بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد بزرگوار محمدرضا شاهرخي . محمدرضا فرزند اسکندر شاهرخي در سال 2/11/1346 در خانواده اي مومن و مذهبي و در خانواده اي کاسب در دامان مادري مومن و مهربان در شهر داراب به دنيا آمد . هنوز پانزده سالش هم نبود که به همراه دوستانش با جبهه آشنا شد و غيرت و جوانمردي محمدرضا زبان زد خاص و عام بود او از زمان آشنايي اش که حدود پانزده ساله بود تا زمان شهادتش که 19 ساله بود دست از امام و انقلاب و جبهه بر نداشت و آنقدر عاشق امام بود که امريه اش را با دل جان مي شنيد و سر از پا نمي شناخت و تا اينکه امر ايشان را اجابت کند وقتي امام مي گفت که جوانها بايد جبهه را پر کنند از همه پيشقدم تر بود به کسانيکه در جواني شيطنت مي کردند با نصيحت صحبت مي کرد بلکه آنها را از راهشان منصرف کند وقتي به مرخصي مي آمد به گفته پدرش اتاقش جدا بود شبها تا دير وقت دعا مي خواند قرآن مي خواند نماز بخواند ديره نشد که گاهي نمازش فوت شود و او يکي از رزمندگان بسيجي لشکر 33 المهدي به صورت ثابت بود به همراه دوست ؟؟؟ با اين سن کم در بسياري از عملياتها شرکت کرده بود که در کربلاي 4 در نقطه اي که پيشروي کرده بودند چيزي تا فتح خاکريز و عقبه دشمن باقي نمانده بود که دستور عقب نشيني وارد مي شود وقتي بر مي گردد ساق پايش همه خون آلود مي شود بخاطر تله هاي ؟؟؟ دشمن شديد در عمليات کربلاي 5 شرکت مي کند به قول گفته فرماندهانش حاج حسن ؟؟؟ صادق زاده گاهي به دشمن پشت نمي کرد اگر کسي هم قصد عقب نشيني داشت جلويش مي ايستاد و هميشه مي گفت ما مثل امام حسين عليه السلام وارد جنگ شده ايم و مثل او هم خارج مي شويم شهيد در 20/10/1365 در شلمچه خونين شهر به سوي معبودش پرواز کرد جسد مطهرش در گلزار شهدا مرکزي شهر داراب و در جوار ساير دوستانش بخاک سپرده شد . ياد و خاطرش براي هميشه جاودان باد .
بسم الله الرحمن الرحيم
وصيت نامه شهيد محمدرضا شاهرخي : از پدرم و مادرم مي خواهم که مرا ببخشيد و از اينکه براي من زحمتها و رنجهاي فراوان را قبول نموديد تا مرا به اين سن و سال رسانديد و برايم آرزو نهايي داشتند که همه پدران و مادران براي فرزندانشان دارند آري شما هم مي خواستيد مرا داماد کنيد و اما خداوند مرا به درگاهش پذيرفت و جايم در پيش قرار نداد. و از شما معذرت مي خواهم که با شما خداحافظي کنم و مادرم از شما يک خواهشي دارم که شير مرا حلال فرماييد و اگر از من بدي ديده ايد مرا به بزرگي حضرت محمد (ص) ببخش و خانواده هاي شهدا و اسرا ، مفقودين و معلولين و مجروحيني نيکي کنيد و به ديدار آنها برويد که آنها احساس تنهايي نکنيد و بدانند که اگر بچه شان رفت بچه هاي ديگري در صحنه هستند جاي آنها را پر کنند و همچنين از اين خانواده هاي محترم که به قول امام عزيزمان خانواده هاي شهدا چشم و چراغ اين ملتند و خواهشمند هستم که صبر را پيشه گيريد چرا که خداوند خود مي فرمايد ان الله مع الصابرين و اي کساني که کاري در دست داريد و بيت المال اين مملکت در دست شماست و از شما خواهشمندم که مبادا خداي ناکرده شيطان شما را فريب دهد و بخواهيد چشم طمعي به آن داشته باشيد و اين هم فراموش نکنيد و که ؟؟؟ که در دست شماست وسيله امتحان شماست نه چيز ديگر چرا که خداوند به هر کس را به طريقي امتحان و آزمايش مي کند چونکه وسيله آزمايش شما بيت المال است که در دستتان است و انشاء الله سعي کنيد که از اين امتحان سر بلند بدر آيد چرا که فرداي قيامتي هم در کار هست روزي که يوم قبلي اسرائر مي باشد و آن روز است که کارهاي هر کس مشخص مي شود خداوندا از تو خواهش مي کنم همانطور که ما را امتحان مي کني ما را هم از آزمايش و امتحان سربلند و پيروز بيرون بياور . اوقات بيکاري خود را به رعايت راهو و لعب سپري مي کند دعا بخوانيد و خود بگيريد نماز بخوانيد قرآن بخوانيد . هر چه فکر کردم چيزي به ذهنم خطوط نکرد و که بدهي داشته باشيم اگر در موارد زير که به عرض مي رسانم يک بند پوتين بسيج 2_ يک دستکش از برادر ايرج عسکري که در داخل چيزهايم مي باشد . 3_ او ؟؟؟ برادر منوچهر رافت 4_ 100 تومان پول به برادر غلام علي جعفري . 5_ 61 روز روزه قضا که چند روز آن به جا آوردم اما ؟؟؟ دارم بر ما آنرا بگيريد تا مي توانيد برايم نماز قضا بخوانيد . 80 تومان نذر مشکل گشا که از خانواده ام خواهشمندم ترتيب اينها را بدهيد . هر کدام از دوستان که از بنده از آنها طلبي داشتم به خانواده ام مراجعه کند يا اگر روش نمي شود به برادرم محمد علي سلمان نژاد مراجعه نمايد اما از اين يا حسابي و برادرانش خواهشمندم که ؟؟؟ بکنيد . ؟؟؟ نزنيد و به قول معروف بدهيد ؟؟؟ که خود دانيد و خداي خود . موجبات خشنودي فرزندان شهدا را فراهم کنيد با يتيمان مهربان باشيد . مواظب چشم خود باشيد و دنبال نگشتن نباشيد و الله خدا شاهد است که وقتي اين جوانان و هم سن و سالان خود را مي ديدم که با چه وضعي مي گروند چقدر ناراحت مي شوم . اگر تا امروز موفق به توبه نشديده ايد از شما خواهش دارم که بباييد و پنبه ها را از گوش خود بيرون بياوريد و توبه کنيد و نگوييد که ما که يک عمر گناه کرديم چگونه خداوند توبه ما را قبول مي کند خداوند خود مي فرمايد اگر صد مرتبه توبه شکستي باز آي باز آي و همچنين از معصوم عليه السلام است که مي فرمايد شخصي که توبه واقعي مي کند مانند کسي است که تازه از مادر متولد شده باشد و اما در آخر اي پدر و مادر مهربانم بخاطر خداي همه اينها را تحمل کنيد و اگر بچه هاي بسيج به پيش شما آمدند با آنها مهرباني رفتار کنيد و با اين فکرها بود که وصيت نامه خود در روز يکشنبه مورخ 30/9/65 در پادگان امام خميني در نمازخانه گردان به پايان رساندم اميدوارم که چيزي را از قلم نينداخته باشم . خدايا خدايا تا انقلاب مهدي حتي کنار مهدي خميني را نگه دار . و خداياي من چنان کن که سرانجام کار که تو خشنود باشي و ما رستگار .