کنگره ملی شهدای استان فارس

دوشنبه 10 آذر 1404
06:44
محمدکریم فرخی

محمدکریم فرخی

فرزند بهرام

تاریخ تولد
1344/05/15
تاریخ شهادت
1366/01/18
محل شهادت
شلمچه
تحصیلات
دیپلم
محل تولد
فارس - آباده - آباده
وضعیت تأهل
مجرد
مسئولیت
رزمنده
نحوه شهادت
ترکش
نوع خدمت
سپاه
عضویت
کادر ثابت
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد محمد کريم فرخي
اين عزيز در سال 1344 در خانواده اي مذهبي متولد گرديد دوران طفوليت و نوجواني را در محيطي ديني و پر مهر گذرانيد که همين موجب رشد و روحيه اي مذهبي و مکتبي در او گرديد که گاه اتفاق مي افتاد در نوجواني عبا و عمامه اي براي خود درست کرده و شروع به روضه خواني مي نمود،دوران تحصيل ابتدائي را در مدرسه ابتدايي ابوسعيد در شيراز طي نمود،کم کم با آغاز انقلاب روحيه فکري و ديني وي هم آماده تر و مستعدتر مي گرديد تا در جريان انقلاب و کمک به نهضت اسلامي فعال تر گردد.تمام راز و رمز زندگي وي که بعدها منجر به شهادت ايشان گرديد.در همين دوران کودکي و نوجواني ايشان مي باشد در ايامي که زمينه هرگونه انحراف اخلاقي و مکتبي وجود داشت و طاغوت زمان براي اغفال نسل جوان از تمامي شيوه هاي فاسد و مبتذل بهره مي برد،اين نوجوان محبوب توانست به کمک جو مذهبي خانواده هويت انساني و اسلامي خود را حفظ کند تا در آينده در خدمت آرمان هاي مقدس مکتبي خود قرار دهد انصافاً از لحاظ اخلاقي فرد ممتاز خانواده بود،سعه صدر،حسن برخورد،گذشت وي امروز الگوئي براي ما گرديده است.از همان ابتدا اسلام را از اسلام فقاهتي و از رساله و توضيح المسائل مجتهدين آموخت.حتي از سال هائي چند قبل از تکليف و بلوغ نمازهاي خود را به پا مي داشت از کودکي اين روحيه در او وجود داشت که خود را بر ديگران ترجيح نمي داد اوج اين موضوع را در جبهه از او سراغ داريم پسرکي محجوب که حجب و حياي او اجازه نمي داد خود را بر ديگران ترجيح بدهد،عزيزي خوش اخلاق،پاک،مهربان و در فکر انسان هاي بينوا و ضعيف مي بود.در آغاز جواني بود که انقلاب شروع مي شود لکن در تظاهرات بر عليه حکومت وقت شرکت فعال مي کند بعد از پيروزي انقلاب وارد سپاه مي شود و ادامه فعاليت و انجام وظيفه اسلامي و انقلابي خود را از اين طريق انجام مي دهد و اين ؟؟؟ است که همه گروه ها و فرقه ها و تمامي دشمنان انقلاب اسلامي دست به دست هم داده تا انقلاب را از بين ببرند و عضو سپاه شدن مخاطراتي را به همراه دارد بلافاصله بعد از وارد سپاه شدن به کردستان اعزام مي گردد و چندين ماه را در اين منطقه بلاخيز کشور به انجام وظيفه مشغول مي گردد بعد از اين ايام مدتي را در پايگاه خدمت مي نمايد و در اين ايام آن چنان سپاه براي وي جاذبه داشت که حتي شب ها را هم در سپاه بسر مي برد و به خانه نمي آمد،برخورد اجتماعي وي به گونه اي بود که ديگران را تحت تاثير قرار مي داد هرگز کسي از وي شکوه و شکايتي ننمود،در اين مدت کوتاه بخشي از فعاليت هاي وي فعاليت تبليغي بود که در سطح شهر انجام مي پذيرفت تا اين که مجدداً به جبهه اعزام گرديد و چندين ماه در غرب کشور در تيپ احمد بن موسي(ع) به خدمت مشغول بود بعد از انتقال به جنوب در عمليات بدر در منطقه جزيره مجنون شرکت نمود و در شب عمليات در اثر واژگون شدن اتومبيل حامل مهمات از ناحيه پا مجروح مي گردند و بدين سبب مدتي را در خانه بستري بودند و از شدت دردي که متحمل مي شدند هرگز ابراز ناراحتي و نگراني نمي کردند و راضي نبودند که ديگران را به زحمت بيندازند، بعد از بهبودي دوباره عازم جبهه شدند و اين نوبت اعزام به جبهه قبل از شهادت نزديک يک سال بود که در جبهه بودند،پيش از فرا رسيدن عمليات کربلاي 8 در حين فراگيري تخصصي آموزش تخريب در پادگان شهيد حبيب الهي مي بودند که به لحاظ ضرورت عمليات و نياز ، آموزش را نا تمام گزارده و خود را براي ماموريتي در عمليات آماده مي کنند،سرانجام در اين ماموريت که وظيفه ايشان و عده اي که تحت مسئوليت ايشان بودند ايجاد معبري در بين ميدان مين که دشمن بعثي ايجاد کرده بود مي باشد به گفته فرمانده مستقيم ايشان برادر بلاغي پس از باز کردن معبر از ناحيه شکم مورد اصابت کاليبر دشمن قرار مي گيرند و به زمين مي افتند بعد از اين مقداري به عقب بر مي گردند لکن شدت برخورد نيز به گونه اي است که در ميدان نبرد به شهادت مي رسند و براي اين که جنازه ايشان بدست دشمن نيفتد بر دوش برادر بلاغي به عقب آورده مي شود و اين برادر مي گفتند که ماموريت هاي سنگين را به ايشان واگزار مي کرديم و ايشان در هيچ يک از ماموريت هاي محوله امتناعي از پذيرش آن نمي نمودند.بالاخره ايشان هم به جمع شهداء راه حق پيوستند و شلمچه و نخل هايش شاهد و جايگاه شهادت عزيزي ديگر از عزيزان خميني مي گردد.شهادت ايشان تاييدي بود بر اين گفتارشان که در آخرين سفر به هنگام مرخصي آمدن به همراه پدر خود با ايشان صحبت از وصيت نامه نوشتن کرده بود و در موقع بازگشت به جبهه هنگام سوار ماشين شدن به پسر عموي خود گفته بود من شهيد مي شوم در هر صورت دعا ها بر اين است که پروردگار متعال شهادت ايشان را به نحواحسن قبول فرمايند و در جوار خودش با انبياء و شهداء و صالحين محشورش نمايد و ما را از شفاعت شهداي معظم برخوردار نمايد.روحش شاد و يادش گرامي باد