کنگره ملی شهدای استان فارس

دوشنبه 10 آذر 1404
03:49
عبداله رستمی

عبداله رستمی

فرزند مهراب

تاریخ تولد
1348/08/02
تاریخ شهادت
1365/10/26
محل شهادت
شلمچه
محل تولد
فارس - رستم -حسین اباد
وضعیت تأهل
مجرد
مسئولیت
رزمنده
نحوه شهادت
اصابت ترکش
نوع خدمت
بسیج
عضویت
بسیجی
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد عبداله رستمي - شهيد عبداله رستمي در خانواده اي کشاورز و با تقوا در روستاي خميني از توابع شهرستان نور آباد ممسني فارس چشم به جهان گشود . مادر شهيد مي گويد : در ايام بارداري و قبل از تولد عبداله شبي در عالم رؤيا براي زيارت به مکان مقدسي مشرق شدم در آن مکا نم شخصي نزدم آمد و دسته گلي به من سپرد و گفت : اين را نگهدار تا به وقتش از تو پس بگيرم . عبداله تحصيلات ابتدائي را در روستاي زادگاهش آغاز نمود او از همان ايام کودکي از ساير هم سالان خود متمايز شد و با رفتارش نشان داد که با آنها فرق دارد . پسر عموي شهيد که همسن و همکلاسش مي باشد مي گويد عبدالله هميشه همراه ما مي آمد و در کارهايي انجام مي داديد شرکت مي کرد اما بعضا رفتارش با ما متفاوت بود او همره ما به سينما مي آمد . ما عاشق آجيل و تخمه خوردن بوديم اما عبداله فقط براي تماشاي فيلم مي آمد هرگاه که در جمع ما براي بازي فوتبال حاضر مي شد به هنگام جرو بهثهاي کودکانه ما خودش را کنار مي کشيد تو به نظاره مي ايستاد اما هر گاه مقاله اي مي خواستند و يا مراسمي در مدرسه برپا مي شد مقاله ها و انشاهاي او بيش از سايرين مورد استقبال قرار مي گرفت . عبداله تحصيلات ابتدائي را در روستاي خنيمه به پايان برد و پس از آن براي گذراندن مقطع راهنمائي به روستاي حسين آباد نور آباد ممسني رفت . وي در آن سالها نوجواني مؤدب و سر به زير بود . علاوه به آنکه به دروس مدرسه اش مي رسيد ، از کمک و ياري رساندن به پدر در کارهاي کشاورزي دريغ نمي کرد و همواره پابه پاي پدر در مزارع به کار و تلاش مي پرداخت . وي همچنان که جهت پروش جسم خود تلاش مي نمود ، در خفا و پنهان از ديگرانم در صدد تکميل و پروش روح بزرگ خود بر آمد . از آنجا که عبداله در خانواده اي مذهبي رشد يافته بود بر آن شد تا با انتخاب راهي صحيح زمينه ي پيشرفت مذهبي و خدمت به مردم را به دست آورد . وي پس از بررسي جهات گوناگون عاقبت به اين نتيجه رسيد که براي نيل به مقصودش تحصيل در حوزه علميه را انتخاب نمايد . او تا پايان مقطع راهنمايي تحصيل نمود پس از ورود به دبيرستان عليرغم قبولي در پايه ي اول آن مقطع در ماههاي نخست تحصيل در پايه ي دوم مقطع دبيرستان به خانواده اعلام نمود که جهت ادامه ي تحصيل قصد ورود به حوزه ي علميه را دارد عبداله پس از جلب موافقت وا لدين جهت تکميل علوم ديني وارد حوزه عليمه شهرستان کازرون شد . وي پس از آغاز تحصيل در حوزه علميه به غناي روحي بالالي دست يافته عبداله براي درمان دردهاي روحي قرآن و نماز شب را بهترين درمان يافته و بر انجام آن همت گماشت يکسال از تحصيلش در حوزه علميه کازرون مي گذشت و عبداله در فراگيري دروش حوزوي به پيشرفت شاياني دست يافته بود در همان روزها وي در تلاش بود تا موافقته مسئوليت حوزوي محل تحصيلش را براي حضور در جبهه جلب نمايد . در همين حين دائي اش در عمليات کربلاي 4 به شهادت رسيد . پس از شهادت دائي عزم عبداله براي حضور در جبهه جزم شد وي در اولين فرصت به همراه عده اي از طلاب جوان به عنوان تبليغ و بازديد از جبهه روانه ي کرستان شد . پس از پايان مأموريت و بازگشت به روستا در هر فرصتي بدست مي آورد در بين جوانان تبليغ جبهه و جهاد در راه خهدا مي پرداخت او در عين حال نيز در کارهاي کشاورزي و دامداري به پدر کمک مي نمود عبداله چندين مرتبه بدون اطلاع خانواده عازم جبهه شد و بازگشت او در هر مرتبه حضور به کشف و شهودي تازه دست مي يافت . تا اينکه در آستانه ي عمليات کربلاي 5 شهيد کوي دوست را حس کرد و دريافت که از اين سفر بازنخواهد گشت . عبداله که عزم جبهه کرده بود بر خلاف چند بار گذشته اين بار به روستا آمد او به خانواده اطلاع داد که عازم جبهه است و از همه خداحافظي کرد و حلاليت طلبيد . زيرا مي دانست که باز نخواهد گشت . او حتي براي وداع با پسر عمويش که در دبيرستان نور آباد تحصيل مي کرد به شهر رفت و با وي داع نمود . عبدالله در آستانه سفر به ابديت به پسر عمويش گفت که باز نخواهد گشت . عبدالله عزام جبهه شد تا در عمليات ظفرمند کربلاي 5 شرکته کند وي مي دانست که از سرزمين ؟؟؟ جنوب و در کربلاي شلمچه به سوي دوست پرواز خواهد کرد . شهيد عبداله رستمي سرانجام در عمليات کربلاي 5 به آرزوي ديرينه اش رسيد تو پايان پري خونينم رهسپار ديار نور شد . خاطرات پراکند : مادر شهيد همان اوا ئل که عبداله در حوزه عليمه مشغول به تحصيل شده بود به خواهرانش توصيه مي نمود که براي حجاب از روسري استفاده نکنند . بلکه سعي کنيد هميشه مقنعه و يا چادر سر کنيد . زيرا اين دو محفوظ تر مي باشند . برادر حسين رستمي دوست و پسر عموي شهيد در بيان خاطراتي از شهيد مي گويد : از وقتي که عبداله به حوزه رفت هميشه پيش سلام بود و برايش فرق نمي کرد به بزرگ سلام ميکند يا به کوچک او هر گاه به روستا مي آمد به علت اينکه پدرم بزرگتر بود ، نخست براي ديدن پدرم به منزل ما مي آمد و بعد از آن به منزل خودشان مي رفت . روحش شاد و راهش مستدام باد .

