بسم الله الرحمن الرحيم
زندگينامه برادر شهيد عنبر اسکندري . شهيد عنبر اسکندري در سال 1350 در خانواده اي مذهبي در روستاي مهرنجان ديده به جهان گشود . دوران کودکي همراه با رنج زندگي در کنار و در آغوش گرم پدر و مادر مي گذراند و در سن شش سالگي روانه مدرسه گرديد . دوران ابتدائي را در دبستان سالار ملي با موفقيت کامل سپري نمود لازم به تذکر است که در اين دوران شهيد به لحاظ ذهن و استعداد شايان توجهي که داشت سخت مورد علاقه معلمان و هم کلاسان خود بود او هميشه درس مي خواند تا آينده سازي ماهر شود بعد از سپري نمودن دوره ي ابتدائي وارد مرحله جديدي از زندگي يعني مرحله راهنمايي مي شود و در آنجا شروع به تحصيل مي کند اين دوران عنبر را يک محصل نمونه مي کند . دانش آموزي که اوقات فراغت را در کنار خانواده به کار و تلاش مي پردازد . او در حين کار هم درس مي خواند او در مدرسه دانش آموزي نمونه براي معلمان و معلمي با اخلاق و دوست داشتني براي دانش آموزان و همکلاسان بود با توجه به اخلاقي که داشت همه را مورد توجه قرار مي داد و سال اول و دوم را با موفقيت کامل و داشتن رتبه اول کلاس سپري و وارد کلاس سوم گشت و اين جاست که فرياد ياري خواهي و پيام مهم امام اين نوجوان را بر آن مي دارد تا وارد پادگان نظامي شود و فنون نظامي بياموزد شهيد در تاريخ 5/8/66 وارد پادگان آموزشي امام حسين (ع) فسا شد و در آنجا با سلاح هاي سبک و نيمه سنگين و آموزش هاي عقيدتي آشنايي پيدا مي کند و پس از سپري نمودن دوره آموزشي مردانه وار در تاريخ 16/9/66 رهسپار جبهه هاي نور عليه ظلمت مي گردد. و پس از سپري شدن مدت کمي در پادگان شهيد دستغيب اهواز به لحاظ حفظ خطوط مقدم ميادين نبرد رهسپار شلمچه محراب شهداي کربلاي 5 مي گردد و در غروبي خونين بر اثر اصابت ترکش از ناحيه دست و شکم عاشقانه به سوي حق شتافت و خاطره شيرين زندگي خود را و مدرک کلاس و مدرسه خود را به خون امضاء و دليرانه چون دليرمردان کربلاء به سوي لقاء الله حق شتافت . روحش شاد و راهش پر رهرو باد .
«بسم الله الرحمن الرحيم »
گزيده اي از وصيتنامه برادر شهيد عنبر اسكندري : " الذين آمنوا و هاجروا و جاهدوا و في سبيل الله و اموالهم و انفسهم اعظم درجة عندالله و اولئك هم الفائزون ؛ آنان كه ايمان آورده اند و از وطن هجرت گريدند و در راه خدا با مال و جان جهاد كردند آنان را نزد خدا مقام بلندي است . آنان بخصوص رستگاران و سعادتمندان دو عالمند " با درود فراوان بر ائمه معصومين و با درود بر مهدي موعود امام زمان يگانه منجي عالم بشريت و با درود فراوان بر نايب بر حقش امام خميني و با درود و سلام بر روحانيت مبارز و شهيدان از صدر اسلام تا كنون . اي خداي مهربان اينك كه براي خشنودي تو در ستيزم چه در جنگ رو در رو با كفار و منافقين و چه در جنگ با خويشتن ، آرزويم اين است كه شهادت در راهت را نصيبم گرداني و مرا از بندگان خالص خودت قرار دهي ، خداوند بزرگ فرياد اين دردمندان را پذيرا باش و بر محمد و آل پاكش درود بي پايان بفرست و آنچنان كن كه خونم در راه تو ريزد و تا آخرين نفس زبانم فقط تو را گويد و از تو سخن براند . خداوندا تا آنجا كه مي توانم در راهت گام برمي دارم و جز كلمه لا اله الا الله چيزي بر زبان نخواهم آورد و آرزو دارم كه اولين و آخرين سعادتم نوشيدن شربت گواراي شهادت در راه فضيلت تو باشد و آخرين حرفي كه از دهانم بر آورم الله اكبر و خميني رهبر باشد . اكنون كه در اين راه قدم مي گذارم نه براي انتقام بلكه براي خدا و براي احياء اسلام و قرآن هر تيري كه به طرف دشمن نشانه روم بخاطر خدا و هر تيري كه بسويم آيد براي رضاي خدا قبول مي كنم . من خود آگاهانه اين راه را انتخاب نموده ام ، راهي كه حسين عليه السلام براي خويش انتخاب نمود . من با كمال ميل اين راه را پذيرفته ام و از اين انتخاب نيز افتخار مي كنم . زيرا كه اين راه را كه راه تمامي شهدا مي باشد ادامه دهند و با دشمنان اسلام و قرآن و امام خميني هميشه در ستيز باشند و مواظب باشيد كه اين سرور مستضعفان و ياور قرآن را ناراحت و غمگين نسازيد . اميد است كه هر چه زودتر نيروي اسلام بر نيروهاي كفر پيروز شوند ولي بايد به گفته امام صبر كرد و ما به پيروزي نيروي اسلام بر كفر اطمينان داريم . زيرا خداوند در قرآن فرموده است " فان حزب الله هم الغالبون : به درستي كه هميشه حزب خدا پيروز است " خدايا خدايا تا انقلاب مهدي حتي كنار مهدي خميني را نگهدار . والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته .