کنگره ملی شهدای استان فارس

دوشنبه 10 آذر 1404
12:38
قنبر زارع

قنبر زارع

فرزند رحیم

تاریخ تولد
1344/06/02
تاریخ شهادت
1362/08/02
محل شهادت
بانه
تحصیلات
دکترا
محل تولد
فارس - کازرون - بلیان
وضعیت تأهل
مجرد
مسئولیت
رزمنده
نحوه شهادت
ترکش
نوع خدمت
بسیج
عضویت
بسیجی
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد قنبر زارع
شهيد قنبر زارع در سال 1344 در يک خانواده مذهبي و مستضعف در روستاي شهيد پرور بليان ديده به جهان گشود تا زندگي سراسر مبارزه خويش را آغاز نمايد شهيد از همان اوان کودکي از استعداد فوق العاده و اخلاق پسنديده اي برخوردار بود و شيرين زبان هاي او زبان زد خاص و عام بود و حتي قبل از اين که به کلاس اول ابتدايي راه يابد جدول ضرب را حفظ مي دانست شهيد تحصيلات ابتدايي خويش را در ميان مشکلات و نارسائي هاي فراوان با موفقيت در روستاي بليان به اتمام رسانيد و براي ادامه تحصيل راهي شهرستان کازرون گرديد در مدرسه راهنمايي مدرس ثبت نام نمود و تحصيلات دوره راهنمايي خود را همچون ابتدايي در حالي که شاگرد ممتاز مدرسه بود بپايان رسانيد. شهيد سال دوم راهنمايي را مي گذراند که انقلاب شکوهمند اسلامي به رهبري امام شروع شد و فصلي نو در زندگي اين شهيد بزرگوار بوجود آورد و در اين اثنا شهيد دست به فعاليت تازه اي زد.ديگر برادران جوان حزب الله اين روستا دست به سازماندهي راهپيمائي در روستا و شهر زد که در اين جريان راهپيمائي که به منزله وحدت در روستاي بليان و مشتان بود. شهيد با پاهاي برهنه فواصل دور روستا را پيمود که کف پاهايش تاول زده بود و در مسجد به افشاي رژيم سفاک پهلوي پرداخت و با نوشتن مقالات و سرود و شعار روي ديوار و تهيه پلاکارت و غيره به فعاليت گسترده اي را شروع نمود و با اوج گيري انقلاب اسلامي در متن امن حزب الله تشکيلات مخفي با نام انجمن اسلامي ؟؟؟ با همکاري روحانيت مبارز بنياد گذشت تا مردم را هر چه بيشتر براي پيشبرد انقلاب اسلامي در خط امام سازماندهي نمايند و با پيروزي انقلاب اسلامي تشکيلات انجمن اسلامي النصر را علني و با تشکيل کلاس هاي قرآن ؟؟؟ عقايد براي نونهالان و حتي بزرگسالان در سطع وسيع در اين روستا پايه گذاري کرد که تاکنون اين انجمن و کلاس ها بکار خود ادامه داده و نونهالان را براي اداره اين انقلاب تربيت مي کند. شهيد در دوران تحصيل در دبيرستان همچون سدي در مقابل تمام خطوط انحرافي که در دبيرستان وجود داشت ايستاد و با شناخت صحيح که از اسلام و مطالعات دقيقي که از کتب(شهيد مطهري( بدست آورده بود حتي براي يک بار هم در مقابل ايدئولوژي ؟؟؟ گروهک هاي منحرف در بحث با آنها محکوم نشد و هميشه از افراد فعال حزب الهي دبيرستان ابوالسحق بود. شهيد پا به پاي تحصيلات خود با مطالعات زياد خارج از درس و استعداد سرشاري که داشت شروع به نوشتن مقالات و سرودن شعر که تمام مطلع شعر او(شهيد) (جنگ) و امام بود که بعضي از اين اشعار در مجلات و روزنامه هاي رسمي کشور به چاپ رسيده است. و در زمينه هاي مذکور شهيد جوايزي از نهادهاي مختلف بمانست ها نيز دريافت کرد و او نطق ها و سخنراني هايي در ماه رمضان و محرم شدن فرهنگ مردم واداشت. جنگ تحميلي انقلاب بزرگ در وجود جوانان است حزب الله بوجود آورد که اثرات آن هر خرمن آماده اي را شعله ور ساخت. شهيد قنبر زارع نيز عاشقي بود که جرقه جهاد او را بسوي شعله ور شدن ساخت. با شروع جنگ تحميلي بارها براي اعزام به جبهه ثبت نام نمود تا اين که در پائيز سال 1360 موفق اعزام به جبهه شد و در جريان فتح بزرگ بستان(طريق القدس) به همراه ديگر برادران شهرستان را از چنگ غاصبان بدر آورد و براي مدت کوتاه به خانه آمد و دگر بار راهي جبهه هاي جنگ شد