کنگره ملی شهدای استان فارس

دوشنبه 10 آذر 1404
09:49
عبدالرضا  خوش رو

عبدالرضا خوش رو

فرزند سعداله

تاریخ تولد
1337/07/06
تاریخ شهادت
1361/08/29
محل شهادت
دهلران
محل تولد
فارس - جهرم - جهرم
وضعیت تأهل
متاهل
مسئولیت
رزمنده
نحوه شهادت
اصابت گلوله -مفقودیت
نوع خدمت
بسیج
محل دفن
-
عضویت
بسیجی
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگينامه شهيد مفقود الاثر عبدالرضا خوشرو . در تاريخ 6/7/1337 در شهر جهرم پسري به نام عبدالرضا چشم به جهان گشود که همه او را دوست داشتند به دليل شغل پدر که نظامي بود در حالي که اين کودک 9 روزه بود به کردستان و بعد به آذر بايجان رفتند و بعد از گذشت 6 سال به شيراز برگشتند عبدالرضا از کودکي بسيار آرام و با هوش بود دوران دبستان را در شيراز طي کرده و هميشه رتبه نمونه کسب مي کرد . بعد از بازنشستگي پدر به جهرم بازگشتند دوران دبيرستان را در جهرم طي کرد گر چه چندان در تحصيل تلاش نمي کرد اما کمتر از رتبه سوم کسب نمي کرد و به ورزش بسيار اهميت مي داد شهيد عبدالرضا در سال سوم دبيرستان بورسيه دانشکده افسري گرديد و پس از اتمام دبيرستان براي گذراندن دوره مقدماتي و آمادگي براي ورود به دانشکده افسري در سال 1356 به دبيرستان نظام رفت و بعد از مدتي دانشکده افسري را رها کرده و در حالي که آتش انقلاب هر روز شعله ورتر مي شد به خدمت سربازي رفت عبدالرضا يک بار مي خواست فرماندار نظامي وقت را ترور کند که پدرش مانع از اين کار شد . عبدالرضا که ديپلمش طبيعي اخذ کرده بود ولي علاقه چنداني به اين رشته نداشت در سال 1358 با شرکت در آزمون سراسري با کسب رتبه 500 رشته حقوق در دانشگاه شيراز را انتخاب کرد . او ترم اول را با معدل 5/19 گذراند و از ترم دوم به خاطر تعطيلي دانشگاه از تحصيل باز ماند و براي کمک اقتصاد به خانوده اش در يک قنادي مشغول کار شد در همين اثنا بود که ازدواج کرد و صاحب يک فرزند دختر به نام هاجر شد . در سال 1360 همسر و فرزندش را به برادرش سپرد و به جبهه رفت اما پدر که عبدالرضا را ديوانه وار دوست مي داشت رفت و او را از جبهه باز گرداند اما مدام زمزمه بر مشام مي رسد بوي کربلا را مي خواند و يک روز که رفت مغازه را براي پدرش باز کند و بعد جبهه رفت . پدر وقتي به مغازه رفت و در مغازه را بسته ديد داخل مغازه را که نگاه کرد نامه اش پيدا کرد که عبدالرضا گفته بود من براي اداي دينم به جبهه مي روم و گفته بود کسي دنبالم نيايد بعد از اتمام ماموريت گردان . عبدالرضا در پاتک دشمن ماند و مفقودالاثر شد همرزمانش مي گفتند که ديده اند تير به پيشاني عبدارلضا خورد و بي جان بر روي زمين بوده ولي او هرگز پيدا نشده . پدر و مادر سال ها در انتظار او گريستند . مادر هنوز گريه هاي سوزانتر از ( انتظار ) روزهاي اول سر مي دهد در سال 1365 نامه اخراجي عبدالرضا از دانشگاه شيراز به خاطر غيبت غير موجش به دست خانواده رسيد اگر او زنده بود حالا يک قاضي يا وکيل ممتاز و برجسته شده بود . روحش شاد و يادش گرامي باد . والسلام
-