بسم الله الرحمن الرحیم
زندگی نامه شهید محمد هادی کلاهی: شهید محمد هادی کلاهی در تاریخ 17/8/1347 در شهر شیراز در خانواده ای علاقمند به اهل بیت علیه السلام به دنیا آمد پدرش علاقه بسیاری به دهمین پیشوای شیعیان حضرت امام علی النقی(ع) ملقب به امام هادی داشت از پارسائی امام و از مظلومیت و شهادت ائمه برای خانواده صحبت می کرد و نام محمد هادی را به عشق آن امام همام برای فرزند خود انتخاب نمود اگر امام هادی شش ساله بود که پدرش را از دست داد شهید محمد هادی حدود چهار سال داشت که از طعم داشتن پدر محروم گردید و مادرش فداکارانه در تعلیم و تربیت محمد هادی شبانه روز تلاش می نمود شهید محمد هادی دوران دبستان را گذراند حدود ده سال داشت که همراه مادرش در تظاهرات مردمی و خدا جوی برای سرنگونی طاغوت حضور می یافت صداهای الله اکبر و شعارهای مردمی او را کنجکاو می کرد در تظاهرات نگاهش به مادرش بود که چگونه با یک دست چادرش را می گرفت و با دست دیگرش محمد هادی را به دنبال خود می کشید محمد هادی از آن زمان در تفکر حق و شکوفا شدن واقعیات حق و سرنگون نمودن باطل گردید تا این که دوران دبیرستان را سپری می نمود که شاهد بود که پیکر شهدا را تشییع می کنند اواخر وقتی از او سوال می کردند که چرا دیگر فوتبال بازی نمی کنی؟ چرا در فکر غوط ور می خوری؟ می گفت درد یتیمی کشیده ام و می دانم هر شهیدی فرزند و همسر دارد می دانم آنها هم خیلی دل خوشی ها داشتند که رها کردند تا اسلام و مملکت را از دست دشمن رها نمایند سریع تصمیم گرفت و به صورت داوطلب در بسیج خود را برای سربازی معرفی نمود دوره آموزشی را در مرودشت شیراز سپری نمود و بعد به اهواز منتقل گردید برای چندین ماموریت به کردستان اعزام گردید تخصص در دوره آموزشی در خودروهای سنگین داشت در ماموریت های سنگر سازی فعالیت چشمگیری داشت وقتی از او سوال می کردند در جبهه چکار می کنی می گفت ما سنگرسازان بی سنگر هستیم بعد از ماموریتش در کردستان به اهواز برگشت و در پادگان معاد اهواز ادامه خدمت داد آموزش های تسهیلات مهمات را به اتمام رساند و در همان قسمت مشغول خدمت خود شد در یک ماموریت یک کشتی عراقی که حامل مهمات مختلف بویژه مهمات شیمیایی بود در فاو به غنیمت گرفتند و شبانه روز تلاش می کردند تا مهمات را به پشت خط انتقال دادند اواخر دوره سربازی را می گذراند می خواست مرخصی برود و مجوز مرخصی را گرفته بود دشمن در حال پیشروی به طرف اهواز بود یکی از دوستانش که نامزد داشت قرار بود به مرخصی بود ولی به علت کمبود نیرو به او مجوز مرخصی نداده بودند محمد هادی داوطلب می شود و می گوید من به مرخصی نمی روم و بجای او انجام وظیفه می نمایم و دوستش برای جشن نامزدی و عقد به شیراز آمد محمد هادی هم برای جشن شهادت انتظار می کشید وقتی دشمن به جزیره مجنون حمله نمودند در یک عملیات شجاعانه حضور یافت و لشکر بعث را عاجز نمودند اما در یک تک دشمن و رها نمودن سیل خروشان به جزیره مجنون محمد هادی در حال دفاع و جنگ با دشمن کافر ناپدید گشت فرمانده محمد هادی می گفت جریان خروشان آب در جزیره مجنون خیلی از رزمندگان را ناپدید نمود آری در تاریخ 4/4/1367 مفقودالاثر گردید تا جزیره مجنون اهواز و مملکت ایران اسلامی به دست دشمن مفقود نگردد . روحش شاد و یادش گرامی باد .