کنگره ملی شهدای استان فارس

دوشنبه 10 آذر 1404
16:59
محمد جوکار

محمد جوکار

فرزند بارونی

تاریخ تولد
1342/09/01
تاریخ شهادت
1364/12/09
محل شهادت
فاو
محل تولد
فارس - کازرون -جروق
وضعیت تأهل
متاهل
مسئولیت
رزمنده
نحوه شهادت
ترکش
نوع خدمت
بسیج
عضویت
بسیجی
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگينامه شهيد محمد جوكار : برادر شهيد محمد جوكار در سال 1342 در روستاي كهمره جروق در يك خانواده مذهبي چشم به جهان گشود پا به عرصه هستي نهاد وي در همان دوران كودكي بوسيله پدر و مادرش نماز خواندن را ياد گرفت و به نماز و روزه علاقه شديدي داشت و به علت فقر و بي بضاعتي نتوانست به مدرسه راه يابد . شهيد محمد جوكار در سال 1353 ازدواج نمود كه ثمره اين ازدواج خداوند دو فرزند براي وي به يادگار گذاشت پسر بنام كاظم و دختر بنام فاطمه و از آن هنگام كه ملت شهيد پرور ايران به پيروي از رهبر بزرگ و عاليقدر اسلام حضرت امام خميني تظاهرات ضد شاهنشاهي خود را آغاز نمودند شهيد بزرگوار در تظاهرات و راهپيماييها شركت فعالانه داشت و در همه مراسم سخنرانيها شركت مي نمود و از آن زمان كه آمريكاي جنايتكار حيثيت و آبروي خود را در ايران از دست داد و نوكر حلقه به گوش صدام و حزب بعث عراق حمله را براي سرنگوني حكومت نوپاي اسلاميمان آغاز نمود . شهيد عزيز بعنوان پاسدار وظيفه در پادگان آموزشي شهيد دستغيب كازرون دوره آموزشي را به پايان رساند و راهي جبهه هاي نور عليه ظلمت شد و در تيپ المهدي مشغول خدمت به اسلام گرديد و در عمليات پيروزمندانه والفجر دو در منطقه حاجي عمران شركت كرد و بعد از رشادتها و پايمردي براي مرخصي چند روزه به منزل مراجعت و دوباره بسوي جبهه ها شتافت و در عمليات افتخار آفرين خيبر در جزاير مجنون شركت نمود و توانست رشادتهايي از خود نشان دهد . اين شهيد عزيز بيست و يكماه پشت سرهم در جبهه هاي مختلف نبرد خدمت صادقانه نمود و حدود سه ماه در سپاه پاسداران كازرون به خدمت صادقانه اش ادامه داد و دوره پاسدار وظيفه اي خود را به اتمام رساند و چون عشق به شهادت و از خود گذشتگي در قلب او نهفته بود و توانست نظاره گر جبهه ها باشد و روحش آرام نمي شد تا اينكه در تاريخ ؟؟؟ آبانماه سال 1364 از طرف بسيج سپاه پاسداران انقلاب اسلامي كارزون راهي جبهه هاي نبرد حق عليه باطل گرديد و سه ماه در جبهه هاي نبرد رزميد و تسويه حساب نمود و براي سر و سامان دادن به خانواده اش به منزلش مراجعت نمود حدود چند روزي بود كه از جبهه برگشته بود كه ناگهان رزمندگان شجاع اسلام عمليات غرور آفرين والفجر هشت را آغاز نمودند . شهيد عزيز روحش آرام نمي گرفت و عشق به شهادت او را نمي گذاشت كه در خانه بماند و براي چندمين بار از طرف بسيج سپاه كازرون به جبهه هاي نبرد اعزام شد و علاقه شديدي به تيپ المهدي داشت در گردان مالك اشتر تيپ المهدي در منطقه عملياتي والفجر هشت در جاده فاو ام القصر به رشادت پرداخت و رشادتها و حماسه هايي از خود بجاي گذاشت كه سرانجام لحظه موعود فرا رسيد و شهيد به چيزي كه سالها و بارها انتظار آن مي كشيد رسيد و در پاتكي كه نيروهاي افقي عراق براي بدست آوردن مواضع از دست رفتنشان شروع كرده بودند . شهيد عزيز همراه ديگر همرزمانش به پايداري و استقامت پرداخت و آتش خود را بر روي بعثيون گرفت و در لحظاتي كه پاتك مذبوحانه عراق داشت بسوي شكست و عقب نشيني مي كشيد بر اثر تركش خمپاره به درجه رفيع شهادت نائل آمد .روحش شاد و يادش گرامي باد والسلام عليكم و رحمه الله بركاته .
