بسم الله الرحمن الرحيم
زندگينامه شهيد بزرگوار حسين صالحي : کوچ را مرزهايي ناميد و رفت . پرنده صفتي ، که از فکر پرواز يک لحظه آرامش نداشت . سخن از بزرگ مردي است که دنيا را به خاطر ديدار يار رها کرد و عاشقانه سر به زانوي عشق نهاد . در خانواده اي مؤمن ، متدين و انقلابي فرزندي پا به عرصه وجود گذاشت که خانواده به خاطر علاقه خاصي که به حضرت ابا عبدالله الحسين (عليه السلام) داشتند نام حسين را براي او برگزيدند . پدرش کشاورز و مادرش خانه دار بود . روزها مي گذشت و حسين در آغوش گرم پدر و مادر و با زحمت فراوان بزرگ و بزرگتر مي شد . در هفتمين بهار زندگي همراه با همسالانش پا به مدرسه گذاشت . بعد از پايان دوران ابتدايي ترک تحصيل کرد و به شغل کشاورزي روي آورد . روزها در کنار پدر به کار کشاورزي مشغول بود . خصوصيات ، رفتار و فعاليت شهيد : حسين از اول کودکي صفا و معنويت خاصي در چشمانش موج مي زد که او را به سمت آينده اي روشن و تابناک پيش مي برد . سن زيادي نداشت که روح آسمانيش در چشمه سار زلال معرفت تطهير يافت و براي خواندن نماز رو به قبله ايستاد . شهيد حسين صالحي از نظر اخلاق زبانزد خاص و عام بود . وي جواني شجاع و از خود گذشته بود . به خواندن کتاب هاي احکام علاقه داشت . بسيار خوش اخلاق و مهربان بود . قلبي به وسعت عشق داشت و اين خصوصيات او را از ديگران متمايز مي کرد . نسبت به پدر و مادرش احترامي خاص قائل بود و از همان دوران کودکي علاقه خاصي به کارهاي فرهنگي داشت . نحوه حضور در جبهه و شهادت : با شروع جنگ عراق عليه ايران ، شراره هاي عشق ، وجود او را سوزاند و اين آتش همواره قرارش را ربود . علاقه خاصي به شهدا داشت . سرانجام همراه با ديگر بسيجيان براي دفاع از آرمان هاي نظام و انقلاب و ميهنش به جبهه هاي حق عليه باطل شتافت . ايشان در مدتي که از طرف بسيج به جبهه اعزام شده بودند مسئوليت انتقال پيکرهاي پاک شهدا را از خاک عراق به ايران بر عهده داشت . ايشان زماني که به مرخصي مي آمد اگر کسي به او مي گفت : ديگر به جبهه برنگرد ، جواب مي داد :" شما به من نگو بمان ، بگو برو و خدمت کن ." بعد از اين که چند ماهي به صورت بسيجي در جبهه حضور داشت . به خدمت مقدس سربازي رفت و دوباره از طرف تيپ 33 هوابرد المهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) جهرم به جبهه اعزام شد . ايشان در اين مدت يک بار از ناحيه کمر مجروح شد اما بعد از مدتي بهبود يافت و دوباره به جبهه بازگشت . و سرانجام در عمليات کربلاي 5 در تاريخ 25/10/1365 در منطقه شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شکمش ، عاشقانه در خاک و خون غلطيد و در ملکوت اشک و آتش به پرواز در آمد . پيکر پاک و مطهرش با حضور گسترده مردم در زادگاهش به خاک سپرده شد . روحش شاد و راهش پر رهرو باد . والسلام .
بسم الله الرحمن الرحيم
وصيت نامه حسين صالحي . به نام الله درهم کوبنده کاخ ستمگران اين جانب حسين صالحي با اراده خودم و براي رضاي خداوند بزرگ و لبيک به نداي امام حق عليه باطل امام امت جواب داده و راهي جبهه ها شدم و چون جبهه از همه ي کارها واجبتر دانسته و در همه ي کارها در اين زمان برتري دارد شما برادران تا مي توانيد جنگ را سرلوحه ي کار خود دانسته و جبهه را از همه ي کارها واجب تر بدانيد و جلسات مذهبي را ترک نکنيد و دعا براي امام امت فراموش نکنيد هميشه شعارتان اين باشد خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار جمهوري اسلامي به دست مهدي بسپار رزمندگان اسلام نصرت عطا بفرما . مجروحين و معلولين شفا عنايت فرما . والسلام .
