بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد محمد حسن کاوه
در خانواده مذهبي در سال 1344 ديده به جهان گشود و از کودکي عاري از هرگونه گناه و عيب بود و به فريضه هايي چون نماز و روزه اهميت زيادي مي داد و در همه کارها به پدر و مادر خود کمک مي کرد و از استعداد و سرشت نيکويي بهره مند بود و از هوش و زکاوت بالايي برخوردار بود و در راهپيمائي ها و تظاهرات با شکوه شرکت داشت.در مراسم با شکوه و آرامش بخش نماز و نيايش شرکت مي کرد و از برکت روحاني و نوراني آن بهره ها مي گرفت.او در شجاعت و شهامت نخبه و نمونه بود و با زيور قناعت به زندگي خود عزت و سرافرازي مي بخشيد وي از دوره هاي نوجواني چنان به نماز و قرآن انس و الفت مي گيرد و عاشقانه با آن ها هم صحبت و هم نشين مي شود در مسير و گردش زندگي چراغ و قناعت روشني بخش راه و روش او مي شود به ساده زيستن خو مي گيرد از افراط و زياده روي پرهيز مي کند به وقار و متانت مي گرود بر حجب و حيا تکيه و تاکيد مي کند و خانواده را توصيه و سفارش مي کند در برابر مشقات و دسواري هاي زندگي درس مقاومت و استقامت مي آموزد.سرانجام در تاريخ 13/2/1365 دعوت حق را لبيک گفت و شربت شيرين شهادت را نوشيد.روحش شاد و يادش گرامي باد
بسم الله الرحمن الرحيم
يا ايها الذين آمنو ما لكم اذا قيل لكم ؟؟؟ فى سبيل الله انا قلتم الى الارض رضيتم بالحيوه الدنيا من آلاخره
( توبه / آيه 38 )
اى كسانيكه ايمان آورده ايد و توان نبرد در راه خدا را داريد بدانيد كه اين فرصت نعمت الهى است كه به امت ما مرحمت فرموده است بكوشيد تا از آن بهره گيريد و خود را از اين فيض بزرگ محروم ننمائيد .
فليقاتل فى سبيل الله الذين يشرون الحيوه الدنيا بالاخره و من يقاتل فى سبيل الله فيقتل ؟؟؟؟؟ اجرا عظيما
( سوره نسا / آيه 74 )
مومنان بايد در راه خدا با آنان كه حيات مادى دنيا را بر آخرت برگزيدند جهاد كنند و هركس در جهاد فى سبيل الله ؟ شد يا فاتح گرديد زود باشد كه او را ( در بهشت ابدى ) اجرى عظيم دهيم .
بنام خدايى كه همه از اوييم و بسوى او باز ميگرديم و بنام خدايى كه ميميراند و زنده ميكند با نام خداوند بزرگ قلم را بدست ميگيرم و چند مطلبى هر چند ناچيز بعنوان وصيت نامه به روى كاغذ مى آورم . در ابتدا از خداوند ميخواهم كه توفيق بندگى به همه ما عطا كند و توفيق دهد كه او را عبادت كنيم . انشاءاله
خداوند عنايتى كرد و اين حقير حسن كاوه ( هوشنگ ) را به اين راه هدايت كرد و حقير توانايى بر حمد او را ندارم . هدفم از اينكه به جبهه آمدم اينست كه خداوند مرا دوست داشت و بر حقير منت گذاشت و سعادت به بنده عطا كرد تا بتوانم به جبهه بيايم و بايد بگويم كه فقط و فقط عشق به لقاء الله مرا به جبهه كشاند واللله والله والله هيچ چيز ديگر نمى توانست و نمى تواند مرا به جبهه بكشاند يكى عشق به حسين ( ع ) بود و بيزارى از دنيايى كه هر لحظه انسان را زمين گير ميكند و مقام انسان را از حيوان پايين تر مى آورد .
سخنى چند دارم با مردم و اقوام و دوستانم كه به قرار زير است .
1 - هميشه به ياد خدا باشيد و براى رضاى او كار كنيد .
2 - پشتيبان ولايت فقيه باشيد و دنبال امام حركت كنيد و ( وحدت وحدت وحدت ) را حفظ كنيد .
3 - تا توان در بدن داريد با كفار و منافقين داخلى بجنگيد .
در پايان از خداى بزرگ ميخواهم كه مرا تكه تكه كند تا تمام گناهنم بخشيده شود چون در برابر خداوند آبرويى ندارم البته هر طور خدا خواست مرا ببرد راضى هستم و راضى هستم به رضاى او و مرا با همان لباس رزم دفن كنيد .
چند سخن نيز با خانواده خودم دارم .
اول اينكه از پدر و مادرم ميخواهم كه مرا حلال كنند و ببخشند و خوش بحال شما كه توانستيد فرزندى را به خداوند هديه كنيد كه اين نصيب هر كس نمى شود . از برادرانم ميخواهم كه هميشه در خط امام و حزب الله حركت كممد و از آنها ميخواهم اسلحه افتاده مرا بردارند و حتما به جبهه بروند . از خواهرانم ميخواهم كه زينب وار باشند و از خط امام دور نشوند و مانند گذشته به حجاب اهميت بدهند . از دوستانم ميخواهم كه اگر ميخواهيد رضايت اين دوست حقير بدست آوريد راه شهيدان را ادامه دهيد . دنباله رو مومنين باشيد و گول منافقين و ضد انقلاب را نخوريد .
در آخر از تمامى اهالى فسا مخصوصا نوبندگان ميخواهم كه اين حقير را ببخشند و حلال كنند و اميداورم كه خداوند همه شما را به راه راست هدايت فرماييد . انشاء اله
مراسم حقير را برادران با همكارى حزب نوبندگان تبليغات و پايگاه مقاومت ترتيب دهند .
عبد ذليل خدا - حسن كاوه
27/1/65
خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار .
وصيت به برادران گردان ( فجر )
با عرض سلام
بنده ذليل خدا حسن كاوه سعادتى پيدا كردم و در گردان فجر مشغول خدمت شدم و اين حقير غبطه ميخورم از اينكه شهدا رفتند و ما در اين دنيا مانديم خيلى ناراحت هستم و حالم رنجور است .
برادران اين حقير از شما تقاضا ميكنم كه شب اول قبر برايم نماز وحشت بخوانيد و قدر فرماندهان بالاخص برادران جاويدى بديعى فرهادى يوسف پور را بدانيد و در برابر برادر جاويدى خيلى شرمنده ام و اميد است كه مرا ببخشند . مرتضى به خدا قسم خيلى شما فرمانده گرامى را دوست ميدارم و در دعاها به شما دعا ميكنم كه خدايا از عمر حقير بكاه و به عمر فرمانده گراميم بيفزا اميدوارم حقير را ببخشند . انشاء اله
انا لله و انا اليه راجعون
حسن كاوه 15/11/64