تا اين که در بهار سال 1361 در حماسه فتح المبين که با(رمز يا زهرا) شروع گشت شرکت نمود و همراه با تيپ امام سجاد حماسه هاي آزادي آفريد. و گام هاي استوار خويش را نيز برشن هاي روان آن ديار چون شيري به بلندي آزادي ديار اسلام کوبيد و با پيروزي به نزد خانواده خويش برگشت. براي مدتي در روستا ماند و اقدام به تشکيل گروه هاي مقاومت و پايگاه مقاومت در مسجد صاحب الزمان(روستاي بليان) و سازماندهي نيروهاي مردمي جهت اعزام به جبهه نمود و سپس در 14/ 6/ 1361 بار ديگر راهي جبهه هاي ايثار شد. مدت سه ماه در تيپ المهدي در قسمت پدافندي پاسگاه زبيديه حراست از مرزهاي ميهن اسلامي پرداخت. و دگربار در تاريخ 4/ 10/ 1361 همراه تيپ فاطمه زهرا(س) مدت سه ماه به انتظار حمله در جبهه دهلران و فکه بسر برد و سپس براي امتحانات خرداد ماه آخرين سال تحصيلي خود روانه کازرون شد و بعد از اتمام امتحانات دوباره رو به ديار عاشقان نهاد. و مدت سه ماه در واحد تبليغات لشکر 19 فجر مشغول خدمت بود و برادران رزمنده خود را ارشاد مي نمود و بعد از ؟؟؟ براي يک مرخصي پنج روزه به منزل بازگشت و دگربار بسوي ديارش شتافت. و به همراه يک تيپ از لشکر 19 فجر راهي جبهه هاي غرب شد شهيد قنبر زارع که تا آن لحظه به رزمنده اي استوار با تجربه تبديل شده بود براي آزاد سازي مردم در بند عراق در عمليات والفجر 4 شرکت کرد و در تاريخ 28/ 7/ 1362 پس از رشادت هاي فراوان و قهرماني هاي بسيار در حالي که فرماندهي يک گروه از برادران رزمنده به عهده داشت در مرحله اول عمليات لحظه ديدار او با معشوقش فرا رسيد. و شربت شهادت را از دست سرور شهيدان حسين بن علي(ع) در حالي که شهادتش را بر لب داشت در خاک عراق نوشيد. و به آرزوي ديرينه اي که هر لحظه و هر ساعت در انتظارش بود و به خاطره در تلاش و تکاپو بود رسيد. و پيکر پاک و مطهرش توسط امت حزب الله تشييع و در زادگاهش روستاي بليان بخاک سپرده شد. روحش شاد ويادش گرامي باد
بسم الله الرحمن الرحيم
وصيت نامه شهيد قنبر زارع
يا ايها الذين آمنو هل ادالکم علي التجارة قبضکم من عذاب اليم تؤمنون بالله و رسوله و تجاهدون في سبيلخ به اموالهم و انفسهم ذالک خير لکم ان کنتم تعلمون و اخري تحبونها نفر من الله و فتح غريب و المومنين.
اي کساني که ايمان آورده ايد آيا شما را به تجارتي راهنمايي کنم که شما را از عذاب بزرگ روز قيامت نجات بخشد به خدا و رسولش ايمان آوريد و در راه خدا با مال و جان جهاد کنيد که اين براي شما بهتر است اگر بدانيد و باز مژده اي ديگر يادي از نسل و پيروزي نزديک و ؟؟؟ ياد مؤمنان را.
برادر عزيز غريب قائدي- دام ضله. زارع هستم از راه دور سلام مي کنم و اميد قبول در دل پرورانده ام مقر لشکر فجر اين جائي است که هم اکنون در آن مي باشم وضع بد نيست فقط کمي شلوغ است راستي غريب وضع بليان و اين طرف ها يعني اون طرف ها چه جوريه؟ والله اگه تونستي بنويس چند تا کار کوچولو هم باهات داشتم دو جلد کتاب ايدئولوژي ؟؟؟ در کتاب خانه مسجد جا گذاشته ام اگه هستش ورش دار و عکس وسطش را نگه دار خودت بهتر مي داني اگه ما مرديم چندان لفتش ندهيد چيزي نيست باور کنيد نسبت دادن مقام شهيد به مرگ را توهين است(من) نه متعارف نمي کنم باور کن غريب تو که ديگه بهتر مي شناسي يک وصيت خصوصي هم هست واون اين که اگر.... پيش اسلان باشد سنگ عکس لازم ندارد فقط اميدوارم تابلوئي از دعاي ؟؟ يعني همان زيارت حضرت زهرا در تابلوئي نوشته بجاي عکسم نصب نمائيد تعجب نفرمائيد اين بار چون عجله داشتم نمي توانستم وصيت شفائي داشته باشم اين است اين ها همه اش احتمالات بديع است وگرنه ما کجا شهادت و مرگ کجا ما بايد در اين لجن زار بمانيم و بپوسيم و نابود شويم.والسلام