بسم الله الرحمن الرحيم
زندگينامه شهيد حسين فتحي : شهيد حسين فتحي فرزند رضا يکي از شهداي هشت سال دفاع مقدس در تاريخ 9/12/1338 در خانواده اي با ايمان و با تقوا و مؤمن از قشر متوسط جامعه در شهرستان مرودشت ديده به جهان گشود . دوران کودکي را در کنار پدري مهربان و کشاورز و زحمت کش و دامن مادري پاک و مؤمنه با تربيت اسلامي پرورش يافت . هفت ساله بود که جهت کسب علم و دانش به مدرسه رفت او دوران ابتدايي را در زادگاهش و راهنمايي را در مدرسه اورنگ مرودشت با موفقيت سپري کرد . دوران دبيرستان را در هنرستان مرودشت سپري کرد و بعد از آن به استخدام پتروشيمي درآمد . فردي با ايمان و درستکار بود و علاقه به اقامه نماز داشت به اهل بيت عصمت و طهارت علاقه داشت . به والدين خود احترام خاصي مي گذاشت . در دوران انقلاب همگام با مردم حزب اللهي در تظاهرات شرکت مي کرد . با شروع جنگ تحميلي و هجوم ديوانه وار بعثيون عراقي به ايران اسلامي ، از همان ابتدا علاقه مند به حضور در صحنه جنگ بود و هدف خود را پاسخ به نداي امام زمانش خميني کبير مي دانست و معتقد بود براي حفظ و حراست از جان و مال هموطنانش بايد با جان و دل جنگيد . به همين خاطر داوطلبانه در بسيح ثبت نام نمود و پس از طي دوره آموزش راهي ميدان نبرد شد . در عمليات ظفرمند فتح المبين شرکت کرد و در فروردين ماه سال 1361 در منطقه عملياتي شوش بر اثر موج انفجار به فيض رفيع شهادت نائل گرديد . روحش شاد و يادش گرامي باد .
متن وصيت نامه شهيد حسين فتحي . اول هر چيز با نام تو اي خداي دانا و توانا آغاز مي کنم و با نام تو به جبهه حق عليه باطل مي روم در جبهه جنگ تا با کافران از خدا بي خبر جنگيم مي روم تا لبيک امام شهيدم حسين را بجا بياورم حسين جان اگر در آن موقع در کربلا نبودم ترا ياري کنم حال آمده ام به ياري فرزند رشيدت خميني بت شکن ابراهيم زمان ، خداوندا تا کي جنايتهاي ابرقدرتها را تحمل کنم ديگر غمي براي من نمانده ، مي روم اسلام را ياري کنم و با دشمنان اسلام نبرد نمايم ، مي روم در جبهه جنگ تا کافران از خدا بي خبر را به سزاي اعمالشان برسانم مي روم در جبهه جنگ تا به آرزوي خود برسم و آرزوي من شهيد شدن در راه خداست تا از خون من برادران ديگر بخروش بيايند و انقلاب بزرگ روزي به پيروزي برسد . وصيت نامه من به همسر و مادر و برادر و خواهر و اقوام و خويشان اين است اگر خواست خداوند شد و من به آرزوي خود رسيدم و شهيد شدم اولا گريه و زاري نکنيد چون از گريه شما کافران خوشحال و خندان مي شوند . بعد از شهيد شدنم خندان باشيد که منافقان بدانند با ترور کردن اشخاص مومن با انقلاب و شهيد شدن آنها انقلاب شکست نمي خورد برعکس پيروزتر مي شوند اي مادر و همسر و خواهر و برادر گرامي به ياري امامتان بشتابيد او را يک لحظه تنها مگذاريد و گول اين منافقين از خدا بي خبر را نخوريد تا مي توانيد به ياري اسلام بشتابيد واگر به شهادت رسيدم ، وصيتم اين است که در حدود 700 تومان بابت خمس بدهکارم از شما برادرم مي خواهم که او را بپذيريد و دويست تومان از پدرزن و صد تومان از آقاي هاشمي چاپخانه جهت و از نظر مالي و پوشاکي چون يک فرد کارگر هستم ، گاهي در مضيقه مي باشم . لاي لاي اين چمن آلود به رنگ است هنوز ، سر از دست مينداز که جنگ است هنوز . و سرپرستي خانواده و انجام کارها به عهده برادرم حسين فتحي مي گذارم . 28/11