بسم الله الرحمن الرحیم
زندگی نامه شهید اسماعیل کریمی نژاد: شهید اسماعیل کریمی نژاد در تاریخ 18/11/1339 در شهرستان استهبان چشم به جهان گشودند پدر و مادرشان احمد و عذرا ؟؟؟ نام داشتند شهید فرزند چهارم خانواده بودند ایشان هفت ساله بودند که پدرشان فوت شد شهید تا سوم راهنمایی در استهبان درس خواندند سپس به عنوان راننده کامیون وارد سپاه گشتند در اواخر سال 1362 با خانم زهرا کویا ازدواج کردند که ثمره این ازدواج دو پسر می باشد ایشان در سال 1360 از طریق سپاه برای اولین بار به عنوان مسئول ترابری لشکر به سومار اعزام گشتند و پس از سال ها حضور دلیرانه در جبهه های حق علیه باطل در تاریخ 19/12/1364 در شهر فاو به درجه رفیع شهادت نائل شدند پیکر مطهرشان در زادگاهشان استهبان به خاک سپرده شد . روحش شاد و یادش گرامی باد .
بسم الله الرحمن الرحيم
وصيت نامه اسماعيل کريمي نژاد اعزامي از سپاه پاسداران شيراز اول سلام به ائمه اطهار و بعد سلام به رهبر کبير امام خميني و يارانش و بعد سلام به شهدا و بعد سلام به تمام قومان و دوستان و آشنايان . خدايا با آگاهي کامل و انجام وظيفه به جبهه رفتم تا جهاد در راه تو از ميهن اسلامي دفاع کنم که براي اعتلاي دين ؟؟؟ اسلام که نعمت هاي بي پايانت به ما بخشيده ايد نعمت شيعه بودن و نعمت رهبري آگاه و نعمت انقلاب اسلامي و نعمت جنگ که در اين جنگ فرهنگ اسلام پيدا شد که در طاغوت به يغما برده بودند . از ايثارهاي اين برادران مخلص که با هم اتحاد دارند خلاصه اين دنيا وفا ندارد بيائيد در راه خدا جهاد کنيد و به نداي اسلام لبيک بگوئيد . خوشا آنان که با فرمان رهبر بسيج جبهه ها کشتند و رفتند . خوشا آنان که از سنگر به سنگر امان از کفر بگرفتند و رفتند . خوشا آنان که در شب هاي آخر نيايش با خدا کردند و رفتند . خوشا آنان که در تکبير آخر امان خويش را خواندند و رفتند من خواهشي که از فاميل هايم دارم مبادا چيزي بگوئيد که ضد انقلاب سوءاستفاده کند در آخر از مادرم همسرم و برادرهايم فاميل هايم دوستان و آشنايان مي خواهم که مرا حلال کنند ضمناً يک قطعه عکس با برادر جواد عربي گرفته ام بياوريد به روي قبرم . خداحافظ امام و يارانش امام و يارانش تنها نگذاريد و دعا کنيد در ضمن قبرم استهبان باشد مبادا کسي ناراحت بشود مسئله اي که خودم مي دانم در مورد خانه و همسرم و فرزندم . اول خانه اي که کوچه ي زنبورک خانه است به شماره ي پلاک 14 با رحيم گويا و علي آقا هر کدام سهم داريم يعني هر کدام دو دونگ . پول آن که مبلغ حدود است يادم نيست همين حدودهاست و حاج حبيب بهتر مي دانند 350 هزار تومان و آقاي حسين بنگاه دار هم در جريان آن است از بانک مسکن گرفته ايم که هر ماه به سهم خود بايد 1040 هزار و چهل تومان به بانک مسکن بپردازيم و باز براي همين خانه که خودم مبلغ ده هزار تومان 10000 تومان از بانک قرض الحسنه دستغيب گرفته ام که ماهي پانصد و پنج 505 تومان بايد بپردازم که تا به حال حدود 9 الي 10 قسط آن پرداخته ايم و پانزده هزار تومان ديگر 15000تومان از بانک قرض الحسنه امام حسين خيابان مشير فاطمي گرفته ام که هر برجي 600 تومان ششصد تومان قسط مي پردازيم که تا به حال 7 الي 8 قسط آن پرداخته ايم باز بابت بدهي خانه حدود چهارده يا کم يا بيش مثقال طلا که براي همسرم زهرا گويا خريده بودم به گرو گذاشته ايم در ضمن سحر به هسرم طبق سند ازدواج که ؟؟؟ يادم نيست حدود 350 هزار تومان است اين خانه که شامل همر همسرم و فرزندم است و خودشان حساب کنند . خدا را بر خود ناظر و آگاه کنند با فرزندم و همسرم هر طوري که مي خواهند با آن ها مسئله را حل کنند . ضمناً بگويم اين همسر خوب و مهربانم بايد مرا ببخشد و حلال کند اگر از دست من خداي ناکرده بي احترامي ديده استو خودش مي داند که ثروت زيادي ندارم که براي آن ها بگذارم کسري سهم مهريه اش انشاءالله حضرت زهرا والسلام .