يسم الله الرحمن الرحيم
نام شهيد :سعيد نام خانواد گي:حامدي تاريخ تولد:1340
محل تولد:داراب تاريخ شهادت:7/1/61 محل شهادت:شوش تنگه رقابيه
تاريخ دفن:13/1/61 محل دفن: داراب
دوره ابتداي را در داراب و شيراز گذارند و دوره دبيرستان را در دبيرستان امير کبير به پايان رسانيد .و ايشان متين و سر به زير و مطيع پدر و مادربود. و دوران کودکي علاقه زيادي به کتابه اي ؟؟داشت نماز اکثرا در مسجد و با قرائت مي خواند. و در لباس پوشيدن ساده و قانع بود و به علت کم رو بودنش هيچ وقت توقعي نداشت شب ها روي قالي مي خوابيد .در دوران تحصيلي زحمت مي کشيد. علاقه زيادي به پدر و مادرش داشت و سعي داشت که از پدر و مادر توقعي نداشته باشد . کتاب هاي امام و شهيدمطهري را مطالعه مي کرد و ديگران و آگاهي پيدا کردن و آگاه نمودن ديگران که ابتدا از خانوداه شروع کرده بود و سپس دوستانش و شرکت در تظاهرات خياباني عليه شاه جنايت کار با جوانان که ؟؟؟گرد آمده بودند.و بيشتر براي انقلاب فعاليت مي کرد ند ؟؟؟و وقتي که مردم و روحانيون در مدرسه علميه ؟؟؟کردند. در آن جا فعاليت مي کرد .که بعدا همين ؟؟؟به تبديل شد و شب ها به نگهباني و حفاظت از شهر مي پرداختند .بعد از اخذ ديپلم چون علاقه زيادي به سپاه داشت بالافاصله به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را قبول کرد و با علاقه زياد به کار مشغول شد. و زماني که روابط عمومي سپاه تاسيس شد نام برده پس از ديدن 4ماه آموزش در تهران مسول بخش هنري روابط عمومي بود و چندين ؟؟؟به کمک ديگر دوستانش ؟؟؟و در مهر ماه سال 60به شيراز منتقل شد که در شيراز هم در بخش هنري روابط عمومي فعاليت داشت. در جبهه فتح آبادان شرکت داشت يکي در پيش نمايشنامه تنظيم کرد که ؟؟؟نشد بر روي صحنه بياورد و آثار هنري ؟؟؟عکس هاي از امام و طالقاني به عنوان ؟؟؟نام برده در منزل موجود مي باشد .خوردن تير کالبير 50يکي به کتف چپ و ديگري طرف سينه که طحال را پاره کرده بود .
بسم الله الرحمن الرحيم
انا الله وانا اليه راجعون
ولا تحسبن الذين قتلو فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون
مپنداريد آنهايى كه كشته مى شوند درراه خدا مردهگانند آنها زنده اند و رزق مى گيرند از خدا
با سلام و درود فراوان من به امام خمينى وملت كبير ايران خدايا خود گواهى كه حركتى و كارى كه برخلاف تو باشد انجام نداده ام و خود گواهى كه من براى رضاى تو اين شغل را قبول كردم و مسئوليت بزرگ پاسدارى از قران را متقبل شدم سخن من با خانواه ام اين است كه اميدوارم كه مرا حلال كنيد و هرگونه بدى و پرخاشى كه درطول عمر من نسبت به شما شده است به خوبى خودتان ببخشيد و مرا حلال كرده باشيد پدرومادرم خداگواه است كه هيچ نيرويى و هيچكس مرا مجبور به جبهه آمدن نكرد بلكه بر اساس نياز و عشق و علاقه اى كه نسبت به مكتبم و امامم داشتم به جبهه آمدم آمدم تا بتوانم مسئوليت سنگين پاسدارى از قرا ن و مملكت اسلاميم را بردوش گرفته ام به مقصد برسانم هر چند پاسدارى از قران درشأن من نسيت وليكن همينقدر كه درخور و شايسته من بو دكردم و كرد ه ام پدر و مادرم بدانيد كه راهى را كه من انتخاب كرده ام راهى بود كه حسين بن على رفت راهى كه شاهزاده ابوالقاسم رفت زيرا كه دراين برهه از زمان كه رجايى و بهشتى هاو با هنرها كه كشته مى شوند ما ديگرچه هستيم درمقابل آنها مگر خون آنها از خون ما رنگينتر بو د پس بگذار اين جان ناقابل ما فداى رهبرمان شود ويك لحظه عمر ما فداى عمر امام باشد پدرومادرم تنها آرزويم اين است كه درمرگ من بى تابى نكنيد چرا كه دربرابر قطره هاى اشك شما روح من مى آزارد سخن ديگر من با ديگر برادرانم است اميدوارم كه درزندگيتان موفق و پيروز باشيد و هميشه به ياد خدا و كارهايتان فقط بر اى خدا باشد نه چيزديگر رحيم و صمد جان يك نصيحت از برادر كوچكتان بپذيريد و آن اينكه فرزندانى تحويل جامعه دهيد همچون فرزندان زينب و از شما مى خواهم به دوستان و آشنايان بگوييد مرا حلال كنندواما مجيد جان اميدوارم كه درسهايت را بخوانى و موفق باشى تنها نصيحت من به تواين است كه مواظب دوستانى كه با آنها معاشرت مى كنى باشى چرا كه ممكن است تو را به انحراف بكشند اخلاق تو بايد نمونه باشد ديگر اينكه بيشتر به مطالعه بپرداز و نماز شب را فراموش نكن پدرم اگرمن به فيض شهادت نائل آمدم مقدار كمى پول كه دربانك دارم خرج دفن و كفنم كنيدو حقوقم راتاموقعى كه مجيد شغل نگرفته به مجيد بدهيد وصيت آخرمن اين است كه مرادركنار دوستانم قبركنيد به اميد پيروزى حق عليه باطل و به اميد تشكيل حكومت اسلامى به رهبرى بقيه الله الاعظم حضرت مهدى (عج) 18/6/60 سعيد حامدى
