بسم الله الرحمن الرحيم
زندگينامه شهيد بزرگوار بهنام غلامي : شهيد بهنام غلامي در تاريخ 15/1/1344 در روستاي ياسريه از توابع شهرستان فسا در يک خانواده متوسط و مذهبي متولد شد نامش را بهنام نهادند . تحت تربيت پدر و مادر قرار گرفت . شايد آن روز کسي نمي دانست که چنين فرزندي پا به جهان گشوده و فرداهاي نه چندان دور چه ها خواهد کرد . دوران طفوليت بهنام هر روز از پي روز ديگر مي گذشت اما نه همچون کودکان نازپرورده . تنها تفريح او در خانواده رنج ، فقر و بيماري بود . بيماري امان از بهنام ربوده بود طوري که در سن 4 سالگي در اوايل محرم سال 1347 سخت در بستر بيماري افتاد و هيچ مداوايي موثر نيفتاد . خانواده مذهبي او به نذر و نياز متوسل شدند و خالصانه دعا و تضرع کردند و عهد با خدا بستند . شب تاسوعا بود که خداي منان حاجت خانواده او را برآورده کرد و بهنام بهبود يافت . خداوند مي خواست غلامي عزيز را براي جبهه هاي هولناک و شکوهمند آينده نگه دارد . آن روزها با خاطرات تلخ و شيرين گذشت تا اينکه بهنام در سن هفت سالگي به مدرسه رفت . پنجسال ابتدايي را با موففقيت در خانه فقيرانه و در کنار مهر و نوازش والدين گذراند . سه سال راهنمايي را نيز در مدرسه اي واقع در روستاي ياسريه پشت سر گذاشت . در آن زمان در راهپيمايي ها و تظاهرات عليه رژيم شاهنشاهي شرکت داشت و فعاليت هايي چون نشر و پخش کتاب هاي مذهبي نيز انجام مي داد . او براي ادامه تحصيل به دانشسراي شيراز رفت و به طور شبانه روز به تحصيل پرداخت اما مدت زيادي در آنجا بود که خبردار شد در شهرستان فسا مدرسه علميه باز شده است پس ناگهان همه چيز را رها کرد و در مدرسه علميه فسا شروع به خواندن درس طلبگي کرد . بهنام به علت علاقه به شهادت و براي ادامه دادن راه برادرش به طور داوطلب در بيست و يکم خرداد ماه سال 1362 از طريق سپاه به جبهه حاج عمران اعزام شد . او سه بار در جبهه حضور داشت و يکبار نيز به شدت مجروح شد و پس از بهبودي براي آخرين بار به جبهه شتافت و به شرف شهادت نائل آمد . بهنام در پنجم مرداد ماه سال 1362 به علت متلاشي شدن بدن شهيد شد و پيکر پاک و مطهرش طي مراسم با شکوهي در گلزار شهداي روستاي ياسريه به خاک سپرده شد . خصوصيات اخلاقي شهيد : شهيد بهنام غلامي فردي بسيار مومن و معتقد بود . او در جهت انقلاب اسلامي فعاليت فراواني داشت . روحش شاد و يادش گرامي .
بسم الله الرحمن الرحيم
قسمتي از وصيت نامه شهيد بهنام غلامي ؛ حمد و سپاس خدائي را که به ما عنايت فرمود و ما را آفريد تا در اين دنيا بوده و تا اين دنيا وسيله اي قرار دهيم براي رسيدن به خداوند و براي رسيدن به درجات الهي و براي آخرت کار کردن خداوندا به ما توفيق عنايت فرما تا بتوانيم به ياد تو و در راه تو و با ياد تو و رضاي تو قدم برداريم . خدايا شاهد باش که تنها جبهه رفتنم به خاطر تو و رضاي تو بود و هدفي ديگر نداشتم خدايا زندگي ابدي را من در شهادت مي دانستم و زندگي با ستمگران را به جز ذلت و خواري نمي دانستم پس در اين دنيا فاني بايد فقط به خاطر خدا کار کرد و از برادرانم مي خواهم که راهم را ادامه دهند و از مادرم مي خواهم که براي من گريه نکند زيرا من راهي را انتخاب کردم که ديکر دوستانم انتخاب کردند و به مقامش رسيدند و از خواهرانم مي خواهم که زينب وار راهم را ادامه دهند و از تمام برادران و خواهران مسلمان مي خواهم که روحانيت در خط امام پشتيباني کنند و از ياران امام دست نکشد و امام را تنها نگذاريد و در آخر خواهشي که دارم از برادراني که مي تواند روزه بگيرند براي من يک روز روزه بگيرند زيرا من ماه مبارک رمضان موفق نشدم روزه بگيرم . والسلام
