کنگره ملی شهدای استان فارس

دوشنبه 10 آذر 1404
04:53
قلی آقارضائی

قلی آقارضائی

فرزند مهدی

تاریخ تولد
1348/03/30
تاریخ شهادت
1367/04/05
محل شهادت
شلمچه
محل تولد
فارس - فیروزآباد - فیروز آباد
وضعیت تأهل
مجرد
مسئولیت
رزمنده
نحوه شهادت
شیمیایی
نوع خدمت
بسیج
عضویت
بسیجی
بسم الله الرحمن الرحیم
زندگینامه شهید بزرگوار قلی آقا رضائی:شهید قلی آقا رضائی در سال 1348 در سی خرداد در یک خانواده عشایری به دنیا آمد.دوران ابتدائی خود را در مدرسه با صفای عشایری در زیر سیاه چادرها و با نبود امکانات با نمرات عالی و با علاقه و پشتکار به پایان رساند.بعد از پایان دوره ابتدائی که به مقطع راهنمائی با معدل بالا قبول شد.در یکی از روستاهای همجوار منطقه قشلاقی بنام سیف آباد مشغول به تحصیل شد.این دوره تحصیل مصادف با آغاز جنگ تحمیلی عراق بر ایران بود که شهید با دیدن دوستان و اقوام که به جبهه ها می رفتند و خبر شهادت آنها هر لحظه اشتیاقش برای رفتن به جبهه بیشتر می شد.شهید دوران راهنمائی خود را با معدل بالا گذراند و وارد دبیرستان در مدرسه قاموس فیروز آباد شد.برادر شهید تازه از جبهه و جنگ و توصیف های او از رزمندگان و شهید و شهادت باعث شد که شهید قلی مشتاقانه و به طور داوطلب به جبهه اعزام شود.در فروردین سال 1367 از دبیرستان به همراه یکی از دوستان عازم جبهه شد.خانواده نگران و مضطرب از او می خواستند که برگردد و او اصرار داشت که حداقل 3 ماه را بماند و در تاریخ 5/4/1367 بر خلاف انتظار پدر و مادر بر طبق خواسته قلبی خود در شلمچه شربت شهادت را نوشید و چند روز بعد از شهادتش در خانه چادرهای عشایری مراسم ختم و بزرگداشت این شهید والامقام برگزار شد روحش شاد و یادش گرامی والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
با سلام ودرود فراوان به سالار شهيدان حسين‌بن على(ع) و سلام و درود پاك بر يگانه منجى عالم بشريت مهدى موعود و نايب برحقش خمينى كبير و درود پاك خداوند بر تمامى شهيدان اسلام از صدر تا بحال و سلام بر تمامى معلولين، مجروحين و اسراى جنگ تحميلى كه با ايثار خويش تداوم راه حسين هستند. آفرين بر شما رزمندگان غيور اسلام كه با سلاحهاى خود تنور جبهه‌هاى جنگ را گرم نگه مى‌داريد.
امروز تاريخ برابر است با 1/4/67 كه در ميان رزمندگان مشغول نوشتن اين چند كلمه ناقابل هستم: از اين مكان مقدس به همه دوستان و آشنايان سلام مى‌رسانم و سلامتى همگى آنها را از خداوند عزوجل درخواست مسئلت مى‌دارم. دوستان مى‌خواستم بگويم كه امروز روز رستاخيز و روز قيام است. امروز روزى است كه زندگى كردن بدون مبارزه و پيكار ننگ است. امروز روزى است كه ما بايد با يك دست قرآن و با دست ديگر سلاح برداريم و از وطن خويش پاسدارى كنيم. اى كسانى كه پيرو خط حسين و حسينى هستيد. بپاخيزيد كه نشستن در خانه و مكانهاى ديگرى مثل آن براى ملت ايران ديگر ميسر نيست. چرا؟ چونكه امروزه تمامى ابرقدرتهاى شرق و غرب و اذناب خونخوارش قصد خرابى اين وطن را دارند مى‌خواهند كه انقلاب نوين اين مملكت را از ما بگيرند. بپاخيزيد كه دشمن با آنهمه بيمى كه داشته امروز وارد ميدان پيكار شده. به دستورات امام خمينى عمل و گوش كنيد. با خونهاى خودتان آبهاى نيلگون خليج‌فارس را رنگين كنيد. به آمريكا و طرفدارانش نشان دهيد كه جوانمرد واقعى چه كسى است. به آنها بگوييد كه اگر شما ناكسان در خوزستان ايران عمل ناجوانمردانه انجام داده‌ايد ما هرگز در مقابل اين ننگ بزرگ شما ساكت نخواهيم نشست، به اميد الهى. ما تاقيامت كبرى پاى از ميدان نبرد به عقب برنخواهيم داشت. اى دوستان شما بخاطر جلوه دادن خود به عنوان يك حزب الهى در ايران به جبهه نرويد زيرا اين خود شرك است. فقط بخاطر رضايت خداوند و دفاع از مملكت اسلامى و دين خودتان و بخاطر دفاع از ناموس به جبهه‌ها برويد. جبهه تا زمانى كه به نيرو احتياج دارد پر كنيد و هرگز اسلحه برادران شهيدتان را نگذاريد بر زمين بيفتد و روى زمين بماند. به جبهه‌ها برويد كه امروزه از اهم واجبات است. اى خواهران و برادران انقلابى شما فكر نكنيد كه اين جنگ با اينهمه خونريزى و شهادت‌هاى هزاران هزار كودك معصوم در گهواره‌ها و زنان بيگناه بوسيله عمل وحشيانه مثل بمباران شهرها و موشك‌اندازى آنها در دل شبهاى تار عمل درستى باشد. جنگ و نزاع كارى است كه هيچ انسان عاقلى نمى‌خواهد و ميل و وجدان او اجازه نمى‌دهد كه هرگز برادر دينى يا غيردينى خود را بيخود ناراحت و ناراضى كند. ولى نكته عجيب اينجاست كه امام عزيز فرموده‌اند اگر اين جنگ 20 سال هم طول بكشد ما با تمام قدرت ايستاده‌ايم در واقع يعنى اين جنگ بر ما تحميل شده و ما هرگز طالب جنگ و نزاع نبوده‌ايم. اما شياطين كوچك و بزرگ اين جنگ را بر ما تحميل كرده‌اند و وظيفه شرعى ما ايجاد مى‌كند كه قاطعانه از وطن خويش دفاع كنيم. جنگ جنگ است و عزت و شرف ما در گرو همين جنگ است.
در پايان وصيتم به پدر و مادر مهربانم اين است كه مرا ببخشند كه نتوانستم جبران آنهمه زحمت كه بخاطر پرورش من كشيده‌اند بنمايم و از آنها زياد عذر مى‌خواهم كه بدون خداحافظى به جبهه رفتم و هرگز براى رفتن من به جبهه و شهيد شدنم گريه و زارى نكنيد تا اجر عظيمى نصيبتان گردد. از قول حقير از همه دوستان و آشنايان خداحافظى كنيد و از آنها حلاليت بخواهيد.
هرگز نميرى مادر- زندگى بدون مادر ماتم‌سراست
خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار