازند ومحتاج به آنها باشيم ولى كورخوانده اندونمى دانند ما براى خدا قيام كرده ايم نه براى زيربارازخدا بى خبران وجنايتكاران اما سخنى به خانواده محترم دارم پدرومادرعزيزم مى دانم كه شما ازكودكى تا بحال براى اين فرزند حقيرتان زحمات غيرقابل تحملى كشيديد وهميشه براى شما دردسربودم ونتوانستم مقدارى اززحمات طاقت فرساى شما راجبران كنم ولى اينرا بدانيد كه توانسته ايد فرزندى بزرگ كنيد وتحويل جامعه اسلامى دهيد ويا شايد توانسته باشم درصف رزمندگان اسلام سربازان امام زمان براى نبرد باكفار وبازكردن راه كربلا وزيارت سالارشهيدان حسين ابن على (ع) وازآن‌جابسوى قدس قبله گاه مسلمين شهيد شوم واما مادرجان مى دانم كه وقتى جاى خالى‌فرزندت را ببينى ناراحت مى شوى وبراى من خيلى مشكل است اما بايد زينب را بياد آورى كه بعدازشهادت حسين وحسن وديگرفرزندانش وبرادران ،خاندانش را به اسارت بردند وبازهم دربرابراين همه مصيبت ها وزجرها ومشقتهاى ناروا استوار وپايدارماند اما مى خواستم بگويم كه اگر صداى بلند وناشايسته ازدهانم به شما درآمد مراحلال كنيد ازقول من ازاحمدومريم حلال بودى بطلبيد وبه آنها بگوييد كه مرا ببخشند چون آتش قيامت را نمى توانم تحمل كنم وازقول من زهرا را بوسه زنيدوديگر ازرفتن من ازدنيا براى اوصحبت نكنيد چون مى دانم وقتى بزرگ شودمرا ديگرازياد مى برد ونمى خواهم ناراحت شود وديگر ازقول من به تمام اقوام وآشنايان وهمسايگان ودوستانم حلال بودى بطلبيد ديگر طاقت نوشتن وصيتم راندارم چون اشكهايم روى وصيتم جارى شده ديگر باشما عزيزان عرضى ندارم وهمگى شما ها را بخدا مى سپارم فرزند حقير شما محمد عمادى