بسم الله الرحمن الرحيم
زندگينامه بسيجي شهيد حسين ابراهيمي : آسمان شرجي و دم کرده ي " چاه عيني از توابع شهرستان لامرد در سال 1338 شاهد درخشش ستاره اي پر فروغ در کهکشان دنباله دار شقايقهاي عاشق بود . زندگي را در کانون گرم خانواده اي مستضعف آغاز کرد و طعم تلخ فقر و ناداري را با تمام وجود احساس نمود 9 ساله بود که جسم نحيف و لاغر اندامش سختي کارهاي طاقت فرسا را در محيطي گرم و سوزان پذيرا شد و جوهره ي وجودش جلاي بيشتر گرفت . هنگامي که پيام آوران عشق و آزادي به همراه سيمرغ انقلاب ، زنجيرهاي ستبر استبداد را ، در آغاز هزاره ي سوم خودکامگي ، پاره کردند او نيز پايان شب سياه ستم را شادمانه جشن گرفت و دلداده ي قافله سالار عشق شد . در دوران جنگ با عطش سيري ناپذير دلداگي حديث وصل سرداد . در عمليات والفجر 8 قهرمانانه با دشمن جنگيد تا آنکه سرانجام به شهادت رسيد . آفتاب روز 28 بهمن ماه سال 1364 در حالي سر بر دامن غروب نهاد که دشت فاو از خون او رنگين بود . ياد سرو قامتان بخير . والسلام .
بسم الله الر حمن الرحيم
وصيت نامه ي اين جانب حسين ابراهيمي عازم جبهه ي جنگ حق عليه باطل مي باشم
با درود به برادران و خواهران عزيزم ، به انقلابمان به روحانيتمان که پرچمدار انقلاب اسلامي بوده و هستند به امامان و به خون پاک شهيدانمان علاقه داريم ، اگر من و تو نرويم و جلوي تجاوزگران را نگيريم و دفاع نکنيم يک امر مسلم اين است که دشمن وارد شده و هستي ما را به نيستي مبدل مي کند پس چقدر ارزشمند است کسي که خودش را از لجن زار بيرون بکشد و آماده کند . اي برادران وخواهران اگر دفاع نکنم فرداي روز قيامت روز سرنوشت انسانها چه جواب بدهم کفر با اينکه مي داند که کفر است ولي مي جنگد و کشته مي شود ، ولي ما که براي اسلام مي جنگيم پس ترس معني ندارد . از شما مي خواهم که امام را در دعاهايتان دعا کنيد و هميشه يار مظلومان و دشمن ظالم باشيد . هموطنان قدر اين امام عزيزمان را بدانيد و شما را به خدا سوگند رهرو راهش باشيد که راهي جز راه حسين نيست و سخني با شما اي برادران ، مهربان و آگاه باشيد. اما تو اي خواهران قبل از هر چيز استعمار از سياهي چادر شما مي ترسد تا سرخي خون من خواهران حجابتان را حفظ کنيد و منافقين را به لرزه در آوريد و اين چنين باشيد تا مريد زينب باشيد . در پايان موفقيت همه ي شما عزيزان از خدا خواهانم . والسلام حسين ابراهيمي محل سکنا چاه حسني علامردشت