1331047 من المومنين رجال وصدقو ا ما عاهدوالله علهى فمنهم من قضى نحبه ومنهم من ينتظر ما يدلواتبديلا ازمؤمنان مردانى اند كه راست گردانيد آنچه را پيمان بستند با خدا براى پس از ايشان كس است كه بسر آورد مدتش را و از ايشان كس است كه انتظار مى كشد و تغيير ندارد خداوند در ابتدائى كلام از تو مى خواهم كه مرا يارى دهى آنچه كه حق است و حق وصيت است بنويسم و به خاطر رضاى تو نه به خاطر رضاى شخصى خود بنويسم و ازتو مى خواهم كه مرا يارى دهى تا لياقت شهادت را پيدا كنم (انشا ءالله ) خداوندابه اين حقير لياقت دانش آموز بودن مكتب الزهرا (س ) را عطاء بفرما و آنچنان كن كه همانند مادرم فاطمه زهرا ء (س) عمل كنم و از او درس بياموزم چراكه او مادر همه امامان و مومنين خداست خداوندا همانگونه كه لياقت و سعادت رادراين بنده حقير به وجود آوردى تا در مكتب الزهرا (س ) مشغول به آموختن علم بشوم و اين خود بس افتخارى است بزرگ براى اين بنده حقير كه توانستم خودم را يكى از سربازان و دانشجويان امالم زمان (عج )
قراربدهم لياقت و سعادت را به اين بنده حقير عطا ء بفرما خداوندا از ماندن دراين دنيا كه انسانها را به سوى ماليات مى كشاند و آنها را در منجلاب گناه غرق مى سازد عاجزم و دوست ندارم كه از اين بيشتر در اين دنيا بمانم بار ديگر ملتبسانه استدعا دارم كه توفيق شهادت درراه خودت را به ما عطاء بفرما يى الهى امين خداوندا از تو مى خواهم كه دراين دنيا هر چه رضاى تو باشد اذيت شوم و درد و شكنجه ببينم زيراكه از عذاب قبر و آخرت مى ترسم خداوندا از تو مى خواهم كه مرا تحمل سختيها و رنجهاى مرگ كمك كنى برادران وخواهران كه داريد اين وصيت نامه را مطالعه مى كنيد از شما معذرت مى خواهم كه چند جمله اى را به عنوان وصيت نوشتم واين يك وظيفه شرعى هر مسلمان است كه بايد برادران و خواهران خود وصيتى داشته باشد به طوريكه پيغمبر (ص) به امام على (ع) مى فرمايد يا على هركه وقت مرگ وصيت خوب و كامل نكند در مروت او نقصانى وجود دارد وبه شفاعت نايل نشود واز شما در اول مى خواهم كه به اين وصيت ها جامعه عمل بپوشانيد و در مقابل اين وصيت ها وخونها ى پاكى كه به زمين ريخته شده احساس مسئوليت كنيد اين جملات را در لحظاتى مى نويسم كه انگار در حال كوچ كردن از اين دنيا به سوى جهان آخرت مى باشم وروحم در عالم رويا يا پروازمى كند برادران و خواهران درزمانى قرار گرفته ام كه تمام ايادى شرق وغرب ترس وهراس دارند از اين انقلاب اسلامى و تمام مستضعفان عالم چشم به اين انقلاب دوخته اند و در انتظارند كه هر چه زودتر اين انقلاب بر مستكبران و ظالمين تسلت پيدا كند و جامعه اى ايده آل و بر طبق قوانين الهى پديد آيد پس در اين لحظه نشستن وسكوت نشانه خواستار ظلم است بايد طبق آيه واعدو مالهم ماستطعتم من قو ه تا آنجا كه در توان داريد در برابر دشمن نيرو فراهم كنيم و جهاد كردن را بر سكوت ترجيح دهيم و همه مشكلات را تحمل كنيم و فقط هدف خودرا الله قرار دهيم و از او كمك بجوئيم ( اياك نستعين ) حسين بن على (ع) ر ابنگريد كه با آل و فرزندانش وياران با وفايش به خار ج از شهر كاشانه مى رود و ميد اند كه چه بلائى گرفتارش خواهد شد و جان