کنگره ملی شهدای استان فارس

دوشنبه 10 آذر 1404
18:51
مسعود سوخکی

مسعود سوخکی

فرزند علی اصغر

تاریخ تولد
1341/04/08
تاریخ شهادت
1361/08/11
محل شهادت
عین خوش
تحصیلات
دیپلم
محل تولد
خوزستان - آبادان - آبادان
وضعیت تأهل
مجرد
مسئولیت
رزمنده
نحوه شهادت
اصابت ترکش
نوع خدمت
ارتش
محل دفن
-
عضویت
وظیفه
بسم رب الشهداء والصديقين . برادر شهيد مسعود سوختگي در تاريخ هشتم تيرماه سال 1341 در شهر آبادان به دنيا آمد . او زندگي کوتاه اما پر ثمري داشت . در سن شش سالگي قدم به مدرسه نهاد و دوره ابتدائي و راهنمائي تحصيلي را در دبستان کورش و مدرسه راهنمائي انقلاب (پهلوي سابق ) سپري ساخت . وي شاگرد با استعداد و نمونه اي در بين همکلاسان خويش به شعار مي رفت و با شور و شوقي وافر به مطالعه و درس خواندن ادامه مي داد . مسعود در امتحانات خردادماه سال 59 با معدل 42/17 ،تحصيلات خويش را به پايان رساند و به اخذ کارنامه ديپلم از دبيرستان ابن سينا نائل آمد . همزمان با شروع جنگ تحميلي و محاصره آبادان توسط مزدوران عراقي ، مسعود به اتفاق مادر و برادر و خواهرش به شهرستان داراب رفت و در آنجا ساکن شد ، لکن اين سکوت اجباري را با بي قراري و آزردگي خاطر تحمل مي کرد . سرانجام به اين بي قراري و ناآرامي روحي ،پايان داد و بهمراه يکي از دوستانش راهي آبادان شد و پس از چند روز ، در جهادسازندگي آن شهر در قسمت تعمير ماشين آلات مشغول خدمت گرديد . در ماه بعد ، خانواده تصميم مي گيرند که به شهر جنگ زده خود رفته و براي آوردن اثاثيه منزل اقدام نمايند . در اين سفر پدر و مادر مسعود در جهاد سازندگي با وي ملاقات نموده و فرزند خويش را با سيمائي خندان و گلگون از تلاش و فداکاري و خدمت در راه خدا و بخاطر کمک به رزمندگان جبهه هاي نبرد حق عليه باطل ، مشاهده مي کنند . بهر حال شهيد پس از سپري شدن چند ماهي ، به نزد خانواده باز گشته و در آرزوي برداشتن گامي دگر و ايثارگري فراتر در راه اعتلاي نظام جمهوري اسلامي و پاسداري از مرزهاي لاله گون وطن همچنان بي قرار بسر مي برد . مسعود به رغم علاقه و تمايل وافر به کانون گرم خانواده و ديگر علايقي که وي را به حفظ روابط و وظايف عاطفي مقيد مي داشت . پس از شرکت در آزمون گزينش دانشجو براي دانشسراي تربيت معلم برآن شد که هر چه زودتر به خدمت مقدس سربازي روي آورد و دين خويش را در دفاع از ميهن اسلامي ادا نمايد . بدين لحاظ خود را به حوزه نظام وظيفه شهرستان فسا معرفي کرد و پس از وداع با خانواده و اقوام راهي کرمان شد و دوره آموزشي را در آنجا پشت سر گذاشت . شهيد زمانيکه در جبهه نبرد با کفار بعثي مشغول بود ، همواره با تمام توان و از جان گذشته فعاليت مي کرد . چند بار از سوي مسئولين مورد تشويق قرار گرفت ، يکبار هم بعلت موفقيت در انجام وظيفه ، ترفيع درجه مي گردد . همچنين يک بار هم در اثر موج انفجار به زمين مي افتد و مدت ده روز در بيمارستان بستري مي شود که به خانواده اطلاع نمي دهد چرا که او به خاطر خدا مي جنگيد و هرگز حاضر نبود با بازگويي خدمات و اعمالش و حتي مجروح گشتن و بستري شدنش ، خدشه اي به خلوص نيت و اعتماد و ايمانش وارد آيد . مسعود به گفته برادران همرزمش ، نمونه والاتيي از رشادت بود و در بسياري از عمليات تهور آمير شرکت مي جست . او هنگام فراغت در جبهه مطالعه مي کرد و آموخته هاي مکتبي و سياسي خويش را به ديگران نيز مي آموخت . نمازش را با صفاي قلب و توجهي عميق به پا مي داشت و ديگر فرايض مذهبي را با کمال دقت به جا مي آورد . آري اين جوان رشيد و ساکت يازده ماه در جبهه حضور داشت تا بالاخره در تاريخ 11/8/61 در جبهه عين خوش خوزستان به درجه رفيع شهادت نائل آمد و روح بي قرار و پرشور و پرالتهابش در جوار رحمت حق آرام گرفت . به اميد ادامه راهش و به اميد شفاعتش . يادش گرامي و راهش مستدام باد .
-