کنگره ملی شهدای استان فارس

دوشنبه 10 آذر 1404
04:54
محمد احمدزاده

محمد احمدزاده

فرزند اسماعیل

تاریخ تولد
1346/05/22
تاریخ شهادت
1365/12/13
محل شهادت
شلمچه
محل تولد
فارس - کازرون - کازرون
وضعیت تأهل
مجرد
مسئولیت
رزمنده
نحوه شهادت
ترکش
نوع خدمت
بسیج
عضویت
بسیجی
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگينامه شهيد محمد احمدزاده . در تاريخ 22/5/1346 در شهرستان کازرون در يک خانواده مذهبي و متعهد چشم به جهان گشود . تحت سرپرستي پدر و مادري مؤمن و دلسوز پرورش يافت . در مکتب پدرش چگونه زيستن اسلامي را آموخت و با قرآن ، نماز و روزه از همان اوان کودکي مأنوس شد . در سن شش سالگي پا به عرصه علم و دانش گذاشت دوره ابتدايي را در مدرسه ابن سينا گذراند . دوره راهنمايي را در مدرسه قدس طي کرد و دوره متوسطه در هنرستان شريعتي در رشته ساختمان شروع کرد ايشان تا اول متوسطه درس خواند و ترک تحصيل نمود و راهي جبهه ها مي شود به همين خاطر در بسيج ثبت نام مي کند البته ايشان در پايگاه مقاومت مسجد جامع شهداء عضو بودند . شب ها با ديگر دوستان به پاسداري مشغول بودند و در شهر گشت شبانه داشتند شهيد علاوه بر تحصيلات و فعاليت در بسيج در شغل نجاري هم مشغول به کار بود و در تأمين خرج و مخارج خانواده کمک حال پدرش بودند . با شروع جنگ تحميلي تصميم به جبهه رفتن مي گيرد دو دفعه بدون اطلاع خانواده عازم جبهه مي شود و 4 الي 5 ماه آموزش نظامي گذراند و برگشت به خانه بعد از چند صباحي مجدداً عازم جبهه ها گرديد در تاريخ 4/12/1365 که آخرهاي عمليات کربلاي 5 بود رفت و 13/5/1365 بر اثر ترکش خمپاره به شهادت رسيد و ايشان و خبر شهادتش 9 روز شد . روحش شاد و يادش گرامي باد . والسلام .
بسم الله الرحمن الرحيم
خدايا، تو خود بگو كه بنويسم، چراكه هيچ نمى‌دانم و هيچ آگاهى ندارم.
حمد و سپاس مخصوص ذات اقدس احديت مى‌باشد كه به بندگان روسياه و طغيانگرش نعمات بيشمارى ارزانى داشته، نعمت انقلاب، امام و جنگ و جبهه و تا راه هدايتى باشد از براى آنان كه برگردند به آغوش دوست. با سلام و درود خالصانه به آخرين پيامبر و فرستاده خدا حضرت محمد(ص) و جانشين برحقش امام على(ع) و با سلام و درود به نايب برحق مهدى فرزند زهراء(س) امام خمينى و ياران باوفايش و با سلام و درود بر تمامى شهداى تاريخ بخصوص سيدالشهداء امام حسين(ع) و بر فرزند مظلوم از شهيد بهشتى عزيز و با سلام و درود به پدر و مادر و خانواده ارجمندم. اميدوارم كه سلام گرم مرا بپذيريد.
اين وصيت‌نامه را زمانى شروع به نوشتن كرده‌ام كه چند روزى شايد كمتر به عمليات نمانده باشد. صبح جمعه با آن عظمتش، صبح جمعه‌اى كه بسيار از دستم رفته و قدر ندانسته‌ام. وصيت با خانواده‌ام: اى خانواده عزيز، اميدوارم كه مرا حلال كنيد و از اينكه در عمر كوتاه خود نتوانستم حق پدرى و مادرى شما را اداء كنم، مرا ببخشيد و از شماها خواهش مى‌كنم محض به رضاى خدا مرا ببخشيد و مرا حلال كنيد. زيرا كه شما در حق من رنجها و مشقتهاى زيادى كشيده‌ايد ولى من نتوانستم در حق شما خدمت كنم و زحمتهاى بيكرانتان را جبران نمايم و خدا مى‌داند كه هميشه شما را به زحمت و ناراحت كرده‌ام و مى‌دانم كه غم از دست رفتن پسرتان برايتان سنگين است ولى خواهش ميكنم كه صبر را پيشه كنيد و استقامت داشته باشد و امام را تنها نگذاريد و از درگاه خداوند بايد تشكر كنيد كه اين نعمت بزرگ را بر شما ارزانى داشته است. چون مكتب ما مكتب
«إنا لله و إنا إليه راجعون» است و ما از شماها افراد خانواده حلاليت مى‌طلبم و شماها را به امام حسين(ع) قسم مى‌دهم كه مرا حلال كنيد و مرا ببخشيد و پيام و وصيتم به كسانى كه مرا مى‌شناسند از قوم و خويش گرفته تا دوستان اين است، هر بدى از اينجانب ديده‌اند مرا به بزرگوارى خودشان ببخشند و همه آنها مرا حلال كنند و مرا ببخشند چون انسان خطاكار است و اشتباه مى‌كند و اميدوارم كه خدا همه ما را ببخشد و همه ما را حلال كند. انشاءالله هرچه زودتر همه بندگان خدا به راه راست هدايت شوند و ايمانشان هم به يارى خدايتعالى قويتر شود. دومين پيامم اين است كه خواهران از جمله خواهران خودم حجاب و پوشش اسلامى خودشان را كاملا رعايت نمايند و بدانند كه سياهى چادرشان از سرخى خون شهداء كوبنده‌تر است و از آشنايان تقاضا دارم كه هركس كه حجابش را رعايت نكرده و نمى‌كند بالاى سر قبرم نيايند. و باز هم تأكيد مى‌كنم اى پدر و مادر و خانواده عزيزم، محض به رضاى خدا مرا ببخشيد و مرا حلال كنيد. انشاءالله خداوند به همه شماها صبر عنايت بفرمايد و ماها را ببخشد. التماس دعا. ضمنا اگر توانستيد هروقت بالاى سر قبرم مى‌آييد قرآن بخوانيد.
محمد احمدزاده - 8/12/65