زندگينامه شهيد محسن شکوهيان نژاد - محسن در خانواده مذهبي و عشاير نشين در سال 1343 به دنيا آمد و بعد از گذراندن دوران راهنمائي ( دوم راهنمائي ) دوست داشت که عازم جبهه شود و مي گفت مادر من از خدا شهادت مي خواهم که نصيبم شود محسن به اندازه اي که در توان داشت به فقرا کمک مي کرد اگر مادرش نان مي پخت بين دوستانش تقسيم مي کرد طوري که به خودش نمي رسيد اگر کوچکترين ناراحتي براي دوستانش پيش مي آمد هميشه پيش قدم بود و دنبال راه حل مي گشت تا مشکلش را برطرف کند براي عزاداري امام حسين ( ع ) 10-20 روز جلوتر مي آمد و با لباس مشکي به عزاداري و سوگواري مي پرداخت . علاقه شديدي به توپ بازي داشت در راهپيمائيها فعاليت زيادي داشت براي برپائي نماز و روزه به مسجد مي رفت اگر زني در کوچه مي نشست بيرون نمي آمد تا اينها بروند محسن مدتي در مسافرخانه جهرم مشغول به کار بود و مسئول توزيع غذا بود و بعد شنيده بود که بايد به سربازي برود و به صورت داوطلبانه عازم جبهه شد اسم ديگر محسن شمخال بود به خاطر نشاني ( خالي ) بود که در صورت داشت و بعد اسمش عوض کرد و محسن گذاشت و ميگفت اگر شهيد شدم اين اسم بر روي قبرم نوشته نشود . از زبان دوست شهيدم ( با دوچرخه به گردش رفتيم و واکمني داشتيم کلاٌ کارهائي که در جبهه صورت مي گرفت ما براي خودمان درست مي کرديم مثلاٌ کارتن مي گذاشتيم داخل اسپيک چرخ رها مي کرديم و صداي اسلحه ميداد عين جبهه جنگ و با کمک چند نفر از دوستان اين کار مي کرديم و سرانجام محسن در جزيره مجنون به درجه رفيع شهادت نائل گشت .