خود وفرزندانش و يارانش را براى رضاى خدا تسليم اسلام مى نمايد و شهادت را برزنده بودن ترجيح ميدهد پس ماهائى كه به زبان مى گوئيم اى حسين كاش ما هم در آن زمان بوديم تا در ركاب تو مى جنگيديم و به شهادت مى رسيديم بايد با عمل هم نشان بدهيم اى نزمان زمان عاشورا و جبهه هاى ما كربلا و رهبر ما فرزند راستين حسين است پس دراين موقع و برهه اززمان همان عصر نمايان شده و افرادى كه اين كه دل دارند به جبهه ها بشتابند و حسين زمان پير جماران را يارى كنند وهدفشان فقط الله باشد و اين مصيبتها و سختيهاى زود گذر و تمام شدنى است ولى پاداش اين جانفشانى ها و فداكاريها به نعمت هاى ابدى و بى پايان خداوند خواهيد رسيد و بر سير كرامت و بزرگوارى تكيه خواهيد زد خداوند من زندگى را رد مرگ برگزيده ام چرا كه نمى خواهم مرگ درزندگى ام راه پيداكند برادران وخواهران دنباله رو راه رهبرباشيد وبه گفته هايش عمل كنيد واورا يارى كنيد و ياروياور او باشيد و تنها نگذاريد و به دنبالش رويد كه همانا راه حقيقى و واقعى را مى پيمايد كسى كهبه خود بينديشد واين را فراموش نكند كه روحانيت روح و محتواى جامعه مى باشد وبا هم و هماهنگ در خطى كه روحانيت روح و محتواى جامعه مى باشد وبا هم و هماهنگ در خطى كه روحانيون (خط مستقيم ) حركت مى كنند و هميشه با آنها باشيد و وحدت را حفظ كنيد و چرا كه دشمن از چيزى كه مى ترسد همان وحدت اتس ايمان قوى داشته باشيد و با تقوى باشيد چرا كه وحدت بدون از ايمان و تقوى انجام نمى گيرد بع هلتئلذع على شهدا سركشى كنيد و نگذاريد احساس ناراحتى كنند ومبادا كارى كنيد كارى كنيد كه باعث ناراحتى آنها و بتيمان شهد اشود حجاب را كاملا رعايت كنيد زيرا كه رعايت حجاب خود مشت محكمى است بر دهان ياوه گويان و دشمنان اسلام و فاطمه و على گونه زندگى كنيد وزندگى ائمه معصومين و پيامبران را بخوانيد و همانند آنها عمل كنيد قرآن بخوانيد و نهج البلاغه و احاديث بخوانيد وروش چگونه زندگى كردن را ازحلال آنها بياموزدى و جبهه هار اگرم نگه داريد و پشت جبهه ها را همچنان واز رفتن به جبهه خوددارى مكنيد وراه برادران شهيدتان را ادامه بدهيد وشما اى پدر و مادر مهربانم زندگى على گونه و فاطمه وار داشته باشيد و صبور باشيد وبى تابى نكيند و شما اى مادرم اى شادى جانان همدم رازها - اى مادر يتيمان اى شير بيشه صبر چگونه با تو سخن بگويم مرا ببخش مرا حلال كن تورا با كوهى از سختيها و مشكلات تنها گذاشتم وبه معبود رفتم وشما اى برادرانم دنباله رو راه رهبر وروحانيت باشيد و هميشه پشتيبان آنها باشيد وراه شهدا را ادامه بدهيد و نگذاريد اسلحه برادر شهيدتان به زمين بيافتد وشما اى خواهرانم زينب وار عمل كنيد و با رعايت حجاب وارسال پيام برادر شهيد تان به دنيا بفهمايند كه ما همه در اسلام جان بر كف هستيم واز دوستان و آشنايان مى خواهيد كه به خانه ما بروند و نگذاريد ناراحت بشوند وبرادران و خواهرانم را درس مكتب حسينى به آنها بدهيد در پايان از همگى عفو بخشش مى خواهم وبا شما خداحافظى مى كنم و همانجور كه گفتم كفن بر تن من بپوشانيد و دعا به جان امام ورزمندگان و مرا غسل ندهيد والسلام قربان اسلام وخدمتگزاربه شما .