بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد غلامرضا زارعي : با سلام و درود به امام زمان و نايب بر حقش امام خميني (ره) اين قلب تپنده امت و محرومان جهان و سلام و درود به تمام شهدا از صدر اسلام مخصوصاً شهداي عمليات والفجر که راه کربلا را باز مي کنند و سلام و درود به تمام رزمندگان اسلام که با نثار خون سرخ خويش درخت اسلام را آبياري مي کنند و از اسلام عزيز دفاع نمودند . برادر شهيد غلامرضا زارعي در يک خانه فقير نشين به دنيا آمد در آن دوران زندگي کردن خيلي مشکل بود پدر و مادر غلامرضا عشاير نشين بودند و او دوران کودکي را در يک خانه چادري به سر مي برد و از همان دوران به مسائل ديني ، نماز و روزه اهيمت زيادي مي داد . چون در آن زمان وضع مالي خوبي نداشتند براي امرار معاش به شيراز رفت و تا پيش از انقلاب شغل ايشان کارگري بود زماني که انقلاب شروع شد در راهپيمايي ها شرکت مي کرد و در جلسات دعاء کميل شرکت مي جست مهر ماه 59 که جنگ تحميلي عليه انقلاب اسلامي شروع شد ايشان از طريق مستضعفين براي بار اول به جبهه اعزام شد مدت سه ماه جبهه بود که سالم از جبهه برگشت و براي بار دوم به کردستان اعزام شد و اين بار هم سالم برگشت شهيد غلامرضا که آرزوي شهادت داشت مرتبه پنجم اعزام بود که به آرزوي خود رسيد . روحش شاد و راهش پر رهرو باد .
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد غلامرضا زارعي : با سلام و درود به امام زمان و نايب بر حقش امام خميني (ره) اين قلب تپنده امت و محرومان جهان و سلام و درود به تمام شهدا از صدر اسلام مخصوصاً شهداي عمليات والفجر که راه کربلا را باز مي کنند و سلام و درود به تمام رزمندگان اسلام که با نثار خون سرخ خويش درخت اسلام را آبياري مي کنند و از اسلام عزيز دفاع نمودند . برادر شهيد غلامرضا زارعي در يک خانه فقير نشين به دنيا آمد در آن دوران زندگي کردن خيلي مشکل بود پدر و مادر غلامرضا عشاير نشين بودند و او دوران کودکي را در يک خانه چادري به سر مي برد و از همان دوران به مسائل ديني ، نماز و روزه اهيمت زيادي مي داد . چون در آن زمان وضع مالي خوبي نداشتند براي امرار معاش به شيراز رفت و تا پيش از انقلاب شغل ايشان کارگري بود زماني که انقلاب شروع شد در راهپيمايي ها شرکت مي کرد و در جلسات دعاء کميل شرکت مي جست مهر ماه 59 که جنگ تحميلي عليه انقلاب اسلامي شروع شد ايشان از طريق مستضعفين براي بار اول به جبهه اعزام شد مدت سه ماه جبهه بود که سالم از جبهه برگشت و براي بار دوم به کردستان اعزام شد و اين بار هم سالم برگشت شهيد غلامرضا که آرزوي شهادت داشت مرتبه پنجم اعزام بود که به آرزوي خود رسيد . روحش شاد و راهش پر رهرو باد .