بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيدجليل خادمي
شهيد جليل خادمي فرزند داوود در 15 تيرماه 1356 در روستاي امير حاجيلو از توابع شهرستان فسا ديده به جهان گشود .وي اولين فرزند خانواده بود. پدر بزرگوارش او را جليل نام نهاد .وي تحصيلات ابتدايي را در مدرسه شهدا و دوره راهنمايي را در مدرسه ميثاق روستاي محل تولد با موفقيت گذراند. و براي ادامه تحصيل به همراه خانواده اش به شهرستان فسا عزيمت کرد. دوره متوسطه را در دبيرستان ذوالقدر در رشته رياضي فيزيک بطور نيمه تمام رها و در سال 1374 در سن 18 سالگي با توجه به علاقه اي که به نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي داشت، به عضويت اين نهاد در آمد . دوره آموزشي عمومي خود را از تاريخ 74/7/1 در اهواز پادگان شهيد الهي آغاز و به مدت هفت ماه با موفقيت به پايان رساند. دوره تخصصي اوليه توپخانه با گرايش قبضه را از 75/2/1 در پادگان 63 خاتم النبيا تهران که در آن زمان زير نظر دانشکده علوم و فنون توپخانه اصفهان بود به مدت هفت ماه با موفقيت به اتمام رساند و در تاريخ 75/9/15 به گروه توپخانه موشکي 56 يونس(ع) سروستان معرفي و در گردان جندالله به عنوان فرمانده قبضه مشغول خدمت شد. پس از مدتي خدمت در اين گردان بنا به نياز گردان تازه تاسيس شده هجده غدير از گردان جندالله به گردان غدير تغيير مکان دادند و در آنجا مشغول به کار شدند. در سال 1376 ازدواج و در شهرستان فسا ساکن شدند. گواهينامه پايان دوره آموزشي عرضي راکت انداز 240 م م را در دانشکده علوم و فنون توپخانه موشک ها و پدافند هوايي سپاه مستقر در اصفهان در تاريخ 10/4/77 با موفقيت به پايان رساند. در سال 1382 پدر بزرگوارشان فوت و مسئوليت سنگين خانواده بر عهده ايشان بود. در زمستان 1386 چند ماه در کردستان در منطقه عملياتي پيرانشهر با گروه پژاک مبارزه کرد. در کنار کارش به فعاليت هاي ورزشي هم پرداخت در سال 1388 در رشته رزمي کاراته سبک شوتوکان موفق به اخذ کمربند نارنجي گرديد اما با مشکلي که از ناحيه زانو برايش پيش آمد موفق به ادامه کاراته در مراحل بالاتر نشد و مجبور به رها کردن کاراته شد. در سال 1390به فرمانده رصد ديدباني از آتشبار هدفياب منصوب گرديد. در سال 1391 گواهينامه آموزشي امداد و کمک هاي اوليه را در جمعيت هلال احمر شهرستان فسا با موفقيت به پايان و موفق به اخذ مدرک آن گرديد. در اغلب رزمايشها در طول 20 سال خدمت صادقانه اش در مناطق مختلف حظور فعال و چشمگيري داشت از ماموريت تنب بزرگ ، تنب کوچک ، بندر عباس ، قشم ، کردستان،و در آخر در کشور عراق که در مرحله اول 1/12/1393 تا 29/12/1393ادامه داشت که منجر به آزاد سازي شهر صلاالدين و تکريت گرديد و در ماموريت دوم در 18/7/94 اعزام به تهران و از آنجا در 19/7/94 به بغداد اعزام گرديدند... وي اسوه صبر، ايمان ،صداقت، و پاکي و همچنين نمونه والا از رفتار و اخلاق اسلامي بر خوردار بودند و از همان کودکي علاقه خاصي به اهل بيت داشتند. در مجالس زيارت عاشورا که هر يکشنبه شب در منزل يکي از دوستان يا آشنايان برگزار ميگرديد شرکت و مداحي و مديريت مراسم را به عهده مي گرفت .براي اقامه نماز جماعت به مسجد محله خود مي رفت و اذان مي گفت ،اهل نماز شب بود که اغلب در منزل يا مسجد ميخواند با صداي زيبا قران تلاوت ميکرد و فرزندان خود را به خواندن قران تشويق مي نمود و علاقه خيلي زيادي به روضه حضرت رقيه داشت . که در روز 24/8/94 در همان روزي که در منزلشان مراسم حضرت رقيه در حين برگزاري بود شهيد خادمي در شهر سامرا به درجه شهادت نائل گرديدند. سپس در زادگاهش در امير حاجيلو در جوار گلزار شهداي امامزاده شهيدان بخاک سپرده شد .روحش شاد و يادش گرامي باد.