بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد اسماعيل کارگر - شهيد اسماعيل کارگر فرزند غلامعلي در سال 1346 در جهرم در خانواده اي نسبتاً مذهبي و متدين پا به عرصه جهان هستي گشود ايشان تا شروع دوران تحصيل در محيط مذهبي خانواده تحت تربيت اسلامي پدر و مادر قرار گرفت از سن شش سالگي وارد محيط مدرسه شد و در دبستان فرهنگيان شروع به خواندن درس شد وي فردي خوش اخلاق ساکت و آرام و فردي صبور بود که در ميان همکلاسيهاي خود از نظر اخلاق دانش آموزي نمونه شناخته شد ، علاقه اي شديد به خواندن درس داشت از هوش بسيار خوبي دارا بود که در ميان همکلاسهاي خود از نظر اخلاق دانش آموزي نمونه شناخته شد علاقه اي شديد به خواندن درس داشت از هوش بسيار خوبي دارا بود که در کلاس پنجم ابتدايي بدون مردودي کلاسهاي را پشت سر گذاشت شهيد مورد نظر وارد محيط راهنمايي شد و در مدرسه راهنايي فارابي ثبت نام کرد با رفتن ايشان به راهنمايي اوج حکومت نظامي در ايران شروع شد و شهر خودمان هم از طرف رژيم سفاک پهلوي حکومت نظامي شد برادر شهيدمان با ديگر برادران در تظاهرات و راهپيمائيها شرکت مي کمرد چندين بار هم از طرف مزدوران رژيم مورد تعقيب قرار گرفت که يکبار ايشان را تا منزل دنبال کردند و او را دستگير کرده و مورد اذيت قرار دادند از همان دوران کودکي ايثار و فداکاري در چهره او نمايان بود برادر عزيزمان با داشتن پدر کاگر و مستضعف از همان سن هفت سالگي براي کمک به پدرش در آوردن خرجي مدرسه شروع به کار کران کرد در ضمن اينکه کار مي کرد مدرسه هم مي رفت با اوج گرفتن انقلاب و پيروزي آن ايشان دست از کار کشيد و در مغازه تراشکاري شروع به کار کردن کرد . تا اينکه از طرف آمريکا اين شيطان بزرگ توسط نوکر سر سپرده خود صدام کافر جنگ را بر ايران تحميل کرده و به خاک عزيز ما تجاوز کردند وقتي از طرف امام عزيز روحي فدا دستور تشکيل بسيج و ارتش بيست ميليوني صادر شد ايشان با داشتن 14 سال سن در بسيج محله تشکيل پرونده داد و به پاسداري از دست آورده انقلاب مشغول شد چندين بار براي رفتن به جبهه ثبت نام کمرد اما با داشتن سن کم مانع رفتن او به جبهه مي شدند ( از طرف اعزام نيرو ) تا اينکه والفجر شروع شد و در الفجر 2 دائي ايشات شعبانعلي کارگر شهيد شد روحيه ايثار و فداکاري در او اوج گرفت و به اعزام نيرو رفت و گفت : مگر امام ما نمي گويد رهبر ما همان بچه 13 ساله است با تلاش زياد ايشان را براي آموزش به پادگان سپاه فرستادند ، بعد از آموزش به کردستان رفت مدت سه ماهي که در کردستان بود در عملياتهاي گشتي ، رزمي حضور فعال داشت . بعد از تمام شدن مأموريت به جهرم آمد طولي نکشيد که اعزام نيروها و تقاضاي نيروهاي داوطلب کرد . شهيد اسماعيل مثل گذشته داوطلب اعزام به جبهه شد و در جبهه هاي خوزستان جزاير مجنون و آبادان مشغول به رزم شد که اينبار از ناحيه دست مجروح شده بود و بعد از مرخص شدن از بيمارستان به جبهه آمد طولي نکشيد که باز قصد عزيمت به جبهه کرد با اينکه مجروح بود به جبهه رفت در عملياتهاي قدس هم حضور فعال داشت تا انيکه از طرف سپاه اعلام مي شود که سپاه مشمول مي پذيرد شهيد عزيزمان که عاشق سپاه بود براي خدمت سربازي داوطلب به سپاه مراجعه مي کند در صورتي که هنوز مشمول هم نبود چون عاشق خدا بود هيچ چيز ديگر برايش ارزش نداشت همه چيز را از خدا مي دانست و ذوب در خدا شده بود که همه چيز را از ياد برده بود . خلاصه جنگيد و استقامت کرد تا اينکه در عمليات غرور آفرين والفجر هشت شرکت کرد بعد از آزادي فاو و کنترل آن به دست برادران عزيز رزمنده برادر عزيزمان در روز 15 اسفند ماه در حاليکه وضو گرفته بود و حاضر براي ملاقات با معشوق خود مي باشد وارد سنگر شده به نماز مي ايستد يک رکعت از نماز را مي خواند که گلوله توپ به سنگر اصابت مي کند و ترکش به سر مبارکم شهيد عزيز مي خورد و چه زيبا جان به جان آفرين تسليم مي کند و جمجمه خود را براي هدا هديه مي کند و در حال نماز روي سجاده خود به خون مي غلتد و بقيه نماز را با خون تمام مي کند و چه خوب عاشق به معشوق پيوست . روحش شاد و راهش مستدام باد .
بسم الله الرحمن الرحيم. وصيت نامه پاسدار شهيد اسماعيل كارگر. با درود و سلام به امام امت و درود به روان تمامى شهدا از صدر اسلام تاكنون. اينجانب اسماعيل كارگر هم اكنون كه عازم به جبهه هاى حق عليه باطل مى باشم با آگاهى كامل و براى نصرت بدين اسلام و جمهورى اسلامى به طرف جبهه هاى حق عليه باطل حركت مى نمايم. از مال دنيا چندان بهره اى نبرده ام كه بخواهم درباره آن وصيت نمايم. و اما به عنوان تذكر، چنانچه فيض شهادت نصيبم گردد از پدر و مادرم مى خواهم كه صبور باشند همانطور كه خداوند مى فرمايد: فبشرالصابرين. تذكر ديگر، كه از پدر و مادر و امت عزيز مى خواهم اين است كه سنگر مساجد را پر نگهداريد و از امام جمعه عزيزمان كه چون خورشيد تابناكى است حراست و حفاظت نماييد و دنباله رو امام عزيزمان باشند. والسلام على عباده الله الصالحين. خدايا، خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار.