بسم الله الرحمن الرحيم : زندگي نامه شهيد محمد رضا نعمت الهي : محمد رضا نعمت الهي در روز چهارم تير ماه 1342 در خانواده اي مذهبي به دنيا آمد مادرش نام او را رضا گذاشت چون قبل از تولدش امام رضا ( ع ) سفارش ناميدن او را به اين نام نموده بودند . وي از همان ابتدا ، کودکي پر جنب و جوش بود و بعد از گذراندن دوران کودکي راهي کلاس عشق و مدرسه شد . مقاطع ابتدائي و راهنمائي را با موفقيت به پايان رسانيد و جهت ادامه تحصيل دبيرستان ، رشته کشاورزي را انتخاب نمود و در هنرستان کشاورزي مشغول به تحصيل و کار شد . با اوج گيري تظاهرات در سال 56-57 او که نوجواني 15 ساله بود به دليل اين که دامنه اعتراضات و تظاهرات عليه رژيم ستم شاهي شاه را در شهرستان آباده محدود مي ديد ، جهت شرکت فعال تر در تظاهرات راهي شهرستان يزد گرديد و در آن جا به انجام فعاليت هائي نظير پخش اعلاميه هاي امام که توسط شهيد آيت الله صدوقي توزيع مي شد ، حضور در صف اول تظاهرات مردم و شرکت در سخنراني هائي که عليه رژيم شاه ايراد مي گرديد و ضبط آن ها به وسيله ضبط صوت کوچکي که به همراه داشت ، نوشتن شعار روي ديوار ، کمک به افرادي که در تظاهرات به دردسر مي افتادند و ... مي پرداخت و اواخر شب از داخل جوي ها و از زير پل ها خودش را به نقطه امني مي رساند . پس از بازگشت از يزد ، ايشان هم چنان در راهپيمائي ها و تظاهرات مردم آباده عليه شاه حضور پر شوري داشت و اطرافيان خود را نيز به انجام اين کار تشويق مي نمود تا اين که به لطف خدا و رهبري امام بزرگوارمان انقلاب به پيروزي رسيد . بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ، شهيد ضمن تحصيل در مدرسه به دستگيري از افراد نيازمند مي پرداخت ، در ايام تعطيلي تابستان ضمن انجام کار براي کسب در آمد در جهاد سازندگي نيز فعاليت چشمگيري داشت ، در ماه رمضان پس از خوردن سحري با وجود گرماي شديد براي کمک به کشاورزان در درو محصولاتشان از خانه بيرون مي رفت و تا پاسي از شب گذشته به خانه بر نمي گشت و از انجام اين کار لذت مي برد . مبارزه و شناسائي قاچاق چيان و گروهک هاي مختلف ضد انقلاب در رأس کارهاي وي قرار داشت . پس از صدور فرمان امام جهت تشکيل بسيج در سال 58 ، اين شهيد بزرگوار جهت آموزش و شرکت در فعاليت هاي بسيج ، به اين ارگان ملحق شد . با شروع جنگ تحميلي در سال 59 ، جزء اولين گروه هائي بود که به جبهه اعزام شدند ، محمد رضا در جبهه با وجود سن کمش ( 17-18 سال ) و جثه نحيف و کوچکش ، شجاعت و رشادت فراواني را از خود به نمايش گذاشت . و به دليل تحرک و جنب و جوش زياد و شوخ طبعي در بين دوستان خود به ً فلفلي ً معروف بود . زماني که از جبهه بر مي گشت ، همان مدت کوتاه مرخصي را صرف فعاليت هاي مختلف از قبيل ساختن تابلوهاي فلزي براي جهاد و هم کاري با جهاد گران در عرصه هاي مختلف ، شرکت در پايگاه مسجد جامع ، شرکت فعال در نمازهاي جمعه و جماعات و برنامه هاي فرهنگي و ... مي نمود و هم زمان از خواندن درس به نحو احسن و کمک به پدر و مادر و خانواده و ديگران نيز غافل نبود . ايشان در کارهاي هنري و از جمله منبت نيز سر آمد بود و اوقات فراغت خود را به انجام اين امور سپري مي کرد . عدم چشم داشت او به ماديات و حس نوع دوستي او باعث شد که حقوق ناچيزي که در جبهه دريافت مي کرد از همان جا براي امام جمعه وقت مي فرستاد . تا آن را به نيازمندان بدهند . عشق به اسلام و انقلاب و امام و روحيه دفاع از کيان اسلامي آن قدر او را به جبهه کشاند تا سرانجام روز موعودي که به نقل از يکي از دوستانش خواب امام زمان ( عج ) را ديده بود و به او وعده شهادت داده بودند ، فرا رسيد و محمد رضا در حالي که در عمليات محرم ، آرپي جي را سر دوش خود گذاشته بود تا جلو پيشروي دشمن را بگيرد با اصابت گلوله به سر نازنينش شربت گواراي شهادت را نوش جان کرد و به هم رزمانش و حسين (ع ) و فاطمه ( س ) ملحق گرديد . هفدهم آبان سال 1361 ، جسد بي جان اين شهيد بزرگوار روي زمين عين خوش قرار گرفت و در محل شهادت باقي ماند و 11 سال بعد در بهمن سال 1372 مقداري استخوان و يک پلاک براي خانواده داغدارش به ارمغان آوردند . ( روحش شاد ، راهش پر رهرو باد . ) .
ولا تقلو و لمن يقتل فى سبيل الله اموات بل احياء ولكن لا تسعرون ( كسى راكه درراه خدا كشته شده مرده نپنداريد بلكه او زنده است ولكن شما اين حقيقت را نخواهيد دريافت )و اگرچه بعضى مردم خون گذارنده را از ديگران كافى است .مرا پروردگار مرا آفريدگار كافى ار آفريدگار است مرا خدا روزى ده كافى از روزى خواران است خدايى كه پروردگارجهانيان است مرابس است مرا بس است آنكه هميشه مرا بس است مرا كافى است آنكه بوده از ابتدايى كه من بودم هميشه مرا كافى است مرا بس است آن خدايى كه جز او هيچ خدايى نيست بر او توكل كردم واو پروردگار عرش بس بزرگ است رضا نعمت الهى پيرو و مقلد حضرت آيت الله عظمى امام موسوى خمينى امام -اى جسم وجانم ، اى روح روانم ،اى اميد و آرزويم ، اى كه بيادت قلبم مى تپد و عشقم روز به روز زيادتر و زيادتر مى شود اى كه به نامت وروحم تازه مى شود و مشتاق ديد ن خدايت بودم اى كه با لفظت جسم را روحى تازه مى بخشى و از مردن به حياتى جاودانه ميبرى اى كه با حرفت قلب مشتاقانت را جلالى و شكوهى تازه مى بخشى اى كه افشا كننده مفسدين اى كه روكننده ظالمينى اى كه كوبنده منافقينى اى كه با علمت عالمان را از خود بيخود مى كنى اى كه چهره ا ت همانند جد بزرگوارت نورانى و درخشان است اى امامى كه دنيا رابا نور خود منور ساختى امامى كه مستضعفين جهان را اميدى تازه مى بخشى امامى كه مستكبرين و ظالمين و منافقين و ناكسين را به سيه روزى نشاندى اى امامى كه قلب توفنده يك ميليارد مسلمان جهانى اى امامى كه تمام مستضعفين جهان به تو اميدوارند و چشمان ايشان به تو دوخته شده است خورشيدى كه تا طلوع ميكنى قلب مستضعفان جهان كه لبريز از عشق تواست به تپش مى افتد و هر آنى عاشقتر و شيفته ترتو مى شوند اقيانوسى كه تا به بطلاتم مى افتى تمام كشتيها ى ظلم و جور و ستم وچپاولگرى ستم و ستمگرى درامواجت غرق مى سازى و آنان راسست و نابود مى سازى و با ديدن امواج خروشانت ازخود بى خود شده به خود ميلرزد و ار بين مى روند بنام خدا و شما اى مومنان درمقام مبارز با آنان خودرا مهيا كنيد و تا آن قدر كه توانيد از آذوقه و آلات جنگى واسباب سوارى براى تهديد دشمنان خود فراهم سازيد بر قوم ديگرى كه شما به دشمنى آنها آگاه نيستيد و خدا به آنها آگاه است نيز آگاه باشيد و آنچه درراه خدا صرف مى كنيد خداتمام رابه شما عوض خواهد داد و هرگز به شما ستم نخواهد كرد و اما امت شهيد پرور امتى كه تا دنيا به پا است هميشه درقلب مستضعفين جهان جاى داريد امتى كه نائب امام زمان(عج)وخمينى بت شكن هستيد و بارها رضايت خودرا از متحد بودن و خدايى بودنتان و صبر واستقامتتان و پيروى از خدا و قرآن اعلام گرديد امتى كه امام زمان و امام حسين درجبهه ها به كمك رزمندگانتان مى شتابند امتى كه امام زمانتان يك آنى چشمشان راازشما بر نمى گردانند و امتى كه خداوند متعال در قرآن نويد پيروزيشان را داده اى امت شهيد پرور ايران كه نور خدا و مهدى و امام حسين ان شهيد كربلا دروجودتان است خدا وامام امت را فراموش نكنيد مثل مردم كوفه نباشيد كه حسين را تنها گذاشتند كه انشاءالله شما اينطور نبوده ايد و نخواهيد بود و اهداى مال وجان درراه خدارا فراموش نكنيد كه خداوند با اينجنگ و جنگهاى آينده شما را آزمايش مى كند و خداوند لطفى كرده وميكند كه به وسيله اين جنگ شما امت شهادت طلب واسلام وقرآن بتوانيد انقلابتان رابه جهانيان صادركرده و ميكنيد و انشاءالله كه صادر شده وپس از اين صادر مى شود و شكى نيست همانطوركه شهيد مظلوم بهشتى فرمودند ما راست قامتان جاودانه تاريخ خواهيم بود با صبر واستقامت وبا توكل به خداوند منان وبا خون اين همه جوانان پاك مى رود تا سيل خروشانى شود و بساط ظالمين و غارتگران جهانى را بر اندازد همانطور كه شهيد بزرگوارو عزيزمان رجائى فرمودند جنگ ما زمانى آغاز مى شود كه آخرين گلوله ها از تفنگ بيرون رود آن موقع است كه با چنگ و دندان به جنگ دشمنان دين خواهيم رفت و اما شما كودكان و نوجوانان اين ملت انقلابى و پرشور از عشق قرآن و خداوند و ائمه اين بنده حقير و كوچك از شمامى خواهم كه الا ن دست از امام زمان و نائب بر حقش امام امت و اسلام بر نداريد و امام راتنها نگذاريد تا خداوند ايشان را تا انقلاب مهدى برايمان نگه داردوقرآن و اسلام وراه حسين را پيشه خود سازيد بعد فنون نظامى هرچه بيشتر و بهتر ياد بگيريدو بهتر با اسلام آشنا شويد چونكه اين امت شهيد پرور هنوز جنگهادربين دارد و بايد بجنگد و آنچنان بجنگد كه بساط تمام ستمگران و ظالمين را از روى زمين برداريد و اين انقلاب كه زمينه ساز انقلاب مهدى است به صاحب اصليش حضرت مهدى (عج)واگذار نماييد اين انقلاب خون مى خواهد همانطوركه يك درخت براى بزرگ شدنش آب مى خواهد شهادت درراه خدا و بخاطر خدا و براى خدارا بيشه خود نمائيد تا انشاءالله اين خونها سيلى شود واين سيل خون بود وريشه تمام ستمگران از بيخ و بن بركندبه اميد آن روز اى مهدى فاطمه اى امام امت اى خمينى بت شكن و اى امت شهيد پرور امااين بنده حقير اين بنده ضعيف اين بنده كوچك اين بنده اى كه در برابر خداست هيچ ارزشى ندارد به اندازه يك دانه ارزقى هم ارزش ندارد واين بنده گناهكارى