کنگره ملی شهدای استان فارس

دوشنبه 10 آذر 1404
07:48
محمد خدامی

محمد خدامی

فرزند حیدر

تاریخ تولد
1345/06/07
تاریخ شهادت
1366/04/25
محل شهادت
بانه
محل تولد
فارس- اقلید
وضعیت تأهل
مجرد
مسئولیت
رزمنده
نحوه شهادت
ترکش
نوع خدمت
*
عضویت
*
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه برادر شهيد پليس فداکار ؟؟؟محمد خدامي
شهيد محمد خدامي درسال 1345 در خانواده اي مؤمن ومستضعف ديده به جهان گشود از همان اوايل کودکي در تحت ؟؟صحيح اسلامي پدرومادرخويش قرار گرفت وي در سال 1351 براي کسب علم ودانش راهي مدرسه شد ودر مدرسه خواجوي با شهيد نسائي فعلي دوران باتدائي را تمام کرد وي در دوران ابتدائي علاقه فراواني به قرائت قرآن داشت که در مسابقات قرآن شرکت کرد وبه دريافت جايزه نائل شد.در خرداد ماه سال 1356بود که پدرخويش را از دست داد وتحت تربيت مادر خود قرار گرفت شهيد محمد خدامي براي اين که بتواند ادامه تحصيل دهد درفصل تابستان کار مي کرد تا بتواند مخارج تحصيلش را فراهم کند.درمهرماه سال 1356 بود که وارد مدرسه راهنمائي شهيد زرين کلاه شد ودرآنجا ادامه تحصيل مي داد ودرسال 1360دوران راهنمائي را پشت سرگذاشت در سال 1357 همگام با مردم در تظاهرات شرکت کرد تا اين که انقلاب پيروز شد در سال 1359 پايگاه مقاومت شهيد شاهولي تشکيل شد وي با علاقه خاصي که به انقلاب واسلام داشت در جلسات اين پايگاه شرکت مي نمود ودر تبليغات اين پايگاه سهم بسزائي داشت در شبهائي که دعاي توسل توسط برادران بنياد شهيد در گلزار شهداء در محل پايگاه برگزار مي شد اين برادر با شوق فراواني در مراسم برگزاري اين دعاي پرفيض همکاري به سزائي داشت واز هيچ گونه فعاليت وهمکاري دريغ نداشت.درپائيز سال 1360 بود که براي ادامه تحصيل به هنرستان فني شهيد يوسفي رفت ودر آنجا مشغول تحصيل شد در کلاس دوم نظري بود که شهرباني جمهوري اسلامي ايران براي تکميل کادر خود عضو مي پذيرفت که با علاقه خاصي براي شهرباني ثبت نام کرد وقبول شد درآبان ماه سال 1363 براي پشت سرگذاشتن دوران آموزشي شهرباني راهي شيراز شد وپس از يک سال دوران آموزشي را به اتمام رساند وپس از اخذ درجه در اداره بازرسي شهرباني کل کشور مشغول کار شد.شهيد محمد خدامي با علاقه خاصي که به اسلام وانقلاب اسلامي ايران داشت براي لبيک گفتن به نداي حسين زمان به طور داوطلبانه با شوق فراوان وارد جبهه هاي نبرد حق عليه باطل شد ودر غرب کشور پس از چهار ماه نبرد با مزدوران بعثي در تپه ماهوت به درجه رفيع شهادت رسيد.روحش شاد ويادش گرامي باد
بسم الله الرحمن الرحيم بسم رب الشهداء والصديقين
امروز كه تاريخ 10/2/66 كه د رجبهه ها ى حق عليه باطل كه هشت سال هست كه مى گذرد و خودم را
دركنار برادران ررمنده و اردوگاه آقا اما م حسين (ع) سرور شهدا مشاهده مى كنم خيلى خوشحالم كه خداى بزرگ اين توفيق عظيم رانصيبم نموده است و اين بنده گناهكار خودرا پذيرفته است بسيارمسرور وسرافراز هستم و هر كه مثل من در اين مكان قرار مى گيرد مرگ را درجلو خودش مشاهده مى كند و سفارشى براى بازماندگان و دوستان و رفيقان خود دارد واما من به شما اى مادر مهربان و اى برادران عزيز و اى خواهر سفارشى دارم كه من پوتينها را پوشيدم و لباس رزم برتن و اسلحه بردوش در ميان كوههاى سربه فلك كشيده دنبال دشمنا ن خدا همچنان شير جويان مى رزمم و جلو مى روم وهر چه به خطر نزديكتر مى شوم نصرت خداى بزرگ و امدادهاى غيبى آن حضرت را با چشم با زبهتر مى بينم و از همه اينها گذشته آن چيزى كه من را رنج مى دهد ايثار و گذشت سربازان منجى عالم بشريت حضرت وليعصر (عج) از جوان 14 ساله تا پيرمرد 80 ساله كه هر كسى مانندكوه د رمقابل سختيها قرار مى گيرد و اما د راين برهه از زمان سفارشى دارم به شما برادرانم كه شهداى عزيز و اسيران گرامى و مفقودالجسد آن محترم مسئوليت مارا دوچندان و چند برابر كردند همانطور كه آن شهيد گفت آنهايى كه رفتند كارى حسينى كردند وآن‌هايى كه ماندند بايد كارى زينبى كنند وگرنه يزيدى هستند و شما مسئوليت بزرگ برداشتن اسلحه برادر خودتان را كه با خون خود استقلال مملكت و افتخار اسلام و عزت شما خانواد را تأمين و تضمين نموده است وا گر خدا ى ناكرده اسلحه زمين افتاده شهدا را برنداريد موجب خوشحالى دشمنان و به هدر رفتن خون شهدا و دلشكستگى مسلمانان مى شويد و اما تو اى مادر مى دانم كه درمقابل زحمتهاى طاقت فرسا كمرت خم‌گشته و دستهايت پينه بسته و اشك چشمانت سرازير شده است و به اميد روزى كه عصاى دستت گردم ولى با وجود تمام عشق و علاقه اى كه به شما دارم ولى اسلام عزيز درخطر است و من وظبفه خوددانستم كه در اين برهه از زمان به نداى منجى عصر ولى فقيه رهبر كبير انقلاب و آن احياء گر مجدد اسلام و عزت دهنده ملت ايران لبيك بگويم كه نكند خداى ناكرده مانند جد بزرگوارش حسين الزهرا (ع) درميان امت جدش غريب و لب تشنه به شهادت برسد با وجود اين كه آب مهريه مادرش و بى وفايى ملت كوفه را ملت ايران تكرار كنند واميدوارم كه خداى بزرگ اين قربانى ناچيز را از شما قبول بفرمايد وتو اى خواهر اى پيام رسان واى مادر آينده شجاعان ودليران ايران زمين اميدوارم فرزندانى از دامان پاك خو د تحويل جامعه دهيد كه هر كدام افتخار ى برا ى خانواده و فرزند ى براى اسلام باشند خواهرم به تمام خواهران بگو كه تحرك جامعه و رشد و شجاعت و دلير ى وبالعكس ترسووبزدل وضعيف از دامان شما بوجود مى آيد لذا بايد افتخار بزرگ و عظيمى كه شهيدان براى ما بوجود آورده اند تداوم دهند ه راه آنها باشيم لازم هست فرزندان را آنگونه تربيت كنيم كه ايثار و از خود گذشتگى سراسر وجودشان را فراگرفته باشد كه اگر لحظه اى و ثانيه اى اسلام نياز به سرباز وپاسدار دشت بدون وقفه پوتينها را پوشيده لباس رزم برتن و اسلحه بردوش درمقابل متجاوز قرار بگيرند چون د رطول تاريخ هميشه حق و باطل د رستيز هستند وعلت اينكه در طول تاريخ حق كم ظاهر شده نداشتن امت ايثارگر و حق جو و حق طلب ؟؟؟ خواه بوده است واما ببخشيد چون من خيلى كوچكتر از آن هستم كه بخواهم شما را نصيحت كنم براى اينكه خود من شاگر همان كسانى هستم ؟؟؟ از ؟؟؟ شاگرد به معلم فضولى حساب ميشود و شما از خانواده عزيز اگر شهادت كه بزرگترين فيض الهى است نصيبم شد و جنازه ام بدست شما نيفتاد ناراحت نشويد وبياد فرزند دل بند حسين ابن على (ع) على اكبر گريه كنيد و اگر جنازه ام بدست شما افتاد تشييع جنازه نكنيد چون از روى هزاران جوان كه زير خروارها خاك بى نام ونشان خفته اند خجالت مى كشم ودر حال تشييع چشمانم را نبنديد تا دشمنان نگويند كوركورانه مرده است و هر جا كه خود شما صلاح ديديد همانجا به خاك بسپاريد
بنده معصيتى خداو فرزند شرمنده شما محمد خدامى مورخه 1/ 2/ 6 6
خدايا خدايا تا انقلا ب مهدى خمينى را نگهدار از عمر ما بكاه و به عمر رهبر افزا
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
يارب دلم از غم حسين محزون كن درسينه من محبتش افزون كـــن
جز مهر حسين هر آنچه باشد بدلم خون ساز و زراه ديده ام بيرون كن