بسم رب الشهدا و الصديقين
نام : حسن - شهرت : رضايت وند- نام پدر : احمد - محل تولد : روستاي حسن آباد - شهرستان خرامه - ميزان تحصيلات : سيکل - محل شهادت : شهرستان فسا
شهيد حسن رضايت وند در تاريخ 1/7/1355 در روستاي حسن آباد واقع در شهرستان خرامه متولد شد . وي دوران تحصيلي ابتدائي و راهنمائي خود را در معزآباد جابري سپري کرد و پس از اتمام تحصيل در راهنمائي به دليل مشکلات اقتصادي مجبور به ترک تحصيل شد و حدودا" دو سال مشغول به کار بود و سرانجام در هفده سالگي به خدمت نيروي انتظامي در آمد که دوران آموزشي خود را در جهرم و سپس در چالوس گذراند . وي قبول شدن خود را در اين کار از الطاف خداوند مي دانست که فضل و کرمش را به وي عطا فرموده . او در تاريخ 22/5/1374 به درجه گروهبان دوم نائل گرديد و از چالوس به شيراز منتقل گرديد و در آنجا مشغول به خدمت شد .
وي در سن بيست سالگي تصميم به ازدواج گرفت و بعد از ازدواج به لطف خداوند داراي دو فرزند به نامهاي قاسم و محمد شد او در زندگي مردي خوش اخلاق و متعهد به عقايد ديني و اسلامي و مومن و مداح اهل بيت بود و هيچ وقت نماز اول وقت و قرآن خواندن را ترک نمي کرد و هميشه ديگران را به نماز اول وقت و قرآن خواندن دعوت مي کرد او با همه مردم مهربان بود و تا جايي که مي توانست به آنها کمک مي کرد و بين مردم تبعيض قائل نبود و همه را به يک ديد نگاه مي کرد و او فردي بود که به بيچارگان احترام بيشتري مي گذاشت و با مهرباني با آنها برخورد مي کرد و هميشه صله رحم را به جا مي آورد . و هميشه مريضان را ياد و از آنها احوالپرسي مي کرد وي در منزل پدري مهربان و دلسوز و همسري فداکار بود که هميشه نسبت به فرزاندانش احترام خاصي قائل بود .
وي ابتدا در کارگزيني نيروي انتظامي مشغول به کار بود و بعد به دليل علاقه زيادي که به ماموريت و شهيد و شهادت داشت درخواست انتقالي کرد و با انتقالي وي موافقت شد و در اداره آگاهي ويژه مشغول به خدمت شد و در دوران کاري خود در اداره آگاهي در سال 81 به عنوان پرسنل ساعتي آن معاونت محترم معرفي گرديد و مورد تقدير و تشکر قرار گرفت .
وي هميشه دوست داشت که خانواده موفق و فرزنداني درس خوان ، کوشا و با ايمان داشته باشد انشاء الله که خداوند کمک کند و خانواده او مورد لطف خداوند قرار بگيرند و فرزندانش مطابق با ميل او بزرگ شوند و اين آرزويش هم برآورده شود و روحش در آخرت آرام بگيرد .وي فردي بود که علاقه زيادي به شهادت داشت و داراي نيت پاک و خالص و قلبي رئوف و مهربان بود به طوري که هنگام رفتن شهادت به او الهام شده بود و با خانواده خود وداع کرد و از همه همکاران خود حلاليت طلبيد و شربت شهادت خودش را هم نوشيد و با کلام آخر که هر جمعه بر سر مزار او سوره يس بخوانند خداحافظي کرد و سرانجام در تاريخ 5/2/1384 در سن 29 سالگي در ، درگيري با اشرار در شهرستان فسا به درجه شهادت نائل گرديد و انشاء الله که در صحراي محشر همنشين با حوريان و زيبا رويان و ائمه اطهار باشد و در آخر اين شعر را به يادگار براي فرزندان خود به جا گذاشت :
اي فرزندم
چو فرسوده سازد تنم روزگار
تو باش از جواني زمن يادگار
پس از من تو در دانه مادري
جگر گوشه و مونس خواهر
کند هر که من را زتو جستجوي
تو خاموش باش و مکن گفتگوي
مگو که پدر رخت بربسته است
بگو خفته در خواب و بس خسته است
مگو جامه يک تن به تن دارد او
زمال جهان بس کفن دارد او
بگو او به سوي سماء رفته است
مگو او به خواب ابد رفته است