كه تا به اين سن چهارده سالگى رسيده چونكه چهارسال از اين انقلاب نمى گذرد نتوانسته يك بارامام را زيارت كند تا از نزديك خاك پايش رابه چشم بكشد و اين چشم نابينارابينا يى دهد تا بتواند به خدا نزديكتر شودوبهتر خدارا زيارت كند بتواند درراه خدا جان دهد نه تنها يك جان بلكه اگر صدجان هم داشته باشد درراه معشوقش بدهد وبه جايى برسد كه هيچ بنده اى نتواند درباره اش فكرو انديشه كند بجايى كه بندگان ازدركش عاجز و حقير باشند و ديگر اينكه تنوانستم به زيارت امام حسين آن شهيد ى كه با نامش اشك جارى مى شود و بايادش بدن به خودى خود به لرزش مى افتد و راهش راه رسيدن به خدابود و آن را به ما نشان مى دهد وتداوم مى بخشيد و نديدن امام دودليل دارد يا اينكه آنقدرگناهكارومعصيتكاروخطاكاربوده ا م كه خداوند منان لياقت ديدن امام را به من نداده است ويا اينكه مصلحت خداوند متعال دراين بوده است اميدوارمبا دعاى خير امت شهيد پرور كه در حق اين بنده گناهكار مى كنند و يا گذراندن دعاههاى كميل و توسل و ديگر راهها ى بخشش گناهان گناهكاران خداوند رحمن لطفى كند و گناهان مرا ببخشايد و درمورد زيارت نكردن قبر شش گوشه امام شهيد كه خونش تداوم دهنده راه مسلمين وراهش راه سرخ شهادت وراه خداست مصلحت ما اين بود كه دراين دنيا دنياى سرنوشت ساز دنياى زندگى جاودا نه به شهادتم كه بسيار در انتظارش بودم به امام شهيدم امام حسين و ديگر امامان معصوم برسم وچون لياقت ديد امام را نداشتم اميدوارم عكس ناقابلم بتواند از نزديك اما م را زيارت كندوبه امام دلبستم ودرانتخاب راهش كه راه تمام امامان معصوم راه تمام شهيدان گلگون راه بهشتى راه رجائى وباهنر پرخون راه شهيد محراب مدنى راه شهيد دستغيب راه شهيد محراب صدوقى وراه تمام شهدا از صدراسلام تاكنون است قدم برداشتم و انتخاب كردم و درراهشان جان سپردم و قطره قطره خونم را درراهشان ميدهم به اميد آنكه مرا دعا گويى تاخداوند گناهانم راببخشايد و دعا گويى كه همانند شهداى صدراسلام باشم و به امام شهيدم امام حسين برسم ودرراه چشمم به همان چشم پرنور ايشان روشن شود وچه شكوه بخش است و چه ديدنى مى شود و ملاقات كردن خداوند درلحظات آخر حيات دنيوى و آغاز حيات وزندگى جاودان و هميشگى به اميد آن ساعت و همانطور كه آيت الله منتظرى اميد امام امت است فرمودندپيروزى ما برقدس زمانى است كه يك راهپيمايى سراسرى به طرف كربلا كرده و از خاك عراق بگذرم و به قدس برسيم به اميد آن روزى كه بصره كه احاديث فراوان درباره اش آمده است با دست توانمند رزمندگان و پويندگان راه حسين فتح شود كه اين پيروزى بسيار نزديك است ودرتوان تمام رزمندگان است كه بتوانند اين دژمحكم را بگيرند و آنچنان آنجا رادر تصرف خود در آورندنه به منظور تجاوز بلكه به منظور آزاد سازى كشور عراق از زير چكمه هاى بعثيون عراقى و آنچنان آن را تصرف كنند كه دنياى ماجراجو و اين جهان پوچ ودروغينبود از اين دنياى بسود ظالمين و ستمگران و اين دنيائى كه بطور ناجوانمردانه وبطور بى رحمانه پشت به اين امت شهيد پرور كرده و گويى چشمهايشان كوراست و نمى بينند و گوشهايشان كرو هيچ نمى فهمند كه اين امت شهيدپرور اين امت شهادت طلب اين امتى كه جوانانش مثل گل پرپر مى شوند وبر زمين مى ريزند وپرپرميشوند چه ميگويند و چه مى خواهند براى چه وبه خاطر چه كسى مى خواهد امتى باشد ما جوانان اين امت شهيد پرور آنقدر مى جنگيم كه تانكهاى جنگجويان پوچ را نابود كنيم و دنيا را به حيران وادار كنيم و آنقدراستقامت ميكنيم كه كوه به ناله درآيد وآنقدر صبر كنيم تا دنيا به حيرت درآيند و بخاطر خداوبراى خدا و مهديش و امام امت خمينى بت شكن آن نائب بر حقش امام زمان (عج)مثل گل پرپر مى شويم وروى زمين مى افتيم كه زمين قدرت مقاومت را نداشته باشد ونالان شود وآنقدر قطره قطره خون ناقابلمان راهديه ميكنيم كه اين خونها سيلى شود واين سيل بساط تمام ظالمين و ستمگران وغارتگران رابراندازد وبه درياباندازد ودريا به اقيانوس واقيانوس قدرت نگه داشتن اين همه خون را درخود نداشته باشد و آن موقع است كه اقيانوس به تلاطم مى افتد وآن زمان است كه منفجرمى شود و اين انفجار به دست حجت خدا برروى زمين به دست يوسف گم گشته به دست كسى كه عاشقانى درانتظارش هستند و بوده اند به دست كسى كه عاشقانش درحال گفتن يا مهدى يا مهدى جان به جا ن آفرين تسليم كردند وشهيد شدند به دست كسى كه دنياراپراز عدل وداد مى كند و انتقام خون امام شهيد اىاز صدراسلام تاكنون را مى گيرد به اميد آن روزبه اميد گرفتن انتقام خون امام شهيدصحراى كربلا ويارانش و خون شهيد مظلوم بهشتى و يارانش شهيد مدنى ودستغيب وصدوقى وتمام شهيدان را بگيريم به اميد آن روز به اميد آن روز كه بصره را بگيريم ودر آنجا مستقرشوند رزمندگان اسلام دراين شهر وبه اميدتصرف كردن كربلا ى عزيز كربلايى كه تداوم دهنده راه حضرت محمد وامام على (ع)است وبه اميد آنكه اززاه كربلا رفته وقدس مقدس راازدست تجاوزگران كرفته وبه دست صاحبان اصليش يعنى آوارگان جنوب لبنان بسپاريم وهمانطوركه امام امت خمينى بت شكن فرموده اندمابايد بصره راگرفته و كربلا راتصرف كنيم و انشاءالله ازراه عراق وارد سوريه و از آنجا وارداسرائيل شويم و با اسرائيل به ستيز بپردازيم به اميد آنكه بتوانند جوانان اين ملت شهيد پرور تداوم دهنده راه شهدا باشند بارخدايا تو شاهد باش كه اين ابرقدرتهابا اين امام و اين مملت چه مى كنند و تو شاهد باش كه اين ملت اسلامى و قرآنى چگونه صبر مى كننند واستقامت مى كنند و چگونه جان ومالشان را درراهت مى دهند بارخدايا تو شاهد باش كه به نداى حق طلبانه ات امام امتم و حسين زمانم و پير جمارانم لبيك گفتم واين لبيك را با جان و دل پذيرفتم و شهادت كه سعادت است با جان و دل پذيرفتم بارخدايا تورا قسم مى دهم به خون پاك تمام شهيدان بخصوص شهيد بهشتى و مدنى ودستغيب و صدوقى و رجايى و باهنرو ديگر شهدا از صدراسلام تاكنون ببخشم ازتمام گناهانم عفو كن ازتمام كارهايى كه برخلاف ميلت انجام داده ام و نپذيرفتم كه با سروجان آمدم آمدم تا شايد خون ناقابلم و قطره قطره اگرقابل داشته باشد بتواند تداوم دهنده راه حسين و تمام شهيدان باشد آمين يا رب العالمين اسلام عليكم ورحمت الله وبركاته وصيت نامه شهيد محمدرضا نعمت الهى