به نام خدا
فرازي از زندگينامه شهيد حجت الله باقري . شهيد حجت الله باقري در سال 1346 در خانواده اي مذهبي و پر جمعيت و در روستاي رودبال چشم به جهان گشود . دوران کودکي را در کانون گرم خانواده گذراند . دوران پنج سال ابتدايي را با موفقيت پشت سر گذراند . و در کنار تحصيل در کارهاي کشاورزي و دامداري به پدر کمک مي کرد . شهيد حجت الله فردي ساده و با صداقت بود و همين خصوصيات بود که وي را در ميان اقوام و خويشان از محبوبيت زيادي برخوردار کرده بود . وي با توجه به سن و سال کمي که داشت با دست بردن در شناسنامه خود کوچه پس کوچه هاي روستا را به عشق رفتن به جبهه ترک نمود و راهي ميدان نبرد شد . به دليل علاقه شديدي که به جبهه داشت به دانشجوي جبهه ها معروف شده بود و از جبهه تصويه نمي کرد و فقط براي ديدار با خانواده براي مدت کوتاه به مرخصي مي آمد . و دوباره به منزل خويش در جبهه بر مي گشت . شهيد در عمليات هايي چون بيت المقدس و طريق القدس ، فتح يک در کردستان ، محرم و رمضان شرکت داشت . شهيد حجت الله در آخرين ديداري که با خانواده داشت به اصرار پدر و مادر با دختري از بستگان ازدواج کرد . هنوز مدت کوتاهي از ازدواجش نگذشته بود که به دليل علاقه شديد به جبهه به پدر و مادر و همسرش قول داد که اين بار به جبهه مي روم و فقط ده روز مي مانم و دوباره بر مي گردم . و چه خوش قول بود که ده روز بعد برگشت اما جنازه پر پر شده اش . مضافا اين که از شهداي رودبال تنها شهيدي بود که ازدواج کرد . شهيد حجت الله در عمليات قدس 3 در تاريخ 20/4/1364 در حالي که تعدادي اسير دشمن تحويل ايشان بود بر اثر ترکش خمپاره به خيل عظيم شهداء پيوست و روستاي رودبال شهيد ديگري تقديم اسلام نمود . روحش شاد و يادش گرامي باد . والسلام .
بسم الله الرحمن الرحيم
وصيت نامه شهيد حجت الله باقري
اينک که من راه رهايي به سوي جبهه را در پيش دارم و مي خواهم با قلبي سرشار از خدا و امام و مملکت خود به جبهه بروم تنها وصيت من اين است که بعد از شهادت من نگران نباشيد و اميد است که قطره اي اشک براي من نريزيد و تنها براي اين اشکخ بريزيد که اسلام ما در خطر است و ديگر پيامي که من دارم از برادران مي خواهم که من را حلال کنند و هميشه پيشاپيش روحانيت در حرکت باشند و امام امت را تنها نگذارند و در مجلس ختم هر شهيدي که باشد شرکت فرمائيد و دعاي فرج امام زمان را فراموش نکنيد تا او ظهور خود هر چه زودتر بر ما نائل گرداند و ديگر اين که من از خواهران عزيز مي خواهم حجاب خود را حفظ کنند چون ما براي حجاب شما شهيد مي شويم. خداحافظ به اميد پيروزي 18/4/1361