بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد بزرگوار سيد رسول موسوي
شهيد بزرگوار سيد رسول موسوي درسال1348در روستاي پهلواني از توابع شهرستان اقليد چشم ديده به جهان گشود کودکي آرام ودوست داشتني بود با پشت سرگذاشتن دوران طفوليت وارد مدرسه ابتدايي فردني روستاي پهلواني گرديد وتا کلاس پنجم را با موفقيت پشت سرگذاشت وپس از آن وارد دوران راهنمايي در مدرسه وحدت حوزه4آباده ادامه تحصيل داده با علاقه اي که به علم وتحصيل داشت به علت دوري راه از آباده به اقليد عزيمت کرد وادامه تحصيل را در دبيرستان امام خميني(ره)آغاز نمود با شروع جنگ تحميلي عراق بر عليه ايران سيد رسول آرام وقرار نداشت وهر طور که بود خود را در صحنه هاي بسيج وسپاه شرکت مي داد تا بتواند از طريقي راه رفتن به جبهه را پيدا کند بالاخره از طرف بسيج اسم نويسي کرد وبه جبهه اعزام گرديد ودر وصيت نامه اي که نوشته بود چنين گفته بود که به جبهه مي روم تا اسلحه بر زمين افتاده برادرم را بردارم وقلب دشمن بعثي را بشکافم ودر حالي که دشمن بخواهد در کشور اسلامي نفوذ کند سکوت ونشستن ننگ است وواجب است در جبهه شرکت کنيم ومشت محکمي در دهان استکبار جهاني بکوبيم تا اين که در منطقه عملياتي شلمچه شرکت نموده وبراثر سوختگي تمام بدن در مورخه20/ 1/ 1366 به درجه رفيع شهادت نائل گرديد.روحش شاد ويادش گرامي باد
بسم الله الرحمن الرحيم. وصيتنامه شهيد سيدرسول موسوى. و لا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون. گمان نكنيد آنان كه در راه خدا شهيد شدند مرده اند بلكه آنان زنده اند و نزد خداى خود روزى مى گيرند. با عرض سلام. با سلام و درود به پيشگاه سالار شهيدان، دلسوخته الله، قلب صادق، عاشق جانباز، معلم ايثار، اسوه مبارزه و صبر و استقامت، ياور مظلومان در هم كوبنده كاخ ظلم و استكبار. مهاجر الى الله و مجاهد فى سبيل الله و پاسدار خون خدا و برپاكننده انقلاب انسان ساز عاشورا و فريادگر (هيهات من الذله و منادى هل من ناصر ينصرنى) و با سلام به رهروان پاكباز و مجاهدان جان بر كف و جانبازان هميشه زاهد و سربازان هميشه عابد. سلام بر خانواده هاى محترم شهداء و اسراى جنگ تحميلى و امت حزب الله كه با حضور هميشگى خود در صحنه انقلاب و جنگ به رهبرى روح خدا خمينى بت شكن و من چون برادر عزيزم شهيد شد و ديگر برادران به جبهه مى روم تا اسلحه بزمين افتاده برادرم را بردارم و قلب دشمن بعث را هدف بگيرم و اينجا در حالى كه دشمن در خاك ميهن اسلامى بخواهد نفوذ پيدا كند سكوت و نشستن ننگ است و بر ما واجب است كه به جبهه برويم و مشت محكمى بر دهان اين كافران و اين بعثيها بزنيم. پيام امام را لبيك گوييم و همه با هم پا به ميدان جنگ نهاده و تمام كسانى كه ضد اسلام و قرآن هستند از بين ببريم و نگذاريم كسى به كسى ظلم كند و ريشه ظلم را به حول و قوه خدا خواهيم كند. پس امت حزب الله نبايد بى تفاوت بنشينيد و در اين جنگ نباشند زيرا اين جنگ، جنگ امام حسين با يزيد است و در اوايل كودكى كه راجع به شهيد شدن امام حسين (ع) صحبت مى كردند و مى گفتند هفتاد و دو تن با او بودند يا مى گفتيم اى كاش آن موقع ما آنجا بوديم و از حسين يارى مى كرديم و لبيك، وقت همان وقت است كه بايد به لطف و ارائه خداوندى دست در دست هم داده و پا به صفوف تشكيل شده از جوانهاى پاك و باتقوا بگذاريم و دوشادوش آنها به پيش برويم و شما امت حزب الله كه در پشت جبهه كمك مى كنيد مشت خود را گره كرده و بر دهان اين ياوه گويان بزنيد و نگذاريد خداى نكرده منافق و ضد انقلاب بر ميهن اسلامى رخنه پيدا كند. و از شما اى پدر عزيز كه ازكودكى تا بحال زحمتهاى زيادى براى من كشيده ايد خيلى ممنون و در عزاى من اصلا شيون و زارى جايز نيست و گريه نكنيد و تو اى مادر مهربان همانند زينب باش و صبر و استقامت كن و گريه نكن. اينك اين راهى بود كه خودم با پاى خود و با آگاهى به انا لله و انا اليه راجعون انتخاب كردم و به جبهه رفتم. رهسپاريم با خمينى تا شهادت. و شما اى برادران عزيز در مرگ برادرتان اصلا گريه و شيون نكنيد زيرا راهى بود كه خودم رفتم و اى خواهر عزيز شما همانند زينب صبر را پيشه سازيد و گريه و زارى نكنيد و از امت حزب الله خواهش مى كنم موقعى كه مى خواهد مرا دفن كنند جنازه مرا روى قبر پاك برادرم بگذاريد و با گفتن چند تا يا صاحب الزمان جنازه مرا ببريد تا مرده ام صدايتان را بشنود. التماس دعا. همگى حلال كنيد الحقير. سيدرسول موسوى.