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگينامه شهيد محمد جوكار : برادر شهيد محمد جوكار در سال 1342 در روستاي كهمره جروق در يك خانواده مذهبي چشم به جهان گشود پا به عرصه هستي نهاد وي در همان دوران كودكي بوسيله پدر و مادرش نماز خواندن را ياد گرفت و به نماز و روزه علاقه شديدي داشت و به علت فقر و بي بضاعتي نتوانست به مدرسه راه يابد . شهيد محمد جوكار در سال 1353 ازدواج نمود كه ثمره اين ازدواج خداوند دو فرزند براي وي به يادگار گذاشت پسر بنام كاظم و دختر بنام فاطمه و از آن هنگام كه ملت شهيد پرور ايران به پيروي از رهبر بزرگ و عاليقدر اسلام حضرت امام خميني تظاهرات ضد شاهنشاهي خود را آغاز نمودند شهيد بزرگوار در تظاهرات و راهپيماييها شركت فعالانه داشت و در همه مراسم سخنرانيها شركت مي نمود و از آن زمان كه آمريكاي جنايتكار حيثيت و آبروي خود را در ايران از دست داد و نوكر حلقه به گوش صدام و حزب بعث عراق حمله را براي سرنگوني حكومت نوپاي اسلاميمان آغاز نمود . شهيد عزيز بعنوان پاسدار وظيفه در پادگان آموزشي شهيد دستغيب كازرون دوره آموزشي را به پايان رساند و راهي جبهه هاي نور عليه ظلمت شد و در تيپ المهدي مشغول خدمت به اسلام گرديد و در عمليات پيروزمندانه والفجر دو در منطقه حاجي عمران شركت كرد و بعد از رشادتها و پايمردي براي مرخصي چند روزه به منزل مراجعت و دوباره بسوي جبهه ها شتافت و در عمليات افتخار آفرين خيبر در جزاير مجنون شركت نمود و توانست رشادتهايي از خود نشان دهد . اين شهيد عزيز بيست و يكماه پشت سرهم در جبهه هاي مختلف نبرد خدمت صادقانه نمود و حدود سه ماه در سپاه پاسداران كازرون به خدمت صادقانه اش ادامه داد و دوره پاسدار وظيفه اي خود را به اتمام رساند و چون عشق به شهادت و از خود گذشتگي در قلب او نهفته بود و توانست نظاره گر جبهه ها باشد و روحش آرام نمي شد تا اينكه در تاريخ ؟؟؟ آبانماه سال 1364 از طرف بسيج سپاه پاسداران انقلاب اسلامي كارزون راهي جبهه هاي نبرد حق عليه باطل گرديد و سه ماه در جبهه هاي نبرد رزميد و تسويه حساب نمود و براي سر و سامان دادن به خانواده اش به منزلش مراجعت نمود حدود چند روزي بود كه از جبهه برگشته بود كه ناگهان رزمندگان شجاع اسلام عمليات غرور آفرين والفجر هشت را آغاز نمودند . شهيد عزيز روحش آرام نمي گرفت و عشق به شهادت او را نمي گذاشت كه در خانه بماند و براي چندمين بار از طرف بسيج سپاه كازرون به جبهه هاي نبرد اعزام شد و علاقه شديدي به تيپ المهدي داشت در گردان مالك اشتر تيپ المهدي در منطقه عملياتي والفجر هشت در جاده فاو ام القصر به رشادت پرداخت و رشادتها و حماسه هايي از خود بجاي گذاشت كه سرانجام لحظه موعود فرا رسيد و شهيد به چيزي كه سالها و بارها انتظار آن مي كشيد رسيد و در پاتكي كه نيروهاي افقي عراق براي بدست آوردن مواضع از دست رفتنشان شروع كرده بودند . شهيد عزيز همراه ديگر همرزمانش به پايداري و استقامت پرداخت و آتش خود را بر روي بعثيون گرفت و در لحظاتي كه پاتك مذبوحانه عراق داشت بسوي شكست و عقب نشيني مي كشيد بر اثر تركش خمپاره به درجه رفيع شهادت نائل آمد .روحش شاد و يادش گرامي باد والسلام عليكم و رحمه الله بركاته .