کنگره ملی شهدای استان فارس

دوشنبه 10 آذر 1404
05:23
حمیدرضا زمانی سودرجانی

حمیدرضا زمانی سودرجانی

فرزند احمد

تاریخ تولد
1345/10/01
تاریخ شهادت
1365/12/08
محل شهادت
شلمچه
تحصیلات
دیپلم
محل تولد
اهواز
وضعیت تأهل
مجرد
مسئولیت
رزمنده
نحوه شهادت
ترکش
نوع خدمت
بسیج
عضویت
بسیجی
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد حميد رضا زماني سودرجاني . شهيد حميد رضا زماني سودرجاني در تاريخ 10/10/1345 در استان خوزستان در شهر اهواز در محله کارون چشم به جهان گشودند نام پدر و مادر ايشان احمد و گوهر است ، شغل پدرشان کارگر شرکت نفت بوده . شهيد تا ديپلم تحصيلات خود را گذراند مدرسه ابتدايي را در مدرسه آفاق در اهواز و راهنمايي را در اوستا در اهواز و دبيرستان در آيت الله کاشاني در اهواز گذراند ، شهيد عضو بسيج مدرسه بودند و مسئول تبليغات کانون دانش آموزان کارون بودند و مسئول تبليغ جبهه بودند و پشت جبهه کار مي کردند ، شهيد چون برادر بزرگترشان علي رضا زماني سودرجاني به در جه شهادت رسيده بودند مادر را راضي کردند و از طريق بسيج فاطميه کيان پارس در سال 1365 به جبهه شلمچه رفتند شهيد هم مثل برادرشان در سن 21 سالگي در سال 1365 در کربلاي 5 در شلمچه بر اثر گلوله تک تير انداز به سر به درجه رفيع شهادت رسيدند . روحش شاد و راهش پر رهرو باد .
«بسم الله الرحمن الرحيم »
وصيتنامه پاسدار شهيد حميد رضا زماني : "و من يخرج من بيته مهاجراً الي الله و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع اجره علي الله : سوره نساء آيه 100 ."خداوندا تو را سپاس مي گويم كه افتخار ديدارت را نصيبم كردي . با درود بر رهبر كبير انقلاب اسلامي و با دورد بر شهيدان گلگون كف ميهن اسلامي و با درود بر رهروان بزرگ ايشان . وصيتنامه ام را با سخني به برادران مسجد و پايگاه بسيج شروع مي نمايم . عزيزانم اين را بدانيد كه الان شهدايي داريم كه زماني براي مسجد بينهايت زحمت كشيدند و كسي از آنها تشكري نكرد .بدانيد كه الان نيز كساني محدود در حال ادامه راه آنها هستند و كسي نه تنها از آنها تشكر نمي كند ، بلكه كمك ؟؟؟ نيز به آنها نمي كند . اما اخلاص آنچنان زياد است ، مومنيت آنها چنان زياد است كه توجه به اين مسائل نمي نمايد و با پشتكار وافر خود كارشان را ادامه مي دهند . لذا وظيفه خود مي دانم كه به تك تك برادراني كه پا در اين خانه خدا مي گذارند ، بگويم كه چطور بدون اينكه عملي در راه گشايش فعاليتهاي مسجد بكنند انتظار قرب الهي و شفاعت معصومين و شهدا را در سر مي پرورانند . برادران نماز را در مسجد از دست ندهيد ، آنرا پر شكوه برپا داريد ، صفا و صميميت را در بين خود گسترش دهيد و خانواده شهدا را بيشتر از پيش ارج بنهيد . به خانواده بچه هايي كه روزي در بين شما بودند و الان در جوار حق تعالي مي باشند سر بزنيد زيرا كه آنها بوي شهدا را مي دهند . سخن ديگرم با خانواده عزيزم و ديگران مي باشد : مادر و خواهر و برادران عزيزم و اهل فاميل ، شايد بفهميد كه عشق و علاقه به حق تعالي چقدر شيرين مي باشد ، شايد نفهميد كه ديگر دل چه كارها كه نمي كند . اين حقيقتي است كه نمي توان آنرا رد نمود ، شما مرا تقريباً مي شناسيد ، مي دانم كه باعث اذيت و آزار بيش از حد شده ام ، اما درخواست حلاليت مي نمايم . نمي توانم بگويم كه اصلاً ناراحت نباشيد ولي مي توانم درخواست خونسردي و توكل به خدا را نمايم ، بدانيد كه جاي دوري نرفتم و چه دور يا نزديك نيز شما هم به ما ملحق خواهيد شد . پس يك چيز را از ياد نبريد اگر مرا دوست داشتيد و هنوز دوست مي داريد ، امام را نيز دوست داشته باشيد .انقلاب اسلامي را با نارسايي ها و ضعفهايش ياري نماييد . سخني كوتاه با مادر عزيزم دارم : مادر جان همانطور كه قبلاً برايت ذكر كردم تكليفي بر گردنم افتاد كه بايد انجام مي دادم و در صورت عدم آن من تحمل عذاب الهي را نداشتم و گفتم آيا تو مايل به اين بودي كه فقط دستم را به آتش نزديك كنم ، بلكه تمام بدنم . پس خودت بايد اينرا درك كني . به تمام آشنايان هم بگو خيلي خيلي دوستشان دارم باور كنيد كه الان نزديك به عمليات است . دلم برايشان خيلي تنگ شده است ولي چه كنم كه فرمان خدا فعلاً چيز ديگري است . مادرم از شما مي خواهم كه عزاداري را اصلاً مفصل نگيريد و فقط در مسجد و سر مزار مراسمي بگذاريد . در اولين پنج شنبه دعاي كميل را حتماً در منزل اجرا نماييد . از برادرم نظام صوفي درخواست كنيد كه مراسم را او برگزار و دعا را ايشان بخوانند . در صورت امكان سلام مرا به آقاي شيخ سعدي برسانيد و به ايشان بگوييد كه اگر امكان دارد نماز شب اول قبرم را همچنانكه براي سعيد خواند ، براي من نيز بخواند بگوييد كه هيچوقت آن شب را در بهشت آباد از ياد نمي برم .اين مطلب را به بچه هاي مسجد بگوييد . برادران نمي خواهم براي خودم بگويم چون خودتان مي دانيد از اين آدمها نيستم . قدر و منزلت شهداي خودتان را زود از ياد نبريد . من يادم مي آيد كه چهلم برادرم سعيد بچه هاي پايگاه بسيج انگشت نما بودند . اشخاص كه حضور داشتند من بارها و بارها از ياد اين مسئله ناراحت مي شدم . چهلم شهيد ؟؟؟ را از ياد نبردم ، خدا از تقصير ما بگذرد كه چه سهل انگاري شد . اينطور نباشد كه ما براي زنده آنها ارزش قائل باشيم . ديگر مواظب حركات و افكارتان باشيد و همانطور كه سعيد در وصيتنامه اش گفته بود ، مواظب دشمنان داخلي و خارجي باشيد . مادرم از طرف من سلامم را به برادران پاكباز و جليل ،قاسم و برادر بزرگوارم برسان . سلامم را ب برادران بسيج و پاسداران شب پايگاه كيانپارس برسانيد . سلامم را به برادران كتابخانه مسجد كيان آباد كه برايم خيلي عزيز هستند برسانيد . ضمناً برادران كانون را بگوييد كه حلاليت از شما مي خواهم و انشاالله خدا ياريتان نمايد . التماس دعا از برادران دارم . جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم . والسلام . حميد رضا زماني