بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد ابوالقاسم بشيري
شهيد ابوالقاسم بشيري درسال 1346 در روستاي طسوج درخانواده اي کشاورز ومذهبي وساده وبي ريا ديده به جهان گشود دوران کودکي خود رادرکنار والدين متعهد به اسلام وقرآن وسنت پيغمبر گذراند وبعد از گذراندن دوران کودکي مدتي به درس خداندن مي پردازد و؟؟هم بهکلاس قرآن مي رود آن قدر شور وعلاقه به قرآن وشهادت داشت که درس خواندن را رها کرده وطي چندين نوبت به عنوان بسيجي روانه جبهه مي گردد وبعد از مدتي خدمت به خانه برمي گردد وهنوز چند روز از مرخصي اش نگذشته بود که دوباره عازم جبهه مي شود وچون والدينش اجازه رفتن به او را نمي دهند به آنها مي گويد همين امشب يا فردا شب حمله است ومن بايد بروم لذا براي بار دوم به جبهه اعزام شد که اين بار شيميايي شده به خانه برمي گردد ودر حدود20روز مرخصي به خانه برمي گردد اما به خاطر ايمان خالص در راه عشق پروردگار ومولايش حسين بن علي(ع)5روز بيشتر درخانه نمانده مي گويد:من ديگر بيشتر از اين نمي توانم بمانم بايد بروم وراه کربلا را باز کنم چطور در خانه بمانم که بگويند او از شهادت ترسيده لذا با عشق ودلدادگي به حضرت حق تعالي وبا ايمان خالص وشهامت وشجاعت براي بار سوم در تاريخ 10/ 10/ 1365 در عمليات کربلاي5مورد اثابت ترکش دشمن قرار مي گيرد وبا دو برادر شهيد ديگر شهيد جعفر غفاري خواه وشهيد عبدالله صالحي در تاريخ 13/ 12/ 1365هرسه شهيد با توجه به حرف شهيد جعفر غفاري خواه گفته بود اگر شهيد شديم بايد 3نفري شهيد شويم وگرنه شهيد نشويم بايد 3نفري سالم برگرديم يکي بعد از ديگري به درجه رفيع شهادت نائل مي آيند وبا توجه به حقيقت پيوستن حرف شهيد جعفر غفاري با ريختن خون خود وايثار جانشان با خداوند معامله مي کنند.روحش شاد ويادش گرامي باد