کنگره ملی شهدای استان فارس

دوشنبه 10 آذر 1404
04:53
مهرزاد باقری

مهرزاد باقری

فرزند مظفر

تاریخ تولد
1347/07/09
تاریخ شهادت
1365/11/12
محل شهادت
شلمچه
تحصیلات
ابتدایی
محل تولد
فارس - شیراز - گویم
وضعیت تأهل
مجرد
مسئولیت
رزمنده
نحوه شهادت
ترکش
نوع خدمت
سپاه
محل دفن
-
عضویت
وظیفه
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگينامه شهيد مهرزاد باقري : شهيد مهرزاد باقري در 9 مهرماه سال 1347 در روستاي گويم در خانواده اي مذهبي و کارگري ديده به جهان گشود و در دامان مادري فداکار و پدري زحمتکش اخلاق ديني و اسلامي را آموخت و رشد کرد . از همان نوجواني علاقه زيادي به اسلام و آقا اباعبدالله الحسين(ع) داشت و با وجود خفقان ديني در سال هاي طاغوت در مجالس ديني شرکت فعال داشت بسيار مؤدب و سر به زير بود و همواره عشق به خدا در دل پاک و جوانش موج مي زد . شروع جنگ تحميلي رژيم عراق بر عليه جمهوري اسلامي همراه با اوج نوجواني و تحصيل در مقطع سوم راهنمايي ايشان بود و با توجه به فرمان امام (ره) که فرمودند: جنگ بايد در راس امور قرار گيرد اصلي ترين مسئله فکري و ذهني شهيد مهرزاد باقري گشت . تا با وجود سن بسيار کم سنگر مدرسه را در سال 1361 رها کند و عضو بسيج گردد اما چون در آن زمان 14 سال بيشتر نداشت و شرايط سني ايشان براي عضويت در بسيج و اعزام به جبهه بسيار کم بود با دست بردن در فتوکپي شناسنامه اش سن خود را چهار سال بزرگتر کرد و سپس وارد بسيج گشت و پس از 3 ماه آموزش نظامي به جبهه کردستان اعزام گرديد هرگاه از جبهه براي ديدار خانواده باز مي گشت جسمش در خانه بود ولي روح و فکرش در جبهه پرسه مي زد و با وجود مخالفت هاي خانواده و تشويق براي ادامه تحصيل ايشان شهيد بي قرار جبهه بود و اين بار با گرفتن دفترچه آماده به خدمت به حوزه نظام وظيفه مراجعه کرد . علاقه و عشق بسيار شديدش به اسلام و ميهن و امام خميني(ره) با اين که يک سال اعزام ايشان را به عنوان سرباز وظيفه به جبهه به تاخير انداخت اما بالاخره موفق گرديد به دياري که عاشقانه او را مي طلبد اعزام گردد و اين بار به عنوان راننده تانک عازم منطقه جنوب گردد و سرانجام در عمليات کربلاي 5 در حالي که رانندگي تانک پيشرو را به عهده داشت در تاريخ 12 بهمن سال 1365 در عملياتي تنگاتنگ روح بلند و خدائيش به ديدار محبوب شتافت و در کنار شهداي کربلاي حسيني آرام گرفت . روحش شاد و يادش گرامي باد
بسم الله الرحمن الرحيم
وصيت نامه برادر شهيد مهرزاد باقري
خدايا اين وصيت نامه را در حالي مي نويسم که با کوله باري از گناه ره به هيچ جا نبرده ام وفقط شرمنده ودرمانده روبه درگاه تو آوردم زيرا که در رحمت تو هميشه باز است ولطف ومهرتو چنان عظيم است که با اين کوله بار عظيم گناه با زينده ات را مي بخشي واو را مي پذيري خدايا تو خود شاهدي که از روزي که خود را شناختم تو را نيز شناختم واز روزي که تو را شناختم بسويت شتافتم وتا آنجا که برايم امکان داشت در راه تو کوشيدم خدايا اي معبودم ومعشوقم وهمه کس وکارم نمي دانم در براي عظمت تو چگونه ؟؟کنم ولي همين قدر مي دانم که هر کي تو را شناخته عاشقت شد وهر کس عاشقت شد دست از همه چيز شسته وبسوي تو مي شتابد واين را به خوبي در خود احساس کرده ومي کنم عزيزانم براي شما از پيشگاه خداي تبارک وتعالي طلب صبرواستقامت مي کنم هيچ وقت غمگين مباشيد مگر خانواده عزيزان در عروسي فرزند خود غمگين هستند مگر وقتي من وعده ديدار با مولايم حسين(ع)را دادم بايد شما غمگين باشيد وهرگز غمگين بودن شما روح مرا ناراحت ميکند عزيزانم برسر درخانه پرچم سياه نزنيد بلکه پرچم سبز بزنيد وافتخار کنيد که پسرتان در آزمايش وباري دين خدا سربلند بيرون آمده است جلوي چشم دشمنان گريه نکنيد شکر خدا را بگوئيد ودعا براي سلامتي امام ويارانش کنيد مي دانم که اين آزمايش بزرگي است بسيار دشوار ولي او به کجا رفت به بهشت پس نبايد ناراحت باشم وهمين طور شما براي من نبايد ناراحت باشيد غمگين مباشيد که اگر شهيد شدم زنده خواهم شد وهمواره شاد هستم عزيزانم دعا کنيد که خدا شهادت مرا قبول کند دعا کنيد که خدا امام را تا انقلاب حضرت مهدي نگهدارد مهرزاد باقري ودر آخر پدرومادر مگر انسان يک دفعه بيشتر مي ميرد پس چه بهتر که آن يکدفعه هم را در راه خدا باشد.
ان الله اشتري من المومنين انفسهم واموالهم بان لهم الجنه يقاتلون في سبيل الله فيقتلون ويقتلون خداوند جان ومال مومنين را مي خرد ودر مقابل بهشت مي دهد در راه خدا ؟؟مي کنيد پس مي کشند وکشته مي شوند.