بسم الله الرحمن الرحيم
زندگينامه ي برادر شهيد اکبر ديندارلو .اکبر ديندارلو در سال 47 هجري شمسي در روستاي مقصودآباد خفرک از توابع شهرستان مرودشت فارس در خانواده اي متدين و مؤمن به دنيا آمد و دوران کودکي و تحصيلات ابتدائي را در مدرسه ي روستا گذراند و به علت نبود امکانات در روستا مجبور به ترک تحصيل شد و به شغل مرغداري و پرورش طيور روي آورد و از همان دوران نوجواني با اينکه سن و سال کمي داشت يک مرغداري را که 4 الي 5 هزار جوجه ظرفيت داشت را اداره مي کرد و علاقه ي زيادي به اين کار داشت و يک پرورش دهنده ي هر مرغ شده بود و از اين کار کسب درآمد مي کرد . ايشان بسيار ساده زندگي مي کرد و بسيار ساده لباس مي پوشيد و در کردار و رفتار بسيار صادق بود و نسبت به پدر و مادرش و اطرافيان خيلي احترام مي گذاشت و خيلي با گذشت بود طوري که به خانواده ي سربازاني که متأهل بودند او کمک مي کرد و براي آنها مرغ مي برد . اين سرباز فداکار اسلام در زمينه ي هنري و ورزش علاقه ي زيادي به نقاشي و ورزش علاقه زيادي به نقاشي و فوتبال داشت و هر زمان که از روستاهاي همجوار براي مسابقه فوتبال تيمي به اين روستا مي آمد مفقود ديندارلو حفاظت از دروازه تيم روستا به عهده مي گرفت و به عهده مي گرفت و علاقه ي زيادي به دروازه باني داشت و او در کنار کار و فعاليت علاقه ي زيادي به امام و انقلاب داشت و زماني که شهدا را تشييع مي کردند و در اين مراسم ها شرکت مي کرد و خود نيز عاشق شهادت بود به طوري که چندين بار به خود من که اکثر اوقات با او بودم مي گفت : من به جبهه مي روم ولي جنگ به پايان مي رسد ولي من باز نمي گردم . او با آگاهي کامل راه خود را پيدا کرده بود . اکبر در تاريخ 18/12/66 به خدمت سربازي رفت و به جمع سربازان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي پيوست و دوران آموزشي را در پادگان آموزشي شهرستان نورآباد ممسني را گذراند و بعد از پايان آموزش به جبهه جنگ و لشکر 19 فجر سپاه و در قسمت توپ خانه مشغول به خدمت شد و سرانجام در تاريخ 4/4/67 در حالي که تنها 5 ماه خدمت کرده بود در حمله ي دشمن در جزيزه ي مجنون جاويد الاثر گشت و به آروزي ديرينه اش رسيد . روحش شاد و راهش پر رهرو باد .
بسم الله الرحمن الرحيم
وصيت نامه ي برادر شهيد اکبر ديندارلو . ان لقتل الحسين حرارة في قلوب المؤمنين لاتبرد ايدا . به شهادت حسين حرارت و گرمايي در دل هاي مؤمنان که هرگز سرد و خاموش نمي شود . اين حسين کيست که نهضت او جاويدان گشت . اين حسين کيست که پس از گذشت قرن ها مردم از جوشش خون او به جوش مي آيند . اين حسين کيست که عالمي ديوانه ي اوست . اين حسين کيست که عالمي ديوانه ي اوست . اين حسين کيست که سرزمين کربلا را تجلي گاه فضايل اخلاقي ، رحمت ، عشق ، معرفت و شهادت قرار داد . اين حسين کيست که قيامش براي احياء امر به معروف و نهي از منکر بود . اين حسين کيست که تاريخ بشر را با خون خود گلگون ساخت . اين حسين کيست که فرزندان در برابر ديدگانش قطعه قطعه بودند اما باز هم تسليم نشد . حسين ؟؟؟ و نماينده ي فضايل است که در ظهر عاشورا در برابر همه رذايل ايستاد و نام خود را جاودان و ابدي ساخت . بيائيم تا مانيز در زمره ي شاگردان مکتب عاشورا قرار گيريم و از امام حسين درس عزت و فداکاري و شجاعت و غيرت و آزادي خواهي و صبر و قيام براي امر به معروف و نهي از منکر شهادت طلبي و جهاد در راه حق و حقيقت بياموزيم که اگر بتوانيم اين فضايل را در خود پرورش دهيم و آن گاه مي توانيم ادعاي حسيني بودن نمائيم و امام توانست با ياري خداوند اسلام ناب محمدي را در ايران احياء کند و شکوفا کند . همان طور که خداوند در قرآن مي فرمايد: ان تنصرالله ينصرکم و يثبت اقدامکم ، يعني اگر خداوند را ياري کنيد خدا هم شما را ياري مي کند . بله حضرت امام خميني توانست آن شاه خائن و سردمداران را از کشور خارج کند . آن نيروي ايمان و معنويت بود که توانست در مقابل زورگويان مبارزه کند . پدر و مادر عزيز تنها وظيفه ي شما اين است که نماز بخوانيد و عبادت کنيد و خون شهيدان را گرامي بداريد و خداوند را ياد کنيد . همان طور که خداوند در قرآن سوره بقره آيه 152 مي فرمايد: فاذکرو في اذکرکم . پس مرا ياد کنيد تا شما را ياد کنم . پدر و مادر مهربان شما را توصيه مي کنم به حکايت هاي خداوند در قرآن ، چون حکايت هاي زيادي خداوند در قرآن يادآوري کرده است که مي فرمايد: اي بندگان ، خداوند را بپرستيد و اعمال صالح انجام دهيد تا رستگار شويد . چه بسا اقوامي همچون اقوام ثمود و صالح و لوط و عاد که نافرماني خداوند را تکذيب و پيغمبران را تکذيب کردند و خداوند آنها را به عذاب شديدي مبتلا کرد .پدر و مادر گرامي من شما را يادآوري مي کنم به يکي از پيغمبران بزرگ حضرت ايوب که حقيقتاً در عبادت و بندگي خود اخلاص داشت و ابليس در پيشگاه خداوند حضرت ايوب را متهم کرد به سرمايه هاي آن و فرزندان آن و بدن سالم آن . تا اينکه خداوند فرمود اي شيطان من حاضرم حضرت ايوب را امتحان کنم تا اينکه خداوند سرمايه هاي ايوب را نابود کرد و فرزندان ايوب را از بين برد و بدن ايوب را بيماري شديد داد تا مورد آزمايش قرار بگيرد و حضرت ايوب از اين امتحان سخت پيروز شد و اخلاص بودن خودش را در مقابل خداوند ثابت کرد تا اينکه شيطان در مقابل پروردگار حرفي براي گفتن نداشت و در اينجا خداوند حضرت ايوب را يکي از بندگان و صابرين قرار داد . پدر و مادر گرامي شما را به صبر حضرت ايوب سفارش مي کنم . اگر چنان چه خداوند توفيق شهادت را به من عنايت کرد بعد از من براي من گريه نکنيد . اگر خواستيد اشک بريزيد براي امام حسين و ابوالفضل و حضرت زينب گريه کنيد چون ائمه اطهار بودند که اين راه سعادت را به ما آموختند و خواهرانم را به حجاب و نماز و تقوي سفارش مي کنم و برادرانم را به جهاد در راه خدا و تقوي الهي سفارش مي کنم . و تمام اقوام و خويشان را توصيه مي کنم به عدالت و امر به معروف و نهي از منکر و نماز و تقوي الهي . والسلام .