بسم الله الرحمن الرحیم
زندگی نامه ای از شهید ابراهیم برزگران
شهید ابراهیم برزگران به سال1335در خانواده ای اگاه ومذهبی و زحمتکش وبیزار از جور ستم شاهی چشم به جهان گشود و پس از طی دوران طفولیت راهی دبستان گردیدواز آنجا که می خواست بکمک پدر خویشدر امرار معاش خانواده بشتابد پس از گذراندن کلاس پنجم ابتدایی روانه یکی از شیخ نشین های حوزه خلیج فارس(کویت)گردید و طی چند سالی امرار معاش تا قبل از پیروزس شکوهمند انقلاب اسلامی بکار خود ادامه داد تا اینکه به سال 1357انقلاب خونبار اسلامی بعد از شهادت تعداد زیادی از پاکترین انسانهای خداجو ی به رهبری امام خمینی رحمه الله علیه رژیم دو هزار وپانصد ساله شاهنشاهی سر نگون گردید و برای اولین بار مردم بحکومت اسلامی به رهبری پیامبر گونه امام رحمه الله علیه لبیک گفتند . شهید ابراهیم برزگران پس از پیروزی انقلاب اسلامی که آرزوی قلبی وباطنی او بود مجددا جهت امرار معاش عازم کویت گردید و از آنجایی که مورد سوظن سازمان امنیت کویت واقع شد ایشان را دستگیر وپس از چند روز بازداشت منجر به اخراج ایشان شد.بعد از اخراج ایشان از کویت چندین بار از طرف برادران و بستگان به شهید نامبرده پیشنهاد می شد که مجددا به یکی از شیخ نشینان خلیج فارس جهت امرار معاش عزیمت نماید که با مخافت شدید از طرف شهید برزگران مواجه می شدند در میان بستگان بحدی محبوبیت داشت که سخنانش را با جان ودل می پذیرفتند پس ا ورود ایشان به وطن از هیچ کوششی در راه تداوم انقلاب و خدمت به مردم مضایقه نمی کرد تا حدی که برای به ثمر رساندن وادامه دادن راه پر خروش شهیدان و مخصوصا برادرش موسی برای اولین بار عازم جبهه شد در جبهه رشادتهای بی نظیری از خود نشان داد که موجب تشویق و تمجید فرماندهان مسول قرار گرفت وپس از آن جبهه رافراموش نکرده و واجب می دید وبا توجه به اینکه محیط جبهه را دانشگاهی برای تذهیب نفس می دانست . لذا مراحل رشد معنوی خود را آغاز نمود تا آنجا که در این دانشگاه بمدرک حقیقی شهادت نائل آمد و پس ان آن از طرف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گراش بر اثر اعتماد نسبت به نامبرده مسولیت پایگاه مقاومت صاحب الزمان به او محول گردید . ودر این راه مقدس برادران پایگاه را بسازماندهی و وحدت هرچه بیشتر بامردم و جذب آنها به پایگاه تشویق می نمود یکی از خصوصیات برجسته شهید برزگران در جامعه رعایت اخلاق اسلامی و انسانی بود.
لبخندها وبرخوردهای صحیح اجتماعی او جاذبه ای قوی بود که افراد را به اسلام و انقلاب و به پایگاه بیشتر ترغیب می نمود. از آنجایی که با سختی ها ومشقات اجتماعی طبقات محروم جامعه آشنایی کامل داشت وخود را متعلق به آنان می دانست . لذا مسولیت کمیته امداد امام خمینی را هم بادل وجان پذیرفت ودر این راه صادقانه و خالصانه بدون هیچ گونه چشم داشتی انجام وظیفه نمودو هیچ گاه لب به شکوه وشکایت نگشود چرا که کارش صرفا برای رضای خدا بود بهمین خاطر خستگی را نمی شناخت و کمکهای بزرگی به مهاجرین جنگ تحمیلی و فقرای بومی این شهر نمود .بگفته یکی از برادران بعضی غروبها وشبها میرفت به اندازه ای که در توانش بود بمنزل فقرا سرکشی می کرد ونسبت به آنان مساعدت می نمود و از انجایی که او تشنه خدمت به انقلاب مردم وکشورش بود . مجددا مسولیت دیگری رادر شهرداری قبول نمود وهمینطور که همه همشهریان صادق مشاهده فرمودید از صبح تا غروب و حتی تا پاسی از شب گذشته را در راه عمران و آبادی و بهداشت این شهر خالصانه فعالیت نمود ودر رابطه با اضافه کاریهای ایشان در تمامی مواقع از طرف یکی از پرسنل شهرداری به ایشان پیشنهاد می شود که اضافه کاریهای خود را طی ساعت های مختلف به حساب اورند.جواب داده بودند من این اضافه کاری ها را برای پول و مشاغل دنیوی انجام نداده واین خواست عاطفی حقیر نسبت به همشهریانم می باشدو ضمنا مسولیت ایشان در شهرداری منحصرا مربوط به امور شهر نبود بلکه امبرده در قسمت های دیگراز قبیل فضای سبز –کمیته توزیع کالا-مسول نانوائیهای شهر ودر اواخر قسمت کارشناسی انجام وظیفه می نمود.و هیچ وقت از انهمه وکار ومسولیت مختلف احساس خستگی نمی کرد و بالاخره در وصف او همین بس که بگوییم :که یک شهر ویک ابراهیم اکنون خلا وکمبودی جبران ناپذیر نه تنها برای برادران پایگاه مقاومت صاحب الزمان عجل الله بلکه در شهرداری و محیط شهر کاملا مشهود است . زیرا که هروقت تشخیص می داد که جبهه ها احتیاج به نیروی بیشتری دارد احساس وظیفه می نمود و با شور و شعف زاید الوصفی خود را به رزمندگان کفر ستیز اسلام می رسانید و بر علیه باطل مردانه می جنگید و در این رابطه چندین بار باعث رهایی جبهه های نور علیه ظلمت گردید .آری چگونه و از کدام خصوصیات و به چه کیفیتی زندگی سرتاسر خدمت در راه خدا ء شهید نامبرده را می توان ذکر کرد؟او با توجه به داشتن همسر و دو فرزند خردسال بار دیگر عازم جبهه جنگ شد ودر سومین مرحله از عملیات کربلای 5درآزادسازی شهرک نظامی ؟؟؟عراق براثر اصابت ترکش کفار بعثی در ناحیه سر در مورخ2/11/ 65 به مقام رفیع شهادت نائل آمد . .یادش گرامی وراهش پررهرو باد.