2% فلنبلونكم بشى من الخوف والجوع و ؟؟؟ من الاموال وانفس والثمرات و بشرالصابرين الذين اذا اصابتهم مصيبه قالو انا لله وانا اليه راجعون
بدرستيكه هر آينه مى آزماييم شما را از ترس و و گرسنگى و كاستن از مالها و نفس ها و ميوه ها و مژده بده شكيبايان و صبركنندگان آنانى كه چون رسيد ايشان را مصيبتى گويند بدرستى كه ما از خداييم و به سوى او بازگشت مى كنيم
با د رود به رهبر كبير انقلاب امام خمينى و با سلام به اميد امام و امت آيت الله منتظرى و با درود وسلام به پيروان ولايت فقيه و سلام برشهيدان سخنم را باآيه فوق شروع كردم كه شما ملت مسلمان قهرمان پرور را به صبردعوت مى كنم همانطور يكه قران مى گويد ما به همه چيزمان ودرهرلحظه از زندگى ما ن مورد آزمايش خدا قرار مى گيرد و بالاخره دربرابر اين آزمايشها بايد به خدا در روز قيامت پاسخ دهيم و ما زندگى ما ن از اوست بسوى او خواهيم رفت سخن اولم به شما مردم غيورايران و بلاخص دارا ب است كه نگذاريد دستهاى مرموز ضد ولايت فقيه و مقام پرست و عياش و ضد روحانيت در خط امام د ر بين شما نفاق بيفكنند چرا كه اگر از خط ولايت فقيه و خط روحانيت اصيل خارج شويم ديگر زندگى مان ارزشى ندارد چرا كه ديديم پنجاه واندى سال حكومت طاغوت را كه چها كردندو چه ستم ها برما روا داشتند سخن دومم به روحانيت محترم و درخط امام است كه نگذاريد افراد فرصت طلب و مقام پرست تحت لواى خط امام و طرفدارى از شما روحانيون متعهد و محترم و با سپرقرار دادن شما دعوت كردن شما به اسلا م و قران و خط امام لطمه اى وارد سازند چرا كه افرادى خاين د رهمه نوع لباس مى خواهند بين شما و مردم و همچنين بين شما وافراد متعهد نفاق افكنى كنند و نگذارند كه شما دربين مردم جايى داشته باشيد و راهنماو راهگشا ى مردم باشيد مى خواهند همان برنامه هاى سابق را دوباره احيا كنند سخن سومم به همه دوستان و برادران دينى ام كه مرا
مى شناسند و يا نمى شناسند ايناست كه اگراز من بدى ديده اند مرا حلال كنيد وتذكرى به شما مى دهم كه انشاءالله پيروزى با حق است و صبررا پيشه كنيد اول ا زهرچيز سرلوحه كارهايتان خدا باشد و كارى كه مى كنيد فى سبيل الله باشد نه براى شخص و يا گروهى و هرگز از خط ولايت فقيه كه همان خط امام زمان و خط رسول اكرم است خارج نشده و بردهن تمام ياوه گويان كه دم ا زخط امام مى زنند ولى با شعار هم رهبرى هم مرجعى خمينى مخالفند بزنيد كه از جا بلند نشوند كه انشاءالله بلند نمى شوند و هر كس كه مخالف با خط ولات فقيه باشد نابود شدنى است واين من به يقين رسيده ام چراكه خط ولايت فقيه حق است سخن بعد ى من با .
خانواده ام اين است كه پد رومادرم و برادرانم هيچوقت خدا را فراموش نكنيد ودر كارهايتان هميشه خدا را درنظر بگيريد تا خدا از شما خشنود و راضى باشد پدرومادرو برادرانم من با ميل و رضايت كامل خودم به جبهه مى روم تا با كفار بعثى بجنگم واگركشته شدم كه درآن دنيا شكايتم را به امام زمان مى كنم و اگر كشته نشدم و برگشتم مشت محكمى باشم بردهن مخالفان ولايت فقيه مادرم مبادا در مرگم اشك بريزى و اى به آن روز ى كه ندانيم براى چه زندگىمى كنيم پس از تو مى خواهم كه خوشحال باشى و فقط دعا كن كه ظهور حضرت مهدى (عج) نزديك شود و تا ظهور حضرت مهدى امام امت را در پناه خودش حفظ كند همانطور كه دروصيت قبلى نوشته ام مرا د رپيرمراد در بالاى سر مرتضى يا كناردستش دفن كنيد پدرومادر و برادران دعاى كميل وديگر دعا ها را از ياد نبريد چرا كه همين دعاهاى شماست كه ما درجبهه ها توان جنگيدن داريم وهيچوقت از خط اما م و روحانيت كه در خط امام باشد خارج نشويد وشعار هميشگى ما را هيچ وقت فراموش نمى كنيم كه مى گويى خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى رانگهدارو هم رهبرى هم مرجعى خمينى پيروز با د پرچم خونين اسلام به رهبرى امام خمينى والسلام من التبع الهدى پيروز با د پيروان خط ولايت فقيه نابود باد مخالفان ولايت فقيه زنده باد روحانيت در خط ولايت فقيه مرگ بر امپرياليسم امريكا و شوروى وديگر ابرقدرتها سلام بر شهيدان سلام برحسين والسلام من التبع الهدى 7/12/60 سعيد حامدى