کنگره ملی شهدای استان فارس

دوشنبه 10 آذر 1404
05:22
حسین مظفری

حسین مظفری

فرزند صفی خان

تاریخ تولد
1346/06/09
تاریخ شهادت
1366/01/05
محل شهادت
شلمچه
محل تولد
فارس - خرامه - سیاهزار
وضعیت تأهل
مجرد
مسئولیت
رزمنده
نحوه شهادت
ترکش
نوع خدمت
سپاه
عضویت
وظیفه
بنام خدا
زندگينامه شهيد حسين مظفري : شهيد حسين مظفري يکي از شهداي هشت سال دفاع مقدس در نهم سال 1346 در خانواده اي با ايمان و با تقوي و مو من از قشر متوسط جامعه در روستاي سياهزار مظفري از توابع شهرستان خرامه ديده به جهان گشود . از آنجا که پدر و مادرش ارادت خاصي به امام حسين عليه السلام و خاندان عصمت و طهارت داشتند ، نام حسين بر او گذاشتند . دوران کودکي را در کنار پدري مهربان و کشاورز و زحمت کش و دامان مادري پاک و مومنه با تربيت اسلامي پرورش يافت . هفت ساله بود که جهت کسب علم و دانش به مدرسه رفت او دوران ابتدايي و راهنمايي را با موفقيت سپري کرد . فردي با ايمان و درستکار بود ،و علاقه به اقامه نماز داشت . پايبند به فرائض و واجبات ديني خود بود . مهربان و دلسوز و خوش رو بود . به اهل بيت عصمت و طهارت علاقه داشت ، به والدين خود احترام خاص مي گذاشت . در دوران انقلاب همگام با امت حزب الهي در تظاهرات و راهپيمايي ها حضور داشت . با شروع جنگ تحميلي و هجوم ديوانه وار بعثيون عراقي به ايران اسلامي ، از همان ابتدا علا قه مند به حضور در صحنه جنگ بود و هدف خود را پاسخ به نداي امام زمانش خميني کبير مي دانست و معتقد بود براي حفظ و حراست از جان و مال و نواميس همو طنانش بايد با جان و دل جنگيد . با توجه به اينکه هنوز به سن خدمت سربازي نرسيده بود ، اما با تعويض شناسنامه خود با برادر بزرگترش دفترچه گرفت و از طريق سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به خدمت اعزام گرديد . صداقت و پاکيش و عشق به شهادت و ديدار معبود سبب گرديد تا به آرزوي قلبي خود برسد و در روز پنجم فروردين ماه سال 1366 در منطقه عملياتي شلمچه در درگيري با مزدوران بعثي عراق به فيض شهادت نايل گردد . روحش شاد و يادش گرامي باد .
بسم الله الرحمن الرحيم
وصيت نامه شهيد بزرگوار محمد حسين مظفري : تاريخ وصيّت نامه 15/6/1365 تاريخ شهادت 5/1/1366 شهيد مظفري: فلا تطع الکافرين و جاهدهم به جهاداً کثيراً، از کفار پيروي نکنيد و با آنها به نبرد گسترده برخيزيد . با درود فراوان به منجي انسانها حضرت مهدي(عج) حجة بن الهسن (الحسن)و نايب برحقش رهبر کبير انقلاب امام امت و مستضان ( مستضعفان ) خميني بت شکن و ملت و ملت قهرمان شهيد پرور ايران . ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياهُ عند ربهم يرزقون : مپنداريد آنکه در راه خدا کشته ميشوند مرده است بلکه آنان زنده و جاويد و نزد خدا روزي مي خورند . پس از درود فراوان به رهبر کبير انقلاب بت شکن زمان خميني بزرگ و ملت رزمنده قهرمان ايران . اکنون که قلم خود را به حرکت در ميآورم وقت دعا و مناجات است و برادران رزمنده داخل سنگرهاي شلمچه قرآن مي خوانند و دعا مي کنند و من هم شروع به نوشتن وصيت نامه کرده ام . مادر عزيزم شما بايد افتخار کنيد که جواني پرورش داده ايد و او را به اسلام عزيز هديه کرده ايد پس از کوشش فراوان که براي رفتن به جبهه داشتم و به هر دري ميزدم آن در بسته شده بود بلا لخره (بالاخره) دري از درهاي رحمت الهي باز شد و اين بنده روسيا و گناه کار به آن در روي آوردم و موفق شدم باري برادران و خواهران عزيز ميروم به جبهه براي پيروزي و اگر در اين راه شهادت بالهايش گشود و مرا همراه خود به پرواز در آورد چه خوب و نيکوست . مادرم درود بر تو که زحمات زيادي برايم کشيد من از شما تشکر ميکنم و اگر حق فرزندي تو را ادا نکردم از شما ميخواهم که با روح بزرگواري که داريد مرا ببخشيد من اکنون جان نا چيزم را تسليم خدا نمودم و در راه خدا ميدهم ولي شما فرزندي دلبند را طبق اخلاص نهاده ايد و به خدا تقديم کرده ايد و تو ارزشت از من بيشتر است و ولاترين ارزشها را داريد مادر جان ميدانم که منتظر بودي برگردم و برايم عروسي برقرار کني و ناظر جشن عروس من باش ولي مادر جان ترجيح داده ام و دوست داشتم که با تمام شهداء تاريخ باشم همراه با امام حسين (ع) و يارانش باشم با شهداي انقلاب و با بهترين دوستانم که شهيد شده اند باشم همراه با آنان عروسي کنم من ترجيح داده ام که در حجل? خون عروسي کنم و از شما ميخواهم که جز اشک شوق برايم اشک ديگر نريزيد و بجاي عروسي و جشن عروسي جشن شهادت بپا کنيد و براي شهادتم خوشحال باشيد و برايم جشن بگيريد و چراغاني کنيد . از دوستان و آشنايان و ديگران دعوت کنيد و شيريني دهيد و هيچ برايم گريه نکنيد که راضي نيستم . مادرجان از اينکه فرزندي را به پيشگاه خدا تقديم داشتن رنجور و غمگين نباش بلکه شاد و سبور (صبور) باش آخرين وصيت من به برادران سپاه پاسداران ارتش و بسيجي و نيروهاي مسلح شما هسيد که در جبه? حق عليه باطل ميجنگيد و به ريسمان الهي چنگ زنيد و متفرق نشويد که دشمن در کمين کتاب شما قرآن و مکتبتان اسلام و رهبرتان خميني عظيم است . خلاصه از تمام اقوام و آشنايان حلال بودي مي طلبم ، اميدوارم که مرا ببخشيد و بعد از کشته شدنم بدن بي حس مرا به بهشت زهرا خرامه اين مزار گلگون کفنان مزار هميشه معطر کربلاي ايران و خانه هميشه جاويدان انسان و انسانيت بوده دفن کنيد . باز ميگويم راه اسلام راه امام است و مواظب باشيد به بيراهه نرويد . دعا بجان امام يادتان نرود . اميدوارم خداوند به شما مادر و خواهر و برادرانم صبر عطا بفرمايند . آري وصيت من به ملت ايران اينست که بفرمان امام امت خميني بت شکن باشيد که تا فتنه در جهان است دست از مبارزه بر نداريد . و لبيک گويان پيش رويد . خداحافظ به اميد پيروزي رزمندگان اسلام . شهادت سرآغاز بندگي است . نترسم ز مرگ که خود زندگي است . التماس دعا دارم .( وسلام )